سلام سلااااام بهمنی های عزیز
فردا همه ساعت ۱۰ دانشگاه باشین ... فردا واسه کلاس کارگاه اسم مینویسن و از این جور چیزا ...
البته یه حرفهایی هم درمورد درس از فیزیک ۱هم شنیده میشه !! باید رفت و دید ... پس : فردا دوشنبه ساعت ۱۰ خود ِ دانشگاه ...
حتما سعی کنین که به دوستاتون هم بگین ... مرسی ...
خوشبختی ما در سه جمله است :
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم:
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
<دکتر علی شریعتی>
مبارکه!!!!!!!!!! :دی
خوب شد این جلد ۲۱ تموم شد، خیلی جلد سوتو کوری بود..
امیدوارم دیگه شاهد این سکوتا نباشیم...
مرسی ممنون ...
نمی دونم چرا ها !!ولی هیچ کس از این جلد ۲۱ خوشش نمی اومد !!
شایدم اره ... به خاطر سوت وکوریش بوده !!!
منم امیدوارم ... ایشالا!!!
(این ایشالا ی از ته دل واسه خودمممم بودددد !!)
دونخطه دی!!!!
بس که چشم به کوچه دوختم......از چشمش افتادم!
جلد تازه ی دفترمون مبارک D:
جون مردمک ؟؟؟!!!
بیخیال بابا !! چشات ضعیف میشه هااا!!!
اون وقت ِ که ... !! هیی هیی هیی (از این شکلک پلیدا!!)
بعددا نگی نگفتیااا !!!!!!!!!!!!!!!!!!
مرسی... مبارک هممون باشه ایشالا !!!!!
[بچه بشین درستو بخون! تو حمال بشی یا دکتر که به حال من فرقی نداره!]
معلوم هم نشد چرا باباها و مامان ها، آینده‌ی ما رو اینقدر سیاه-سفید می‌دیدن !!!!
من بی می ِ ناب زیستن ، نتوانم
بی باده کشید بار ِ تن نتوانم
من بنده ِ آن دمم که ساقی گوید
یک جام ِ دگر بگیر و من نتوانم
!!
ای بابا !!!
چرا نتوانی ؟؟؟!!!
لامسب ساقی هم نیست که ... !!
ببین ... ببین منو وادار به چه کارایی میکنی!!
در دلم رازی نهان دارم
نمی دانم بگویم یا نگویم
ترس از آن دارم اگر گویم بریزد آبرویم
نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم
عاشقم اما پریشانم
نمی دانم که رازم را زچشمانت بجویم یا نجویم
نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم
کن نگاهی در نگاهم
یا بگو غرق گناهم
یا بگو در اشتباهم
عاشقی گمکرده راهم
نمی دانم که این ره را بپویم یا نپویم
وای از آن زلف و پریشان موی تو
می برد هوش از سرم جادوی تو
خود نمی دانی که هرجا بوی تو
می کشد هر دم دلم را سوی تو
نمی دانم که این زلف ختن بو را ببویم یا نبویم
نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم
در دلم رازی نهان دارم نمی دانم بگویم یا نگویم
ترس از آن دارم اگر گویم بریزد آبرویم
دلبرا می خوردن از کام شما هست آرزویم !
همای
به به !!! به به !!
سلااااام همای !!
حال ِ شما ؟؟؟~~~!!! خوبین ؟؟!!
خیلی خیلیی خیلیییییییییی خیلیییییییی وقت بود نبودین !!
دلمون تنگ شده بود واستون :دی !
این شعره خیلی قشنگه !!
کلی دلم میخواد یه گوشکی بکنم ببینم چه خبرههههههه !!!
هیی !!!
دست ِ شما طلا ... ایشالا برین کربلا !!(میدونم قافیه نداشت !!)
اندیشیدن به پایان هر آغاز ،شیرینی زمان حال را تلخ می کند،بگذار پایان هرچیز تورا غافلگیر کند،درست همانند آغاز!
.
.
.
..........................................
آزاده، اگر طمع ورزد ، برده است و برده، اگر خرسند باشد، آزاده است
بهمنی،// // // ، مهری // //مهری،// // // ؟؟ // ؟!!!!!!!!
.........................................
جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپارکه اثر انگشت خداوند بر همه چیز است
........................................
خدایا، هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر، عمریست گرفته ای , مبادا رها کنی...
اخه لامسب غافلگیرم نمیشیم اخه !!!!!!
مخصوصا این که بدونی که پایانش قراره گند بخوره به قضیه و همه چی هم خراب شه !!
این بهمنی و مهری و اینا چه صیغه ای بودن ؟؟؟!!
دوزارین ...نچ ... نیوفتاد !!
رها کنه که ... به به !! از این تیکه پاره هم میافتیم (ترجمه ی تحت الفظی !!)
): باید فراموشت کنم چندیست تمرین می کنم من می توانم ! می شود ! آرام تلقین می کنم حالم ، نه ، اصلا خوب نیست .... تا بعد، بهتر می شود .... فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم من می پذیرم رفته ای و بر نمی گردی همین ! خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم کم کم ز یادم می روی این روزگار و رسم اوست ! این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین می کنم ...
میدونی !!
این جمله ها الان واسه خیلی ها ... منظورم اینه که خیلی از چیزا رو میگه !!!!
نمی دونم چرا ها !!! همیشه ادما فکر میکنن که میشه فراموش کرد !!
اما نمیشه !!
اره .. با تویی ام که داره میخونیش !!! خودت میدونی !!!!!
(فضول نشین !!)
بد لامسب بیشتر میاد تو ذهن !!!! بیشتر میاد جلو چشم !! بیشتر قلبتو فشار میده !!!!! حرفشو که میزنی انگاری محححکم ِ‌محکم قلبتو فشار میدن !!!
میدونم !!!
اما چاره چیه ؟؟؟!!
چاره صبر و تحمله !! فقط و فقط همین !!!
میدونم خیلی روده درازی میکنم ... اما به حرفام فکر کن ...
همه چی دو طرفست ... فکر نکن تویی که کاملا اشتباه میکنی !!
صبر کن ... رو رفتارات تمرکز کن ... یه وقت اشتباه نکنی !!
بدان پسرکم که روزی دوتاست آن که آن را بجویی و آن که تو را جوید و اگر نزد آن روی راه به سوی تو جوید چه زشت است فروتنی به هنگام نیازمندی و درشتی به هنگام بی نیازی اگر بدانچه از دستت رفته می زاری ،پس زاری کن به همه آنچه در دست نداری از آنچه نبوده است بر آنچه بوده دلیل گیر که کارها همانندند و یکدیگر را نضیر ...امام علی - نهج البلاغه...
خیلی قشنگ بود ... دست شما درد نکنه ...
مرسی ...
روزگاریست همه عرض بدن میخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند / دیو هستند ولی مثل پری می‌پوشند / گرگ‌هایی که لباس پدری می‌پوشند
اووووووووووووووووه اوووووووووووووووووووووه ...
اما اره دیگه ... همه چی تو این دور و زمونه عوض شده !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
): چقدر هوا سرد است دانه های سفید برف از جام سیاه ابر به آرامی بر زمین می نشینند. پشت پنجره ایستاده ام و این منظره خوف ناک را نظاره میکنم باز هم سرما. کنار جاده ای باریک در کنار نرده های زردی که به گورستان ختم میشود چکمه های یک آدم برفی در برفها گیر کرده. بیچاره نه پای رفتن دارد نه توان برگشتن زمستان با نامردی تمام به صورتش سیلی می کوبد. دلم برایش میسوزد. نمیدانم کنار پنجره ایستاده ام یا جلو آیینه؟ چه تفاوت دارد؟؟ هیچ ! آدم برفی ها هم روزی آدم بودند. نبودند؟ به آیینه نگاه کنید
اخیی !!!
چشم ... به روی چشم ... الان میرم پای اینه !!!!
البته افتاده ~~~!!!
): دل خوش از آنیم که حج میرویم غافل از آنیم که کج میرویم کعبه به دیدار خدا میرویم ؟ او که همینجاست کجا میرویم ؟ حج بخدا جز به دل پاک نیست شستن غم از دل غمناک نیست دین که به تسبیح و سر وریش نیست هرکه علی گفت که درویش نیست صبح به صبح در پی مکر و فریب شب همه شب گریه و امن یجیب
چه قدر عالی بود ... خیلی خیلی ...
.واقعا همین جوریه !!
کعبه به دیدار خدا میرویم ؟ او که همینجاست کجا میرویم ؟
کجا میرویم ؟؟!!
نمیدونم !!
در فصل تگرگ با تو می مانم با ریزش برگ با تو می مانم با بارش برف با تو می مانم- هر چند تبر به ریشه ام می کوبی تا لحظه ی مرگ با تو می مانم
Viva Forever
I'll be waiting
Everlasting
Like the sun
این یه مورد و یه جایی شنیدم !!!!
نمیدونم کجا !!
میشه بگین واسه چیه ؟؟؟!!!
سیستم موزیکش رو یادم میاد !! اما کامل نه !!
aval az khodaye khodemo0n mesle hamishe mamno0nam be khatere gharar dadane in nemate naz va ishala javdan to0 zendegimo0n
azat vaghean mamno0nam ke dalile zibatarino naztarin lahazate zendegimo0n shodi
kheilia mito0nan intor kalamato kheili zibatar va rahattar began vali aksariatesho0n mido0nan ke daran az in harfa soestefade mikonan va hamishe ham shekast mikhoran. kheilia ham hastan ke in harfaro migan vali hich vaght behesho0n iman nadashtan va tanha be onvane kalamat bayanesho0n mikonan darhali ke asliyat in kalamat ehsase amighesho0ne ke mito0ne har gheyre momkenio, momken kone. kheili vaghta niyazi be zabo0n avordane in kalamat nist. neghahha, energyha, ehsasato... kamelan ghaderan tarafeyno beparvazo0nan.
ey kash ke kheili rahattar mishod tafavotaye noe bayane in kalamato fahmid
kheili vaghte ke dige tarso ebhami dar bayan in harfam nadaram. chon kamelan behesho0n iman daram va bedo0n tak take sedahaye in kalamato ba bayani vaghean porehsas to0ye naztarin lahazate zendegimo0n az tahe delemo0n to0 oje parvazemo0n behet ghoftam va in bozorgtarin eftekhare zendegimo0ne
eltemase hamishegiye man be khodamo0n ke hich vaght in ehsase nazo azamo0n nagire
beomide naztar shodane parvazemo0n
مشکل همینه !!!
ار این کلمات توی زندگی خیلی خیلی سوء استفاده میشه !!!
اکثرا هم این حسا هم وافعی نیست !! یک حس گذرا و ناپایداره !!!!!
میدونم خیلی فبول نداری !! اما خیلی خیلی ها ارزش این احساس و پرواز و ندارن !! اینو همیشه یادت باشه !!!
:دی
:D!!!
بابت !؟؟!!!!!!!!
روز و شب در حسرت آن بی‌نشان سر میشود
هر چه می‌جویم نشانش، بی‌نشان‌تر میشود
همه ی ماها همین سیستمی هستیم !!!!!
هر روز بی نشون تر از قبل !!!
پیدا هم نمیشه !!
باز این دل سرگشته من
یاد آن قصه شیرین افتاد:
بیستون بود وتمنای دو دوست
آزمون بود وتماشای دو عشق
در زمانی که چو کبک،
خنده می زد «شیرین»؛
تیشه می زد«فرهاد»!
نتوان گفت به جانبازی فرهاد؛ افسوس،
نتوان گفت ز بیدردی«شیرین» فریاد
کار «شیرین» به جهان شور بر انگیختن است!
عشق در جان کسی ریختن است!
کار فرهاد بر آوردن میل دل دوست
خواه با شاه در افتادن وگستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین،
بی نهایت زیباست؛
آنکه آموخت به ما درس محبت می خواست:
جان، چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج، بسی،
تب تابی بودت هر نفسی،
به وصالی برسی یا نرسی!
سینه بی عشق مباد!!!!!!!
به به سلام !!
دیروز دوست ؟؟! امروز اشنا ؟؟؟!!
(درست بود دیگه ؟؟؟!!!)
مرسی ... تحت تاثیر قرار گرفتم !!!
اره .. اخی!!
ای جان ؟؟؟؟!!!
سینه بی عشق مباد !! شاید ؟؟؟!!!
امکان داره ؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟!
سیاوش قمیشی -گل من
برقرار باشی و سبز
گل من تازه بمون
نفسم پیشکش تو
جای من زنده بمون
باغ دل بی تو خزون
موندنی باش مهربون
تو که از خود منی
منو از خودت بدون
غزل و قافیه بی تو
همه رنگ انتظاره
این همه شعر و ترانه
همه بی عطر و بهاره
موندنی باشی همیشه
لب پاییزو نبوسی
نشه پرپر شی عزیزم
مهربون گلم نپوسی
برقرار باشی و سبز
گل من تازه بمون
نفسم پیشکش تو
جای من زنده بمون
باغ دل بی تو خزون
موندنی باش مهربون
تو که از خود منی
منو از خودت بدون
غزل و قافیه بی تو
همه رنگ انتظاره
این همه شعر و ترانه
همه بی عطر و بهاره
موندنی باشی همیشه
لب پاییزو نبوسی
نشه پرپر شی عزیزم
مهربون گلم نپوسی
________________________________________
بهمنیا اگه اعتصاب کردین یا وبلاگو تحریم کردین یام که وبلاگ بهتری کشفینا کردین مام در جریان بذارین بد نمیشه ها!!!!!!!!
با این وضعیت درSie یو گل بگیریم خیلی سرسنگین تره...
اممممم !!!!
-متهم ردیف اول!!
+بلی؟؟!!
-خودتو معرفی کن ؟؟!!
+پسته هستم از دانشگاه پیام نور ... ورودی بهمن ۸۶ !!
-میدونی جرمت چیه ؟؟؟!!
+اره تقریبا !؟!؟!!
-تقریبا به درد ِ عمت میخوره !!!خب بزار کامل بگم ...
به جرم کشاورزی ...
+بلی میدونم ... شرمندم ...
-نه نه ... فایده نداره ... یه چیز بهتر ...
+خب بزار یه تفکر بزنم ...
-زود زودتر ...
خب؟؟!!
وقت تموم شد ... ببرینش !!!
+نه نه ... جون ِ بچه هاتون نه !!
-من بچه ندارم ...
+جون ِ زنتون ...
-من زنم ندارم ...
+خب پس جون ِ عشقتون یه لحظه وخت بدین !
-خب بگو ...
+از این به بعد به موقع میام و میرم ... قول ِ قوال میدم منضبط باشم !!!
-نه فایده نداره !!! دلیل محکمتر !!
+اخه میدونین کار اموزیم تموم شد دیگه !!!! دیگه وقتم بیشر ازاده !!
-یخ بابا یاااا !!
+اره !!
-ای بابا ... مبارکه !!
+مرسی ممنون !!
-خب کی شیرینی میدین ؟؟!!
+شیرینیه چی؟؟؟!
-اتمام کار آموزی !!
+ای بابا !! قلب من با باتری کار میکنه ها !!!
-نه دیگه نشد !! ببرینش !!
+اخه هنوز شیرینیه تولد بچه ها که توی اذر و بهمن و دی بود و نگرفتیم !!
-اره اره ... راست میگیا !!
+بلی ... البته !!
-باشه ... شیرینیتم بخشیدیم !!!!
مرسی ... هیی هیی هیی ...
اخ جون اخ جون !!! ...
۱
۲
۳
۴
دست دست دست دست !!!!
دستا شله ها !!!
مِشالا !!
من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی
دل وجانم به تو مشغول و نظر بر چپ وراست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
توچنان بر دل من رفتی که جان در بدنی
واقعا :
دل وجانم به تو مشغول و نظر بر چپ وراست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
خدایی از اون حرفا بودا !!! از حرفهای پسر های امروزی !!
همه به جز پسرای بهممنی:
+عزیزم؟؟
-جونم ؟؟!
+دوست داری چشات و در بیارم بزارم کف دستت ؟؟؟!!
-ای بابا ؟؟!! واسه چی اخه ؟؟!!
+واسه چی؟؟!! اخه ناقابل چشماتون این ور و اون ور جا میمونه تند و تند !!
-ای بابا ... گفتم حالا چی شده ؟؟!!
ببین ... اینا رد گم کنیه !! کلا تو مخیله ام تویی فقط چشمام این ور و اونور میچرخه تا یه موقع حریفام و رقیبام نیان تو رو ازم بگیرن !!!
نمی خوام دوزاریشون بیوفته که تو توو ذهنمی!!
چند لحظه بعد :
یا طرف یه کشیده خوابونده زیر گوشش !!
یا :
دختره چشماشو گذاشته کف دستش !!
(viva forever (spice girls
دمت جیز ... و خود ِ ناکسشه !!!
مرسی !!
:دی
پسته
مبارکه ایشالا به سلامتی!!
ولی منظور من اصلا یو نبودی(یو تا اینجاشم کلی لطف در حق ماها کردی)، من با همه ی بهمنیا بودم!!
اصلنم کسی دنبال این نیس که متهمو مقصرو پیدا کنه به نظر من اگه هر کی از بهمنیا خودشه پیدا کنه،مشکل اس آی ای حل میشه!!(ما دچار خود گم کنیه مزمن شدیم)
پسته خودت کلاتو قاضی کن،تا قبل این میگفتیم آره خب بچه ها امتحان دارنو حتما دارن میدرسن!!!
اما حالا که ۲ هفتس امتحانا تموم شده، چرا باید اس آی ای اینطوری باشه؟؟؟
(تو این دو هفته با یو سر جم۵نفر از بهمنیا تو اس آی ای کامنت گذاشتن!!
اس آی ای از اول مگه اینطوری بود؟؟)
به خاطر همین مسایل یه سوالاتی تو ذهنم بود که با کامنت(بهمنیا اگه اعتصاب کردین یا وبلاگو تحریم کردین یام که وبلاگ بهتری کشفینا کردین مام در جریان بذارین بد نمیشه ها!!!!!!!!
با این وضعیت درSie یو گل بگیریم خیلی سرسنگین تره... ) گفتمشون!!
همین!!!!!!
مرسی ممنون مستر آلفرد ...
بلی .. درسته ... منم نمیدونم چرا !!
یعنی یه حدسایی میزنم اما خب ... نمیشه گفت .... قابل گفتن نیس !!
اما خب دیگه ...
هر جور راحتن ... یه چیزایی خیلی به ادم زور میاد !! حیف که قابل گفتن نیست !!
البته شما درست و صحیح و متین گفتین !!
دست شما بی بلا ... ایشالا برین کربلا !
خب ... در هر حال ...
راستی نمره هاتون بهمنی ها ی گل چه طور بود ؟؟!!
خوب بود ؟؟!! راضی بودین ایشالا دیگه ؟؟!
ول کنید این صحبتا رو
خب کی شیرینی میدین ؟؟!!
سوال از طرف شما:
شیرینیه چی؟؟؟!
جواب از طرف من
-اتمام کار آموزی !!
و
-شیرینیه تولد بچه هایی که توی اذر و دی و بهمن بود
حسابیه
حســـــــــابیه
حســـــــــــــــــــــــــــــابی منتظریم
:)
پ ن در مورد :)
نه به این معنی که شوخی کردم بلکه بدین! معنی که خیلی خوشحالم که زود زود قراره شیرینی بخوریم
پس بازم :)
چشم ... والا ما ها میخوایم ولش کنیم ... اون مارو ول نمیکنه !!
شیرینی؟؟!!
دقیقا جوابم همین بود !!!!
نه دیگه ... از اون جایی که من میدونم شما حسابی شوخ طبع هستین و نمیخواین من ناراحت شم ... مزاح میفرمایین با بنده زاده !!!
میدونم ... دیگه اون همه هم شکست نفسی نکنین دیگه !!!
مرسی بابت شوخی !!!
هیی هیی هیی !!
در یه موردش راست گفتین !! شیرینی ِ بچهه ا !!!
چشم بهشون میگم که شیرینی میخوایم !!
:دی
" امشب ولی هوای جنون موج میزند "
دقیقا کدوم شب؟؟!!!
والا هر شب همین سیستم پیاده میشه !!
اون دوتا مسته چشات،منو خوابم میکنه
ذره ذره اون نگات،داره آبم میکنه
داره میمیره دلم واسه مخمل نگات
همه رنگیو شناختم من با اون رنگ چشات
مثل یک رویای خوش،پا گرفتی تو شبام
از یه دنیای دیگه،قصه ها گفتی برام
هنوز از حرم تنت،داره میسوزه تنم
از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم
دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت
دل ناباور من جز تو عشقی نشناخت
داره میمیره دلم واسه مخمل نگات
همه رنگیو شناختم من با اون رنگ چشات
(مسته چشات -ابی)
(مسته چشات -ابی) !!
این ابیه چیه اخرش؟؟!!!!
ببخشیدا !! دوزاریم نصفه اس !!!!!!
گشنگه ها !!!!!! خیلی!!
یه شب یه روز،یه ماه یه سال،یه عمره که میگردم
بعدها،چو کبوتر بی پرو بال،میرم همه جا
یه روز دیدم گم شد جونم
دور افتادم از آشیونم
بی خونمونم،سرگردونم،،، بی او به خدا..............
سلطان قلبم کجایی کجایی؟؟
رفتی که در من به شادی گشایی
دروازه های بهشت طلایی....اما صد افسوس!!!!!!!
رفتیو برد از کفم زندگانی
عشقو امید مرا در جوانی
رفتی کجا ای که دردم ندانی.....دردم ندانی!!
.
.
.
.
قربون میرم اون خدارو خدارو
لطفش به هم میرسونه دلارو
حل میکنه رحم او مشکلارو.............شکرت خدایا!!
گذشته دیگه گذشته گذشته
این فتنه ها بازی سرنوشته
شکرت خدایا که حالا بهشت کاشونه ی ما........
گذشته ها گذشت بیا
بیا که بگیم شکر خدا
که بهم رسوند دل مارا
شکرت خدایا.............
اگه یه روزی آسمون
با منو تو شد نامهربون
نمونده امروز از غم نشون
شکرت خدایا............
........((سلطان قلبها- عهدیه & عارف))
عهدیه !!
اهههم !!
مرده دیگه الان ؟؟!! یا هنوز زندس ؟؟!!!
اگه مرده که ایشالا تو قبر بلرزه !!(؛همین جوری گفتم !!)
اگه هم زنده اس که ایشالا ۱۰۰ سال دیگه هم زنده باشه !!
اخه دیگه بسه دیگه !! بمیره خیلی بهتره !!! چند سال میخواد قاچاقی عمر کنه ؟؟!!!!
ای بابا !!!
الانه دانلودش میکنم !! هیی هیی هیی !!
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان
خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی
نه بابا !!
ای ول !!!
همواره تویی هرچه تو گویی و تو خواهی !!!!!!!!!!
عمرا !!
اصلا مگه میشه ؟؟!!!
تو این دور و زمونه ؟؟؟!!!
امکان نداره !!
شیره !!!!
عجیبا .... غریبا !!!
هیی هیی هییی ... همین جوری خواستم یه جووی بدم !!
عشق را باید...؟
زندگی را باید فهمید
مرگ را باید خندید
یار را باید بوسید
عشق را باید...
اخی !!!
چه قدر عالی ... خیلی خیلی ...
بله !! ماها که دوست داریم زندگی رو بفهمیم ! لامسب اون شعور نداره و نمیخواد ماها رو بفهمه !!!!
تازشم مرگ اصلا خنده دار نیست !!
.....
.......
اینام بخش های فیلتریه حرفن !! هیی !!
افق تاریک،
دنیا تنگ،
نومیدی توان فرساست.
می دانم!
ولیکن، ره سپردن در سیاهی،
رو به سوی روشنی،
زیباست.
می دانی؟!
فریدون مشیری
ره سپردن در سیاهی،
رو به سوی روشنی،
زیباست.
میدانی؟؟!!
ای نادون ... با تو ام میدانی یا نمیدانی ؟؟؟!!!!!!
خب ... حالا اگه نمیدونستی بدون !!
.. و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آنها را با خدای خویش
-چشم در چشم هم-
نوش کنیم.
البته !!!!
خیلی رسالت سختیه !!!!
اما خب !! نوش جان !!
دوستان به جای ما !
هی فلانی!
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی
که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد...
زخم خوردن
آن هم از دست عزیزی
که برایت هیچکس چون او گرامی نیست
بی گمان باید همین باشد...
مهدی اخوان ثالث(ماث)
اهان !!
این نیپون کوکو ی بلای قصه ی ما همیشه همین و میگه و می خونه !!!!!
مگه نه ؟؟!!!!!
خیلی دوسش دارم ...
همین الانم همون سیستم خوندنش اومد تو ذهنم ... با این پرپر خانوم هم یه بار با هم میخوندنش ... خیلی خیلی شعر ِ عالیه !!
......................ایستاده ام
در اتوبوس
چشم در چشم های ناگفتنی اش.
یک نفر گفت:
«آقا
جای خالی
بفرمایید»
چه غمگینانه است
وقتی در باران
به تو چتر تعارف کنند...
نه تو رو خدا !!!! من چتر میل ندارم !!
قبلا چند باری نوش جان کردم !!
الانم چترم خونه ی میس صفاییان ِ !!!
مرسی ...
این خلاصه زندگی است:
یکی بود و یکی نبود. اونی که بود من بودم.
بودن یا نبودن؟ مسئله این بود.
یه روزی یکی اومد که با من یکی شد. من شد ما.
یه روزی یکی رفت که با من یکی بود. ما شد من.
یکی هست و یکی نیست. اونی که هست من نیستم.
بودن یا نبودن؟ مسئله این نیست.
اونی که هست مسئله است:
عشق؟؟؟
به گمانم سطری جامانده است در لا به لای این سطرها.
بیا و پیدا کن مرا.
نه دیگه مرسی ...
ایشالا خودت پیدا میشی !!!
پسته من در راستای این کامنت متهم ردیف اولو........ اینا یه کامنتی پست کردم...
فک کنم نرسیده !!!!!؟؟؟
حالا!!خلاصشم این بود:
من اصلا از اون کامنتی که زدم منظورم یو نبودی...
و با همه ی بهمنیا بودم...
چون خود یوام شاهدی که وبلاگ داره با کامنتای ۳،۴ نفر میچرخه.......
خواستم بگم که بدا نگین که نگفتی!!
همین!!!!!!
چرا ... رسیده !!!!
همون بالاست !!!
چرا ... میگم که گفتین (دونخطه دی !!!)
منم همین !!!!
کجایین بهمنیا؟؟
همین جاییم !!
شما کجایین ؟؟!!
اون ور ؟؟!!
نمیاین این ور؟؟؟!!!
هیی !!
خوش میگذره راستی ؟؟؟!!
اهههان !! راستی ... آب و هوای اون ور چه طوره !!([نکته انحرافیه آب و هوا !! بگیر مطلبو !!)
هیی هیی هیی !!!
سلام
پسته کجایی؟
چرا تایید نمی کنی نظرارو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می خوایم دوباره بشیم عضو پایه ی sie
اگه بشه...
بر سر آنم که گر زدست براید
دست به کاری زنم که غصه سر آید!
ببین نیپون کوکو !!!
این بلاگ اسکای اگه با هر کی سر لج نداشته باشه با من یکی داره !!!!
حالا که من به راه راست هدایت شدم و میخوام سر به راه باشم و ایناااا !!! رام نمیده تو بلاگ اسکای !!!
اصملشم بالا نمیاد !!!!
همه ی صفحه ها باز میشه جز این یه مورد !!
ببین چه گده نادونه اخه ؟؟؟!!!!!!
ایشالا دوست جون !!!
اما خب!! یه شعراییم بزن که منم ... بله دیگه !!!!
هیی هیی هیی ... مرسی !
من به خاطر شادمانی تو
بسیار شادمانم
برای تو
شادمانی شکلی از آزادی است ..
زندگی نمی تواند
با تو
جز با مهر و شیرینی
جور ِ دیگری رفتار کند
تو با زندگی
جز با مهر و شیرینی
رفتار نکرده ای .
" خلیل جبران "
بلی .. دست شما درد نکنه !!!
پرپر ِ پرتوان !! برس به داد ِ این ناتوان !!!
تخلب نون و آب دار لطفا !!!
(درست بود؟؟!!)
از عشق گشته دال الف ، بی عشق الف چون دالها
!!!!!!!!!
مولانا
بلی !!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
نه مثل این که کلهم مخم کر کره رو کشیده پایین !!
سلام بچه ها برای بازدید از شرکت ترانسفو لطفا سریعتر ثبت نام کنید چون ظرفیت فقط بیست نفره برای خانمها وبیست نفر برای آقایان
sig.blogsky.com
چشم ... حتما !!!
توی همین سایت ؟؟!!
اخه نوشته اصلا چنین سلیتی توی بلاگ اسکای نیست !!!!!!
سلام.
منم اگه بخوام بیام اینجا بازی میدین؟
به حر حال من پای خوبی واسه بازی نی ام!!!ولی اگه بازیم بدین کم نمیذارم واستون!!!
اگه بازی دادین علی علی و الا یا علی!!!
الفرد مجبور شدم و الا نمی اومدم
علیک سلام !!!
بازی ما خیلی وقته شروع شده !!! خیلی وقته !!!
همین آلفرد (مثل این که دوست شماست !) و بقیه کم نمیزارن !!!
در هر حال ... تیم ما تکمیله ... علی یار خودتون !!!!
مجبور ؟؟؟!!!
چه اجباری؟؟؟!!!
(البته بازم شرمنده !!!!! اونایی که از بهمنی ها نیستن پارتی ِ ملسی داشتن !)
مثلا میس فرشته از فیلتر رد شد !! خودش میدونه !!! هیی هیی هیی !!!
:دی
هیی !!
:d
" هر یک چندی یکی برآید که منم "
یه سلام صمیمانه و یه کم غریبانه به بهمنیای همیشه خوب
بیست و دوی یازده هشتادوهشتمونم بخیر
ایشاا... که " خدا پنجره ای رو به اتاقمان باشد " همیشه و همیشه .
به به !!!
سلام به روی ماهت !!
به چشمون سیاهت !!
به ابروی کمونت !!!
چه طوری پرپر خانوم ؟؟؟!؟!؟!!!
سلام گرم شما را پذیراییم !!!!!!!!!!!!
خدا پنجره ای رو به اتاقمان باشد !! عالی بود ... مثل همیشه ... ایشالا !!
بــــــــــــــــَه سلاااااااااااااااااام بهمنیاااااااااااااااااااااااااااااااا
حالا دست دست!
ای وای! منم از را بدر کردینا! رفیقای..................
آب و هوا؟ خووووووب! هان؟ نه تعریفی نداره :( چه طور مگه؟؟ :D
دیگه چه خبر؟؟
مهندسا چطورن؟ مهندس سورنا، مردمک خاتون، تنها41، آلفرد، مادوتا، لحظه صفر که من هیچوقت نتونستم همونجوری اسمشونو بنویسم!، wistful عاشق! دیگه کی بود؟؟ هان نیپون کوکو! تقلبم نکردما اصن!! :دی
به به !!
چشم ما نور افکن !!!!
بلی !!
امان !! امان از رفیق بد و زغال خوب !!!!!!!!
مطمئنا آب و هووووا خیلی خوبه !!!! (بهمنی ها شما به معنای لغوی فکر کنین !!)
اصملشم !! اصملشم !!!!! خیلی معلوم بود !!!!
تقریبا همشون خوبن !!!!!من فقط یه سری شون و بعد از امتحانا دیدم !!
یما خبر ها تقریبا تقریبا حاکی از این ِ که اکثرشون خوبن !!!
به سایت isg.blogsky .com مراجعه کنید
چشم حتما !!!
بچه ها حتما ثبت نام کنید چون ماها حتما ثبت نام میکنیم !!
مرسی مهندس ...
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم
مولانا
سلام
ممنون پسته!بابت امروز...
امضا:نیپون کوکو
سلام مولانا ...
نه نه ... سلام نیپون کوکو ...
خواهش میکنم ... قابل دوستای خوب رو نداره !!
فقط میشه یه پیتزا تو سارا !!!
امضا : پسته
آن کس که بداند و بداند که بداند / اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند / بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند / لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند
این هم یه تکلیف شب برای خانم مدیر!
دو نقطه دی.
ای وااااای !!! چشمام قیژژژژی ویژژژژی میره !!!!
هنگیدم !!! چشمام اینا کج و کوله شد !!!!!
بلی ... مشق سال انتخابش کن !!!!!!
: دی !!
شعری بهتر از این پیدا نکردم
وحدس می زنم شبی مرا جواب می کنی
وقصر کوچک دل مرا خراب می کنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب می کنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی
من از کنار پنجره تو را خطاب می کنم
وتو به نام دیگری مرا خطاب می کنی
وکاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی
تشکر تشکر از جناب تنها 41...
سلااام ...
اره ... شعرش خیلی قشنگه ...
دستشون درد نکنه ...
On Valentine's Day we think of those
Who make our lives worthwhile,
Those gracious, friendly people who
We think of with a smile.
I am fortunate to know you,
That's why I want to say,
To a rare and special person:
Happy Valentina's Day!
gorgeous
او فهمید که بلندی روزها دلیل ساده ای دارد، اینکه او فقط 10 دقیقه با کسی که دوستش دارد سپری می کند و هزاران ساعت با فکر و خیال او .
11 دقیقه - پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو
بابا
پائولو کوئیلو
بابا
پائولو کوئیلو
خیلی قشنگ بود.
کلا کتاب های ایشون قشنگن!
ورونیکاشم بعضیا خوندن!!!!