the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

خدایا به امید تو

هاهاها

نظرات 72 + ارسال نظر
گوریل انگوری سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:25 ب.ظ

بسمه تعالی

پسته سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام
به به مبارکه جلد سومم زدیم ومیبینم که همه اسما بوی تازگی میدن
به قول گوگوجی سابق ایشالا به جلد صدم برسیمd:d:

هاهاها

پسته سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ

سلام
به به جلد سوم مبارک میبینم که بوی اسمای نو میاد
به قول گوگوجی سابق ایشالا جلد صدم رو بزنیمd:d:

هاهاها

پسته سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:31 ب.ظ

شاید ان روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد نداشت.باید اینجور نوشت: هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبار است زندگی چیزی نیست جز به هم ساختن ثانیه ها، چه عاشق باشی چه نباشی زمان میگذرد و خیالش هم نیست و چه بهتر که نمی گردد بازـیاد او هرچه که بود دست بخیر،گذشت،میمون باد

ای ول

۰۰:۰۰ چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ

الهی عظیم شانی و همیشه مهربانی، قدیم احسان و روشن برهانی هم نهانی هم عیانی از دیده ها نهانی و جانها را عیانی، نه به چیزی مانی تا گویم که چنانی، آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی
خواجه عبدالله انصاری

من رو باش که فکر کردم تو من و نشناختی حالا که تو شناختی تصمیم دارم همیشه با این اسم مطلب بگم البته اگه اجازه بدی ولی نه توی اون ساعت خاص بلکه هر وقت که شد

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی دلی خبرم
نه بخت و دولت انم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو در گذرم
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد
که زشت باشد هر روز قبله دگرم
بلای عشق تو بر من چنان اثر کردست
که پند عالم و عابد نمی کند اثرم
تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود
که هر چه در نظرآید از آن ضعیفترم
به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی
وگر هزار ملامت رسد به جان و سرم
سعدی

دمت گرم

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:24 ق.ظ

چرا ؟یه اسم جدید انتخاب کن بابا اسما تموم می شه اگه شما بخوای زود زود سوتی بدی

نه میتونین از اسمای زیر استفاده بفرمایید:

جوراب
دمپایی
چوب رختی
دکمه
سنگ پا
بابا نوئل
و...

دنیز چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ب.ظ

پیشاپیش از لو دادن خودم توسط گوگوجی تشکر می کنم !!!!! ولی من این اسمو دوست دارم و با همین اسم دوباره نظر می دم .

و آن گاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم
و مرا صدفی که مرواریدم تویی
و خود را اندامی که روحت منم
و مرا سینه ای که دلم تویی
و خود را معبدی که راهبش منم
و مرا قلبی که عشقش تویی
و خود را شبی که مهتابش منم
و مرا شمعی که پروانه اش تویی
و خود را انتظاری که موعودش منم
و مرا تنهایی که انیسش تویی

تقدیم می کنم به همه مادرای مهربون و روح مادر دوست عزیز و نازنینم احساس
دوست خوبم بدون همیشه کاملا درکت می کنم آخه هر دومون متولد یه ماهیم بذار یه خورده از خودمون تعریف کنم ((ماهی که دختراش بهترین دختران )) نه؟؟؟
می دونم تحملش برات خیلی سخته ولی شاید فکر کردن به چیزهایی که داری مثل پاکی و نجابت و مهربونیت که سعادتمندی کمی نیستند و شاید خیلی ها آرزو دارن جای تو باشند بتونه آرومت کنه .
خدایی داری که خیلی دوست داره و دوستایی داری که خیلی براشون عزیزی و همیشه کنارتند .

با تشکر از تشکرتان

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ

من خیلی مشتاقم بدونم ۰۰:۰۰ کیه شما که همه رو لو دادین اونم بگید دیگه .

نمیگم که بمونین تو کفش

گلابی چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:51 ب.ظ

هرگز به کسی نخواهم گفت:" می دانم چه دردی می کشی؟"چون واقعا نمی دانم. من پدر، مادر و برادرانم را در حادثه ای از دست دادم، اما فرزندی نداشته ام ، پس چطور می توانم به مادری که فرزندش را ازدست داده، بگویم که می دانم چه می کشد.
هرگز به کسی نخواهم گفت:"مطمئنم که بر مشکلات غلبه می کنی" ، چون واقعا مطمئن نیستم. هزار بار تا به حال شده که من نتوانسته ام بر مشکلات غلبه کنم.
هرگز به کسی نخواهم گفت :"بچه ها بزرگ می شوند و زیر بازوی شما را می گیرند"، چون هزار بار دیده ام که بچه ها نه تنها زیر بازوی پدر و مادرشان را نگرفته اند ، که بار خودشان را هم روی دوش آنها انداخته اند.
هرگز به کسی نخواهم گفت:" اگر ما برویم و دیگری بیاید، همه کارها جور می شوند"، چون هزار بار دیده ام که خیلی ها رفته اند اماچیزی تغییر نکرده است.
هرگز به کسی نخواهم گفت:" اگر این کار را بکنی آن طور می شود یا نمی شود"، چون هزار بار دیده ام که خیلی چیزها طبق برنامه ریزی های ما جور در نمی آید.
اما به همه خواهم گفت :" این دنیا خدای حکیم و مهربانی دارد که بهترین چیزها را برای بندگانش می خواهد، پس بهتر است به جای فکر کردن به این چیزها، هر کاری را تا جایی که در توانمان هست ، درست انجام بدهیم و نتیجه را به خدا واگذار کنیم " . چون هزار بار دیده ام وقتی این طوری فکر کرده ام، اوضاع همیشه خوب بوده است.

گلابی چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ب.ظ

دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و گیسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا آه با که بتوان گفت
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست ...
کسی .... دگر کافی ست!!

به نظرم این شعرو قبلا هم با یه اسم دیگه زده بودی
البته ببخشید

pink panther چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ

من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است

می خواهم فریاد بزنم!



اما اگر نتوانستم سکوت می کنم

خاموش بودن بهتر از نالیدن است ...



-----------------------------

به من بگو نگو ، نمی گویم؛

اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم

من می فهمم!!

« دکتر علی شریعتی »

اوکی

سرنوشت چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:56 ب.ظ

اوه
اوه
چه عصبانی!!!

سرنوشت چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:34 ب.ظ

تولد تولد تولدت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن تا لااقل تا دو ماه با همین اسم نظر بده تا یکی دیگه پیدا بشه و این اسم و هم تابلو کنه

این مطلب جهت به دنیا امدن اسم سرنوشت میباشد و دیگر هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد
ودیگر هیچ

البته سرنوست تصمیم گرفته ابن بار با چند اسم متفاوت همزمان نظر بده تا دیگه مثل قبل این طور تابلو نشه و آبروش بره

جودی ابد چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:35 ب.ظ

تولدت مبارک جودی ابد

باشه

بابا لنگ دراز چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:37 ب.ظ

ورود اسم جدید
بزرگ عالم کارتون
بابا لنگ دراز
مبارک باد

باشه

حاج زنبور عسل چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ

اینک ورود حاج زنبور عسل را به عرصه ی نظرات sie تبریک وتهنیت باد

هاهاها

جودی چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:39 ب.ظ

سلام معرفی می کنم جودی هستم منتظربابالنگ دراز هم باشید نه اشتباه نکنید اینا دو نفر هستن و هیچکس نمی تونه بفهم ما دوتا کی هستیم مگه اینکه خودمون 3 کنیم یا سوتی بدیم چون ...حالا . به گول خدا بیامرز گوگوجی ha ha ha

چه باحال

منتظریم!!!

جودی چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ب.ظ

ساده بیا . دست منو بگیرو
ساده نگیر این همه سادگی رو
ساده نگیر اگه هنوز می تونی پای همه سادگی هات بمونی
خسته نشو اگه تموم راها پیش تو و سادگی هات بسته شن
طاقت بیار اگه همه ادما از اینکه پا به پات بیان خسته شن
اخره خط جاده های خسته بگو چقدر راه نرفته مونده
پشت دلت وقتی به خون نشسته چند تا ترانه است که کسی نخونده
دووم (دوام)بیار خسته نشو از سفر
تنهائیتم بذار رو دوشت ببر
ترانه باش اونوره اخرخط
به نقطه میرسی بیا سر خط
رضاصادقی

جودی جون تولدت مبارک

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:56 ق.ظ

با اسم من چیکار دارید بزارین راحت باشم از شیطون درخاست داشتم که مدیر وبلاگ ما رو وسوسه نکنه که مارم به خاک سیاه بشونه همچنین از گلابی(سو تفاهم نشه) به خاطر مطلب قشنگش تشکر می کنم

الهی نزدیک نفسهای دوستانی، حاضر دل ذاکرانی، از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی، در دورت میجویند و تو نزدیکتر از جانی، ندانم که در جانی، یا جان را جانی، نه این و نه آنی، جان را زندگانی مییابد تو آنی
خواجه عبدالله انصاری


وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر می دهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو افتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
می رسد و نمی رسد نوبت اتصال من
بر گذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
چرخ شنید ناله ام گفت منال سعدیا
کاه(که آه) تو تیره می کند آینه جمال من
سعدی

خیلی باحال بود

بری زنبوری پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ق.ظ

۰۰:۰۰ =اقای گوگوجی اگه خودتی (که هستی)تاییدش نکنی کتکه

به خود خدا قسم من نیستم

و چون نمیخام ۰۰:۰۰ از بینمون بره اسمشو نمیگم
وگرنه میگفتم

سعید غفاری پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ق.ظ

مژده جشن عروسی مژده
دعوت عمومی از دانشجویان مهندسی صنایع ورودی بهمن۸۶
به نام هستی بخش
مینا و علیرضا
من از نزدیکی دشت محبت نردبانی کرده ام پیدا
که تا قصر خدا هم پلکان دارد
کسی همراه من گشته تا این راه را با من بپیماید
من امشب سخت مشتاقم که در آغاز بی پایان این شادی
برای دوستانم سهم بگذارم
ترابی ـ میرلو

جشن عروسی(خانمها):شنبه۲۶/۵/۸۷از ساعت ۴الی۷عصر بصرف شیرینی

نشانی: میدان بسیج بالاتر از روبروی قرار گاه نیروی انتظامی
مجموعه فرهنگی و تفریحی پیام/هتل پیام

جشن حنابندان: از ساعت ۹ الی ۱۲ شب/ بصرف شیرینی

نشانی (آقایان):شهرک بهارستان خ ششم قطعه ۳۲
نشانی (خانمها): هتل پیام

حضور دانشجویان باعث شادی میشود

(عروسی دختر خالمه)

سعید پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ق.ظ

مژده جشن عروسی مژده
دعوت عمومی از دانشجویان مهندسی صنایع ورودی بهمن۸۶
به نام هستی بخش
مینا و علیرضا
من از نزدیکی دشت محبت نردبانی کرده ام پیدا
که تا قصر خدا هم پلکان دارد
کسی همراه من گشته تا این راه را با من بپیماید
من امشب سخت مشتاقم که در آغاز بی پایان این شادی
برای دوستانم سهم بگذارم
ترابی ـ میرلو

جشن عروسی(خانمها):شنبه۲۶/۵/۸۷از ساعت ۴الی۷عصر بصرف شیرینی

نشانی: میدان بسیج بالاتر از روبروی قرار گاه نیروی انتظامی
مجموعه فرهنگی و تفریحی پیام/هتل پیام

جشن حنابندان: از ساعت ۹ الی ۱۲ شب/ بصرف شیرینی

نشانی (آقایان):شهرک بهارستان خ ششم قطعه ۳۲
نشانی (خانمها): هتل پیام

حضور دانشجویان باعث شادی میشود

(عروسی دختر خالمه)

مبارکا باشه

ایشالا عروسی خودت

پسته پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام هر کی این مطلب رو خوند بگه که چه رنگیه ...من خردادیم و رنگه نقره ایه و این که مطلبش در مورد من کاملا درسته d:d: حالا شما بگید
شما تحت تاثیر کدام رنگ هستید؟

متولدین فروردین : سرخ
رنگ سرخ سبب شده تا متولدین فروردین به دفعات عصبانی شوند ولی به محض آن که شراره های خشم خاموش شد به سرعت تبدیل به آدم هایی شاد و بانشاط می شوند. متولدین فروردین افرادی آرمانگرا ٬ مصمم و با اراده هستند و از احساسات گرایی خوششان نمی آید . هیچ کس نمی تواند مثل آنها قاطع و خشن باشد ولی در این حال کمتر کسی معصومیت و عاطفه آنها را دارد . آنها هرگز تحمل شکست را ندارند وبه گونه ای افراطی راجع به نتیجه نهایی هر چیز ٬ از عشق گرفته تا مسابقه فوتبال ٬ بسیار خوشبین هستند.آنها جنگجویان خوبی هستند و با مغز خود خیلی ماهرانه می جنگند. مخالفت دیگران و موانع و مشکلات برای آنها سرگرمی و مایه نشاط است و از آن لذت می برند . آنها هیچگاه منتظر موفقیت نمی نشینند بلکه با شتاب به سوی آن مید روند و به همین علت کمتر به دیگران وابسته اند.

متولدین اردیبهشت: صورتی
متولدین اردیD8?هشت خیلی به ندرت نگران می شود .هنگامی که کارها مطابق خواست او انجام نمی گیرد٬ اخم می کند اما عصبانی نمی شود ! خویشتن داری و صبر از صفات ذاتی رنگ درونی اوست و به مدد همین خصوصیات کارای خود را خیلی راحت انجام می دهد و چیزی نمی تئاند مانع او شود . وفاداری و صداقت نسبت به خانواده و دوستان از صفات بارز اوست .همچنین به شجاعت و دلاوری او باید مدال طلا داد چرا که هیچکس مثل او نمی تواند این همه از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است سمج و لجوج باشد ولی بردباری او مثال زدنی است.

متولدین خرداد : نقره ای
رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز ٬ مهربان ٬ خونگرم و صادق تبدیل ساخته که حرکاتی سریع تر از بقیه ولی دلپذیر دارند. متولدین خرداد از کارهای یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند. این افراد ذاتا بی قرار هستند و همواره در پی هیجان و تغییر و تنوع هستند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند. آنها با مهارت های ذاتی خویش چنان در ذهن مخاطب طوفان به راه می اندازند که هیچ کس متوجه تغییر مسیر ذهن نمی شود و اینگونه است که می توانند به اسکیموها یخ بفروشند و به افراد بدبین رویا !

متولدین تیر : خاکستری
تیرگی رنگ درونی متولد تیر سبب می شود که گاهی اوقات بداخلاق شود. چنانچه از کسی ساعت را پرسیدید و با اخم جواب داد ٬ یا در سر میز غذا از کسی نمکدان خواستید و با عصبانیت به شما پرخاش کرد احتمالا او یک متولد تیر است که دوباره دچار بدخلقی شده و از زمین و زمان بیزار است . در این حالت فکر نکنید که از دست شما عصبانی است بلکه او از دنیا ناامید شده است . این حالت او موقتی و گذراست و فورا به همان آدم دلنشین همیشگی تبدیل می شود . متولد تیر همچنین قوه تخیل پرقدرت خود را به خوبی تحت کنترل دارد و تمام حالات درونی خود و دیگران را فورا دریافت کرده و در حافظه قوی خود ثبت می کند.

متولدین مرداد: طلایی
رنگ درونی متولدین مرداد غروری شاهانه به او بخشیده به طوری که همیشه می تواند میزبان باشکوهی باشد . اوبه سختی می تواند حس برتری جویی خود بردیگران کنترل کند و همواره رفتاری فخر فروشانه دارد او برعکس متولدین فرودین که اغلب سعی می کند از یک چاه خشک آب بیرون بکشد٬ انرژی خود را بیهوده تلف نمی کند و از همین رو یک سازمان دهند خوب است و به راحتی می تواند وظایف و اعمال خود را سامان دهد . هر گاه که از خودنمایی دست می کشد دستوراتی که صادر می کند بسیار موثر هستند .

متولدین شهریور : نارنجی
نخستین موضوعی که در مورد متولدین شهریور جلب توجه می کند آن است که وی طوری رفتار می کند که انگار مسأله مهمی درذهن خود دارد و او در تلاش است که آن را حل کند . یا گاهی اوقات احساس مبهمی به شما دست می دهد که انگار او از چیزی نگران است . این احتمال واقعاُ وجود دارد زیرا نگرانی برای او کاملاً طبیعی است و لبخند دلپذیر او همیشه مشکلات بزرگ او را مخفی می کند . این انسان کمال گرا را نمی توانید در محافل اجتماعی پیدا کنید . احتمال اینکه تا دیروقت شب در محیط کار او را بیابید بسیار بیشتر از آن است که در میهمانی او را ببینید !

متولدین مهر : آبی
رنگ آبی آسمانی فطرتی هنری به او بخشیده که از نور و موسیقی ملایم به شدت لذت می برد . تأثیر آرامش و هماهنگی بر سلامتی متولد مهر معجزه آساست . هنگامی که در بستر بیماری می افتد قرار گرفتن در محیط عاطفی و خواندن کتاب های دلپذیر تأثیر فوق العاده ای بر سرعت بهبود او خواهد گذاشت . متولد مهر در هنگام گفتگو با دیگران ابتدا تاجایی که می تواند وراجی می کند و بعد مشتاقانه به حرف های طرف مقابل خود گوش می دهد ٬ در دعواهای دیگران همیشه نقش میانجی را بر عهده می گیرد و واضاع را آرام می کند و صلح و صفا برقرار می سازد .

متولدین آبان : سفید
چنانچه از یک متولد آبان بپرسید که می تواند به شما کمک کند یا نه ٬ به سادگی می گوید : ((بله )) یا ((نه)) ! بنابراین اگر آدم احساس و زودرنجی هستید از او در هیچ موردی نظر خواهی نکنید زیرا او هر حقیقتی را رک و راست و بی رحمانه بر زبان می راند . درپاسخ هم می گوید که شما پرسیدید و او جواب داد . متولد آبان اصلاً اهل تملق گویی و دروغ بافی نیست یعنی منش خود را بالاتر از آن می داند که دست به چنین کاری بزند . بنابراین اگر شما در موردی تعریف کرد یقین داشته باشید که از صمیم قلب گفته و ارزش آن را بدانید .

متولدین آذر : بنفش
متولدین آذر افلب اوقات شاد و خونگرم هستید . ولی هنگامی که از صمیمیت فطری آنها سوء استفاده شود آنگاه از کوره در می روند . عصیان علیه صاحبان قدرت و قوانین و مقررات دست و پاگیر در میان متولدین آذر شایع است . او هرگز از دعوا و در گیری فرار نمی کند و از کسی کمک نمی خواهد . همچنین متولدین آذر هرگز تحمل این را ندارد که کسی آنها را به ناذرستی و عدم صداقت متهم کند . یک اتهام غیر منصفانه و بیجا ممکن است خشم آنها را شعله ور کند ٬ پس در نحوه بیان کلمات با متولدین آذر خوب دقت کنید چرا که آنها اول دست به عمل می زنند و بعد به عواقب آن می اندیشند !

متولدین دی : قهوه ای
رنگ قهوه ای ٬ عملگرایی متولد دی را نشان می دهد . او برای حکمرانی اصلاً احتیاج ندارد که به خودنمایی بپردازد و ترجیح می دهد که دیگران جلو باشند و او قدرت پشت صحنه بماند . البته گاهی متولد دی از یاد می برد که بلند پروازی و جاه طلبی خود را مخفی نماید و تا موقعی که رئیس گروه نشود ٬ دست به کار نمی زند . به یاد داشته باشید که متولد دی همیشه به گونه ای رفتار می کند که تصور می کنید که مانند پر نرم و بی آزار است اما در حقیقیت مانند میخ محکم و کوبنده است .

متولدین بهمن : زرد
متولدین بهمن ترکیبی از خونسردی ٬ عملگرایی و بی ثباتی هستند و به نظر می رسد که با افراد همدلی دارند و فقط با چند کلمه صحبت می توانند اضطراب آنها را کاهش داده و آرامشان کنند . این توانایی آنها احتمالاً به خاطر سیستم عصبی قوی و پرتوان آنهاست . متولدین بهمن معمولاً در انزوای خواصی فرو می روند و مردم معمولاً به درستی آنها را درک نمی کنند زیرا به خوبی نمی توانند با دنیای خیالی و آرمانی آنها ارتباط برقرار کنند . متولدین بهمن علیرغم آنکه دوستان زیادی در اطراف خود دارند ولی دوستان صمیمی و نزدیک چندانی ندارند .

متولدین اسفند : سبز
رنگ بخشنده فطرت آنها سبب شده تا اصولاً عاری از هر نوع حرص و طمع باشند . سرشت دلپذیر ٬ جذاب و در عین حال تنبل متولدین اسفند شما را تحت تأثیر قرار می دهد . او نسبت به همه قید و بندهایی که محدود کننده هستند بی اعتناست به شرط آنکه آزادی خیال پردازی را از او نگیرند و بتواند بنا به خواست خود زندگی کند . او همچنین در مقابل توهین ها ٬ تهمت ها و نظرات دیگران نیز بی تفاوت است ٬ بنابراین خیلی به ندرت ممکن است عکس العمل شدیدی از او ببینید . البته فکر نکنید که کلاً آدمی بی خیال است زمانی که احساساتش جریحه دار شود با زیرکی خاص خود به نیش و کنایه می پردازد و طرف مقابل را مورد ریشخند و استهزاء قرار می دهد.

برگرفته از مجله نسل برتر

بابا لنگ دراز پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:14 ب.ظ

تقدیم به جودی جون

خبرت هست که از خوبی خود بیخبری؟
به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری

man پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام
به نظر باید یه ذره از خودم دفاع کنم اره تو جلد دوم من این شعر رو زده بودم اما این که گلابی من نیستم این یکیو جدی میگم که من نیستم اما گلابی رو میشناسم پس گلابی جون قبل از این که یه شعری رو بزنی حواستو خوب جم کن
ممنون میشم

آره راس میگه جمع کن!!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ب.ظ

ما تصمیم گرفتیم جمعیتو حذف کنیم موافقین یا نه اصلاْ وقتش هست که حذف کنیم می خوایم از این ته تهای تابستون لذت ببریم در ضمن وقتشم نداریم

اطلاعی ندارم
بهتره شنبه بریم دانشگاه و بپرسیم

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:07 ب.ظ

بابا بی خیال شین این همه آ.م رو تحت فشار نذارین چی کار دارین بدونین من و بقیه کی هستیم بجاش مطالبم رو بخونید و حال کنید چون روش وقت می زارم وای چقدر نوشابه واسه خودم باز کردم آ.م همچنان مقاومت کن من حمایتت می کنم
و می خواستم به مردمک بگم که از کجا می دونی تابلو نشده بودی راستی شما که مطلب خاصی نگفته اید که حالا اینقدر ناراحت(عصبانی) هستید
راستی من به هیچ وجه آ.م نیستم

عجب بد بختیی شده ها!!!

بابا به پیر
به پیغمبر
به جون عزیزترین کسم
من ۰۰:۰۰ نیستم

اگه دروغ بگم ...

پسته پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ

سلام ۰۰:۰۰
جدا که مطلب های خیلی قشنگی رو تو وبلاگ مینویسی فقط این که بچه ها راست میگن ما اصلا دلمون نمی خواد که از پیش ما بری حتی اگه روزی و روزگاری تابلو شد که کی هستی ..دلم می خواد بدونی که من واقعا به داشتن همکلاسی مثل تو افتخار میکنم .

پسته پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام
آدرس سایت پرشین بلاگ به سرقت رفته است و از www.persianblog.com به www.persianblog.ir تغییر کرده . این تغییر شامل وبلاگ ها هم میشه . مثلا وبلاگی با آدرس help.persianblog.com از این به بعد در آدرس help.persianblog.ir در دسترس خواهد بود. اگه کسی اونجا بلاگ داره حواسش باشه

واقعا؟

نمیدونستم.

این خبرارو از کجا میارین؟

واقعا کف کردم!!!

پسته پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:13 ب.ظ

(طنز با مفهومیه یه نگاه بهش بندازین)
همه‌ی دانشمندان می‌میرند و به بهشت می‌روند. آنها تصمیم می‌گیرند که قایم‌باشک بازی کنند. از بخت بد اینشتین کسی است که باید چشم بگذارد. او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن کند. همه شروع به قایم شدن می‌کنند به جز نیوتن.

نیوتن فقط یک مربع 1متری روی زمین می‌کشد و داخل آن روبروی اینشتین می‌ایستد. اینشتین می‌شمرد:

1، 2، 3، ...97، 98، 99، 100

او چشمانش را باز می‌کند و می‌بیند که نیوتن روبروی او ایستاده است. اینشتین می‌گوید:

"سوک‌سوک نیوتن!!" نیوتن انکار می‌کند و می‌گوید نیوتن سوک‌سوک نشده است. او ادعا می‌کند که نیوتن نیست. تمام دانشمندان بیرون می‌آیند تا ببینند چگونه او ثابت می‌کند که نیوتن نیست. نیوتن می‌گوید: "من در یک مربع به مساحت 1متر مربع ایستاده‌ام... این باعث می‌شود که من بشوم نیوتن بر متر مربع... چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است،

من پاسکال هستم، پس"سوک‌سوک پاسکال!!!".


دستت درد نکنه پسته جان

بابا لنگ دراز پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:55 ب.ظ

بابا لنگ دراز غلابی این اسم منه و لطفا با اسم من دیگه نظر نده/ چون من زودتر از تو این اسم انتخاب کردم و نظر دادم
اوکی

جودی ابد پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:58 ب.ظ

هی جودی جون این اسم منه
من زودتر از تو انتخاب کردم
تا زه من زوتر از تو با این اسم نظر دادم
لطفا برو یه اسم تازه انتخاب کن و از اسم های دیگران بهره نبر

پاشا پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:55 ب.ظ

به مبارکی رسیدید به جلد سوم
ولی یه انتقاد که با یه بیت از چاووشی شروع میکنم:
مجنونمو دلزده از لیلی ها ///خیلی دلم گرفته از خیلی ها

خیلی از این کارتون ناراحت شدم چون شما دوست دارید خرابکاریهاتونو با خراب کردن دیگرون لاپوشونی کنید؛این کار تابلو کردن دیگه چه صیغه ای بود دار مکافات هنوز خیلی کار داشت تازه اولیشو لو داده بود یه۵ / ۶ نفر تو لیست انتظار بودن.
به نظر من این کارتون یه کم محیط بلاگ رو خراب کرد که با این وجود دیگه نمیتونم حرف دلمو راحت و با یه اسم مستعار بنویسم به همین دلیل تصمیم گرفتم یا به بلاگ سر نزنم و اگه این کارو کردم حداقل به اسم خودم باشه و مسئولیت حرفامو به راحتی قبول کنم که تا حالا هم با هر اسمی که تابلو شدم و نشدم مسئولیتش رو با سربلندی قبول میکنم و پای حرفام واستادم.
به امید اینکه دیگه از این دسته گل ها با هر اسمی که می خواین بذارین:وصیتنامه یا تابلو کردن یا و یا و یا و یا ...به آب ندین


یا رب ز سر لطف و کرامت نظرم کن....من شاخه ی بی برگ وبرم بارورم کن
یا رب بنشان در دل من نور حقیقت....از ظلمت جهلم برهانو سحرم کن
دانم که تو سلطان جهانی و خدایا....هر لحظه که غافل شوم از تو خبرم کن


به امید موفقیت همتون تو امتحانات تابستون....خدا یارتون

امضا: حمید

نه دیگه از این اتفاقا نمیافته
راحت باشین که من دارم میرم
خوش باش حمید جان

همتونو دوست دارم

گلابی پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ

با این که یه ذره گلابی ام اما اینو میدونم که بابا لنگ دراز اصلی جان قلابی رو با ق ؛ قاشق می نویسن نه با غ:روغن

دیگه هاهاهام نمیاد وگرنه میگفتم هاهاها

تهمینه پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:19 ب.ظ

سلام خواستم بگم خوش امدم

رستم پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ

تولدت مبارک

۰۰:۰۰ جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

ساعت 00:00 عاشقی جمعه شب متعلق به آقا امام زمان برای تعجیل در ظهورشون صلوات

الهی اگر کسی ترا به جستن یافت من ترا بگریختن یافتم، اگر کسی ترا به ذکر کردن یافت من ترا به خود فراموش کردن یافتم، اگر کسی ترا بطلب یافت من خود طلب از تو یافتم، خدایا وسیلت به تو هم تویی، اول تو بودی و آخر هم تویی.


خبر آمد خبری در راه است & سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید & پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم & بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند & بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم & در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را & بر که بسپارد زمام خویش را
با همه ی لحن خوش آوایی ام & در به در کوچه ی تنهایی ام
ای دو سه تا کوچه زما دور تر & نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی & محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی & مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود & یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد & سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت & شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه ی جان من است & نامه ی تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب & بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده بر انداز به چشم ترم & تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما & کی ، و کجا وعده ی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد & به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم & تویی که نقطه ی عطفی به اوج آمینم
کدام گوشه ی مشعر ، کدام کنج منا & به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش & تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را & تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است & سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید...
پرده از چهره گشاید شاید...*
مرحوم محمد رضا آقاسی

این شعرو خیلی خیلی دوست دارم
مخصوصا کلیپی که خود شاعر خوندتش

از صمیم قلبم بهت میگم: دستت درد نکنه
خیلی دلم میخاست متنشو داشته باشم ولی هر بار که خواستم از رو کلیپ بنویسمش - بیخیال میشدم. شاید هر کسی لایق داشتنش نیست.
خیلی خیلی خوشحالم شدم که نوشتیش اینجا.

به امید روزی که خودش بیاد و زمین رو پر از عدالت کنه.

شاید این جمعه بیاید شاید...
شاید...
شاید...
شاید...
شاید...

۰۰:۰۰ جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ق.ظ

دلم خیلی پره. از بهمنی ها چه انتظاری داشتم چی شد منم قبلا اسمی داشتم که تابلو شد ولی برام مهم نیست. راستی اگه کسی ادعا داره که میتونه وبلاگ رو بهتر مدیریت کنه یه وبلاگ درست کنه که موضوعش مثل sie باشه اگه میزان بازدید کنندتون نصف این وبلاگ باشه یعنی شماهم استحقاق دارید ولی مطمئن باشید که این اتفاق نمی اوفته. خدا رو شاهد می گیرم اگه مدیریت عوض بشه با هیچ اسمی تو وبلاگ شرکت نکنم. جرات اینم دارم که بگم من کیم ولی بعد از اون دیگه با این اسم نمی تونم مطلب بدم شایدم با هر اسم دیگه ای . اگه 8 نفر بگن خودمو معرفی کنم حتما معرفی می کنم ولی با این کار 00:00 شایدم منو نابود می کنید

نه نمیخام نباشی

لطفا ادامه بده

parazit جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:40 ق.ظ

پاشا دوست خوبم سلام.
ببخشید که تو وبلاگ می خوام ازت انتقاد کنم واسه این کارم دلیل دارم چون تو همه حرفات رو تو وبلاگ زدی در حالی که می تونستی این کار تو جمع خودمون انجام بدی. تا قبل از مطلب تو داشتم حال می کردم و می گفتم که دم آقایون گرم که با این مشکل اخیر چقدر منطقی برخورد کردن.
راستی یه اعتراف ما هممون به اندازه آ م مقصریم چون ایشون با ما مشورت کردن و ما با این کار موافقت کردیم پس اگه کسی انتقادی داره از همه آقایون داشته باشه نه فقط فقط آ م
عوض کردن مدیر وبلاگ هم از اون حرفاست. در موردش یه کلمه هم حرف نزنید که نمی شه اصلا باهاش کنار اومد

چرا نمیشه کنار اومد؟؟؟؟

پسته جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام ا.خدایی و خ.سعیدی اخه شما که با دارمکافات و مردمک حرف خاصی نزدین که بخواین ناراحت باشین از لو رفتنتون ناراحت باشین بابا ما که نه دیدمون نسبت به شما عوض شده نه چیزی پس نمی خواد ناراحت باشین و از صبح تاشب فکر کنین و اعصابتون رو داغون کنین بابا دیگه بیخیال شین و بچسبین به درسا ... اینم یادتون باشه که ادم یه ذره گذشت کنه بد نیست چون خیلی از بچه ها اشتباه هایی بدتر از این میکردن و ما ها(هممون رو میگم) گذشت کردیم حالا بهتر نیست ادم در مورد ادمی که کلی واسه هممون زحمت کشیده گذشت کنه؟؟؟؟؟!!!!!

بابا بیخیال

من مگه کاری کردم!!!


کاری میکنین که دیگه روم نشه بیام تو جمعتون

من لایق این حرفا نیستم.

[ بدون نام ] جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ق.ظ

پس شنبه دانشگاه ساعت ۱۰:۳۰فکر کنم خوبه

آره
بهتره به همه بگیم تا بیان و در مورد بلاگ و درسا و ... هم تصمیم بگیریم

۰۰:۰۰ جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 ق.ظ

پسته عزیز منم از اینکه یکی از بهمنی هام افتخار می کنم و از این که هم کلاسی با فهم و شعور بالا مثل تو دارم به خودم می بالم امیدوارم که همه مثل تو توی مواقع بحرانی آرامششون رو حفظ کنن امیدوارم همیشه مثل پسته خندون باشی
رنگ من طلایی ولی یه خورده با چیزایی که گفته فرق دارم
اسامی چرا اینقدر مشابه و عشقولانه است چندتا جودی چندتا بابا لنگ دراز رستم و تهمینه بری زنبوری و حاج زنبور عسل منتظر اسامی بقیه هستیم

حالا جالب اینجاست که سر بابا و جودی دعوا شده!!!

گویا 2 نفر این اسم رو انتخابیدن و الان با هم سر اینکه کی اول زده دارن میدعوایند!!!

چیچک جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:53 ب.ظ

کاش می آمدی

آن لحظه که بوسه های آرام با دردی گونه های مثنویهایت به انتظارمی نشست

کاش می آمدی

آن هنگام که لحظه ها نجیبانه روی سکوت خنده هایت لانه می کرد

کاش می آمدی

وقتی تلاطو خورشید مواج آبی دریای نگاهت روشن می کرد

کاش می آمدی

همانگونه که سرخی گل روی لبهای خسته ات پایکوبی می کرد

کاش می آمدی

وقتی که قفل حصارهای شیشه ای قلبم با لبخندهایت می شکست

کاش می آمدی

مثل پنجره خسته ای روی قدم هایت

کاش می آمدی

مثل تنهایی تو غربت حرف هایت

کاش می آمدی

مثل نفس های خسته ات روی سکوت لحظه هایت

کاش فقط یک بار...

هم کلاسی های خوب چرا این قدر دارید جورو خراب می کنید مگه چه اتفاق بزرگی افتاده با یه کم بخشش نه آسمون می یاد زمین نه زمین به آسمون

به خودم امیدوار شدم فکر می کنم اگه بعضی هاتون جای من بودید کلاس که هیچ دانشگاه رو هم خراب می کردید

آقای محمودی تا امروز برای وبلاگ خیلی زحمت کشیدند فکر نمی کنم کس دیگه ای بتونه مثل ایشون این کارو ادامه بده به هر حال من که با عوض شدن مدیر بلاگ موافق نیستم

راستی داشت یادم می رفت منم تولد خودمو تبریک می گم

تولدت مبارک

و اینکه نظرلطفته

پسته جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:51 ب.ظ

دیگه اقای محمودی شکسته نفسی نکنین ما که می دونیم شما کلی واسه این وبلاگ وقت گذاشتین و این که من از طرف دوستام میگم ماها اونقدر نامرد نیستیم که به خاطر یه چنین موضوعی به خودمون این اجازه رو بدیم که هر حرفی که عشقمون می کشه بزنیم یه موضوعی بود که تموم شد رفت دیگه نباید بیشتر از این کشش داد و این که ماها اصلا و ابدا دوست نداریم یکی از ماها از این اکیپ بره بیرون نه شما -نه اقا یا خانوم یکی و نه هیچ کس دیگه ای



مدیر بلاگ نبودن دلیل بر از گروه رفتن نیست.

هر کاری که بکنین من از گروه بهمنی ها بیرون برو نیستم. هاهاها

چه بلاگ دست من باشه چه نباشه!

[ بدون نام ] شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:14 ق.ظ

هاهاها بسه دیگه تموم شد کم ننه من غریبم بازی در ارین مدیر عوض نمی شه یه لطفی بکنین از این به بعد به اسم بهمنی ها فش و بد بیراه نثار خودتون نکنین لطفاْ

یه حقیقتی رو بگم: من اصولا از دست کسی ناراحت نمیشم و اگرم بشم ناراحتیم حداکثر نیم ساعت طول میکشه و بعدش میبخشمش. (حتی در فجیع ترین موارد)


خوب اینارو واسه چی گفتم؟

واسه اینکه اگه تو زندگیم همه رو ببخشم تو یکی رو نمیبخشم.
حالا ببین اگه روز قیامت جلوی خدا یقه تو نگرفتم.
نشناختتمت ولی اینو بدون که این کاری که تو میگی کار نامرداست.
و من نامردی نمیکنم.
به قول معروف: کافر همه را به کیش خود پندارد.
الان خیلی عصبی شدم.
ولی یادت باشه
یادت باشه که:
تهمت خیلی گناه بزرگیه.
حتی از قتل هم بالاتره.

نتیجه این تهمتتو هم تو این دنیا وهم تو اون دنیا میبینی.
مطمئن باش.

و اینم بدون من میتونستم این نظرو تایید نکنم
ولی: آنکس که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟


تو روز قیامت منتظرم باش.

خیلی نامردی



کارم را به خدا واگذار میکنم همانا او به تمام بندگانش آگاه است.


ولی حتما روز قیامت میام سراغت.
اونجا که دیگه میفهمم کی هستی!

....................................................................
..................................................................
...................................................................
............................................................. ....
..............................................................
.................................................................
....................................................................
...............................................................
.....................................................................
.....................................................................
.......................................................................
.....................................................

پاشا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ق.ظ

دو سه روزه که دلم دوباره هواتو کرده....باز دوباره هوای گرمیه دستاتو کرده
چند شبه که باز دوباره تو به خوابم نمی آی....تو سراغه این دل خونه خرابم نمی آی
هر جمعه دارم من با خودم میگم که امروز تو می آی....اما وقتی که دیگه غروب میشه دلم میدونه نمی آی
هر غروب جمعه من با یه سبد یاس پرپر....می شینم منتظرت تا تو بیایی از سفر
ای من به فدای قامت رعنا؛توو این سبزه قبا....بیا دلگیره بدون تو پایانه این جمعه شبا
تو بیا که توی دنیا قحطیه مهر و عاطفه اس....واسه عاشقای دنیا عاشقی یه خاطره اس

نیمه شعبان رو به همتون تبریک میگم

پسته شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام ۰۰:۰۰
من با ین که جدا خیلی زیاد دارم از فوضولی میمیرم اما اصلا و ابدا دوست ندارم نباشی و از بین ماها بری بیرون پس من خودم بیخیال فوضولیم میشم و این که خواهشا اصلا اسمتو به هیچکس نگو

رستم شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:26 ب.ظ

تقدیم به تهمینه خودم.
خیلی دوست دارم.

تقدیم با عشق:


مثل یک حس غریبی، مبهمی، تازه و نابی
مثل رویای شبانه، پر شرم و التهابی

اولی توی صداقت، آخر عشقو صفایی
مثل آسمون آبی، روشن و بی انتهایی


**********

صدای تو صدای مهربان است
نگاه گرم تو آرام جان است

دلت آبی به رنگ پاک دریاست
نشستن در کنارت مثل رویاست

**********

مرا چون واژه هایی ازبرم کن
بخوان شعری و رویایی ترم کن

رفیق راه من باش ای مسافر
حریری از صداقت بر تنم کن

بابا بیخیال!!!!


رستم و تهمینه ۲ نفرن یا یه نفر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بالاخره میفهمم

پسته شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ب.ظ

سلام خوب تابلو که رستم و تهمینه یه نفرن

معلومه دیگه

یکی دچار توهم شده!!!!!

حالا بازم میگن مدیر بلاگ ال گفت بل گفت!

تقصیر خودشونه دیگه

پسته شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:33 ب.ظ

کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم ...اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم ...کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را ...می توان از نگاهش خواند ...اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد ...و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

واقعا کوبنده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد