the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

 سلام بهمنی های گل 

 

هیی!! ...لطفا از این به بعد توی جلد ۱۵  نظر بدین ...  

 

مرسی !!

 

ایشالا که هممون این امتحانات رو خوب بدیم  

 

واین که...به به...به به...نمره های خوب بگیریم ...

سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی ...

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد!   

  

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت!   

 

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد!  

 

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش    

  

و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد    

  

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد!  

 

بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را.   

 

 امروز سالگرد دکتر علی شریعتی ِ ... لطفا واسش یه فاتحه بفرستین ... مرسی  ... 

 

 

داستان بامزه از انیشتین ..

 

داستان کوتاه انیشتین و راننده اش

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!