سلام (هر وقت که میخام مطلبی رو بنویسم و شروع میکنم به نوشتن یاد حرفای Boo کوچولو در مورد سلام میافتم )
میخواستم در مورد شهریه ترم تابستون بگم که: من انتخاب واحد کردم و فقط میتونستیم همون درسایی که تو برنامه امتحانی بود رو انتخاب کنیم, و اینکه شهریه من شد 37,500 تومن. کتاب های ترم تابستون رو هم که از جلوی دانشگاه (همون مهد غولک پیشرفته) گرفتیم, شد 4,600 تومن (البته درس قرآن یه cd داشت که اونم میشد 250 تومن)
برای انتخاب واحد کلیک کنید:
خبر بعدی اینکه اگه کسایی که تا حالا سر کلاسا نبودن و قصد دارن از این به بعد بیان, بدونن که کلاسا طبق برنامه زیر اجرا خواهد شد:
یکشنبه ها :ریاضی
سه شنبه ها: فیزیک
5شنبه ها: ریاضی
خبر بعد از بعدیه قبلی, اینکه تو بخش لینک ها (سمت راست وبلاگمون) با اجازه چند تا قسمت جدید زدم:
انجمن کلیک پیام نور زنجان: که به نظرم واسه بچه های مهندسی نرم افزاره و به این دلیل لینکشون کردم که اولا اونا قبلا ما رو لینک کرده بودن(با اسم دانشجویان مهندسی صنایع) که اگه برین تو وبلاگشون, سمت چپ تو قسمت پیوندها میبینینمون (چه کلمه ای نوشتم!!!) )
بهترین حرفهای بهترین ها : با اجازتون این قسمت رو واسه این زدم که, هر کی مطلبی, شعری, جوکی, درد دلی, چیزی داره تو این قسمت بزنه و کسایی هم که نظری در مورد پست ها دارن تو بخش نظرات هر پست نظرشونو بگن. و با این کار نظرات پستها فقط و فقط اختصاص به همون مطلب پست ها داشته باشه و تو این قسمت باشه که ما درددل هامونو میگیم.
البته دلیل دیگه ای هم که باعث شد به فکر درست کردن این قسمت بیافتم این بود که منم خیلی دلم میخاست شعرا و درددلایی رو که دلم میخاست رو تو وبلاگ کلاسیمون بزنم (مثل خیلیهایی که این کار رو میکنن) ولی به خاطر اینکه نمیخاستم از وبلاگ کلاسیمون استفاده شخصی ببرم, تو دلم عقده شده بود که چرا منم مثل همه نرم و تو نظرات حرفامو بگم. ولی دیدم که کار درستی نیست که خودم نظر بدم و خودم تاییدش کنم و آمار نظرات رو ببرم بالا. واسه همین هم این قسمت رو درست کردم که منم مثل شما با یه اسمی که دوست دارم بیام و هرچی دل تنگم میخاد رو بنویسم.
حالا دیگه منم مثل شما این حق رو دارم که تو وبلاگ کلاسیمون حرفای شخصی مو بگم. پس از این به بعد درددلامونو تو این قسمت مینویسیم.
این هم از عکس های این جمعه
سلام
ممنون از اینکه ما رو لینک کردید.
فعلا خداحافظ
خواهش میشود!
ممنون از اینکه ما رو هم لینکیدین
سلام مرسی که حرفمو به عنوان خواهر کوچکتر گوش کردی از بابت اطلاعات ترم تابستونم ممنون شماکه وبلاگو مینویسین صاحب اختیارین و هر کیو می خواین لینک کنین اما در مورد قسمت بهترین حرفهای بهترین ها دمت واقعاً گرم چون ما هم واسه این کهجو وبلاگ خراب نشه و مسائل احساسی و در دلمون با مطالب رسمی قاطی نشه از نوشتنشون خودداری می کردیم می دونی مخت خوب خوب کار می کنه
آره میدونم
اگه خوب خوب کار نمیکرد که دانشگاه سراسری قبول میشدم
منظورت از قران همون تفسیر موضوعی قران دیگه
ای ول
آفرین
برنده شدی
utiytu
tytghfgohiudfisougjkcvbhvubifydgkifdhjbkclvhbciuhg
بلاعبلغهیقغیهبلارذیباهعیخبلایبنمکشسبمهسی
نمباعخبهفغعخفناتنملزدذنزتالالبظسبیغعسلقهعغفای
زلانمباتمنبلاتخهبفغعخهفغعخفهغ
اوکی؟
سلام
میشه بگین واسه ترم تابستون چه درسهایی رو می خوایم برداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از ذهنم پریده... مرسی ممنون
اندیشه ۲
جمعیت و تنظیم خانواده
تفسیر موضوعی قرآن
سلام کلاس دیروز واقعا پربار بود من فهمیدم که همه مامانا دسپختشون عالیه زبان انگلیسی دونستنش واقعا لازمه ترکی استانبولی هم دونستنش هی بد نیست اما بالاخره نفهمیدم اریایی ها ترک بودن یا فارس؟ مهم نیست مهم اینه که دیروز کلاس ریاضی داشتیم
ای وای
دیدی چی شد؟
کلاس ریاضی داشتیم؟
چرا زودتر نگفتی.
خیلی وقتا دلم میگیره ازآدما ازکاراشون ،ازحرفایی که می زنن.دل تنگم،خسته شدم ازبودن،ازحضورم برای زندگی کردن.آدما هرچه قدرکه بزرگ می شن مشکلاتشونم باهاشون بزرگ می شه،تاحالا که به این سن و سال رسیدم با اینکه درشرایط خیلی سخت ودشوارزندگی کردم اما همیشه حضور خدا رو توی زندگیم احساس کردم اما حالا با اونم مثل همیشه نیستم.خیلی وقتا سنگ صبور خیلی ها شدم اما حالا تنهای تنهام، دیگه روحیم روهم باختم زندگی برام تکراری ومسخره است،جامعه اینقدربه کثافت کشیده شده که آدما حتی به نزدیکترین شخص زندگی شونم نمی تونن اعتماد کنن،خودم رو هم گم کردم دیگه از اون شخص که در بدترین شرایط زندگی هم شکر خدا رو به جا می آورد نیستم،کاش این همه آدما بی عاطفه نبودن وهمه چیز رو برای خودشون نمی خواستن وبه خاطرهیچ چیزدروغ نمی گفتن و... .ازخودم بدم می آید از اینکه این همه احساساتی ام وزود وابسته می شم وزود به همه اعتماد می کنم با اینکه خیلی سعی کردم دوستام رو خوب انتخاب کنم ولی همیشه موقع نیازشون کنارمند و بعد اینقدر زود می رن وپشت سرشونم نگاه نمی کنن وتو می مونی این همه غصه که با کی تقسیم کنی،همیشه از پایان سال تحصیلی واهمه داشتم اما... .کاش جایی برای نفس کشیدن بودوآرامشی که همیشه دنبال اون بودم رو پیدا می کردم وای کاش... .