سلام
اینم سومین پست از اصول شناسی مهندسی صنایع:
اساس مهندسی در هر گرایشی با طراحی مبتنی بر اندازهگیری ، محاسبه و تحلیل با استفاده از علوم ریاضی و تجربی شکل میگیرد . بدینسبب حرفه مهندسی دیدی کاملا فنی و ماشینی دارد که موجب محدودیت دیدگاه در ابعاد خاص شده و برخی موضوعات مانند یافتن بهترین روشهای مدیریتی و ارتباطات انسانی در دیدگاه محض مهندسی نادیده گرفته میشوند . گفتهایم که مهندسی صنایع با در برداشتن نگرش سیستماتیک و فراگیر ارتباط تخصصهای مختلف و نهاد مدیریت سازمان را ایجاد نموده و امور برنامهریزی ، سازماندهی ، هدایت و نظارت بر امور اجرایی با هماهنگی بیشتری دنبال میگردد . این نگرش استمرار همان سیر تفکر تیلور و همعصران وی میباشد که با تلاش تکتک آنان مجموعه اصول و نگرشهای مدیریت علمی موجودیت یافت . مدیریت علمی همان نگرش سنتی مهندسی صنایع است . با پیشرفت مدیریت علمی ، مهندسی صنایع با تفکری بر مبنای علوم ریاضی ، فیزیکی ، اجتماعی و اقتصادی در عرصه صنعت و خدمات ظهور کرد که به معنی ایجاد یک تفکر فراگیر و سیستماتیک بود . نگاه مهندسی صنایع به مسائل از زوایا و دیدگاههای مختلف همانند توجه به خروجی و محصول سیستم ، توجه به مشتری و یا نگرش به بهرهوری سازمان قابل طرح و پیگیری میباشد که بر مبنای اصول فکری تقریبا یکسانی دنبال میگردد . حال میخواهیم ببینیم اصول فکری مهندسی صنایع بر چه عواملی استوار است :
1 - خلاقیت
فعالیت اصلی هر مهندس صنایع ارائه طرح برای بهبود سیستمهای جاری و یا طرحی جدید میباشد که این نیازمند خلاقیت و نوعآوری جهت حصول به طرحهای نو و بدیع میباشد . برخورداری از خلاقیت و ابتکار این امکان را به مهندسین صنایع میدهد که به تعمیق دانش خود پرداخته و فرصتی فراهم میشود تا ایدههای جدید و خلاق مطرح گردند.
2 - تفکر فراگیر
نگرش سیستماتیک و فراگیر برجستهترین خصوصیت مهندسی صنایع است و اطلاق مهندسی صنایع و سیستمها به این رشته بی ارتباط با این نگرش نیست . نگرش فراگیر موجب میشود مسائل از کل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسی دقیق قرار گرفته و مدل کاملی از سیستمهای مورد نظر تهیه و مسائل مورد نظر آن به بهترین شکل طرح و بررسی گردد.
3 - رهبری گروه
هر سیستم طرحریزی شده اگر بدرستی اجرا نشود منتج به نتیجه نخواهد گردید و بنابراین حسن اجرای سیستم طراحی شده یک ضرورت مهم تلقی میشود . آشنایی با کلیت سیستم مورد نظر و نقش اجزا در کارکرد صحیح آن این امکان را فراهم میآورد تا هدایت و رهبری گروه کاری مجری سیستم با انگیزه بیشتری دنبال گردد ؛ در واقع علاوه بر طراحی سیستم ، مهندسی صنایع سیستمهای پیادهسازی و اجرا را نیز پیریزی نموده و نقش رهبری گروههای کاری را موثرتر دنبال مینماید .
4 - مدیریت زمان
انجام کار بدون توجه به ظرف زمانی و تحویل به موقع خروجی مورد نظر سیستم ، ارزش زیادی نمیتواند داشته باشد . امروزه اهمیت زمان و فرصتهای آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادی برای همگان مبرهن و بدیهیست . در این خصوص مهندسی صنایع با درک موضوع ، تکنیکهایی را بکار میگیرد که عامل زمان اجرای اجزای کاری را در تمامی فرایندها مورد توجه قرار میدهد .
5 - ارتقا بهرهوری و بهبود مستمر
اعتقاد به ارتقا بهرهوری و بهبود مستمر یک اصل با ارزش در مهندسی صنایع بهشمار میآید . اکتفا به وضعیت فعلی جز در جا زدن نتیجه دیگری نخواهد داشت ؛ لذا مهندسی صنایع با پذیرش این مطلب که سطح دانش و مهارتها یک مقوله نسبی است ، سعی در افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت کاری نموده و تلاش مینماید امور کاری مداوما اثربخشتر و کاراتر گردند . نگرش بهبود مستمر این امکان را میدهد که هر روز به فکر ارتقایی هر چند جزئی باشیم .
6 - یادگیری
یادگیری فرایندیست که نمیتوان بر آن حد و مرزی تعیین نمود . مهندسی صنایع به منظور مطالعه و پیگیری مسائل همواره بر این نکته توجه دارد که هر مورد را ، منحصر به فرد بررسی نماید و جهت شناخت آن فرض بر این است که از تصورات ذهنی دوری نموده و سعی بر کشف واقعیتهای حاکم بر اجزا و کل سیستم میباشد . لذا عدم وجود تعصب خاص به ماهیت فنی امور موجب میگردد تا ذهنیت کنجکاو برای کشف حقایق نهفته در پدیدهها تقویت شود ، مهندسی صنایع با ذهنی بسته و خموده بهسختی میتواند راهحلهای ابتکاری و راهگشا برای مسائل موردنظر ارائه نماید.
... ادامه دارد
سلام
به سلامتی یه جلد دیگه رو هم همه با هم تموم کردیم
بچه ها جلد ششم از بهترین حرف ها هم افتتاح شد
از این به بعد توی جلد ۶ نظر بدین
خب:
اینم دومین پست از اصول شناسی مهندسی صنایع:
اگرچه تو پست های قبلی گفته ایم که ابعاد گوناگونی را میتوان به عنوان وظایف مهندسی صنایع خواستار بود ، اما برای نمونه و خطدهی ذهنی به ده بعد از این ابعاد محوری در ذیل اشاره میکنیم :
1- مهارتها و فنون مهندسی صنایع که نقشی حیاتی در هر فرآیند بازسازی اقتصادی و اجتماعی دارد را به خدمت گیرد .
2- طیف قابل ملاحظهای از بهبود در بهرهگیری از منابع مالی ، انسانی ، زمانی و معنوی در دسترس را با استفاده از ابزارهای علمی مدلسازی و شبیهسازی ، تحقق بخشد .
3- توانایی تدارک سطح هرچه بالاتری از رضایت از خدمات را برای مشتریان در حرفههای گوناگون ایجاد نماید .
4- تغییر در میزان بازدهی فعالیتهای در حال انجام در سطح کارگاههای اجرایی گوناگون را پدید آورد .
5- با ایجاد ارزش افزوده ، بهبود در شرایط عرضه خدمات و ایجاد رفاه بیشتر در فعالیتها و رفع تنگناها و نارساییها ایجاد کند .
6- بهرهگیری از فنون بسیار مقدماتی اندازهگیری کاروزمان و روشسنجی تا گونههای بسیار پیشرفته و مدرن مدیریتی توسط کارکنان مدیریت در سطوح مختلف را در دستور کار خود داشته باشد .
7- ایجاد راهکارهایی جهت مقابله با فشارهای تحمیلی از سوی بازار برای افزایش دادن تواناییهای بازار کار در برابر رقابتهای گوناگون رودررو ، شناسایی تقاضاهای جدید و فزاینده مشتری در دستور کار او باشد .
8- فنون کاهش دادن قیمتها ضمن حفظ کیفیت و نیز ترجمه کیفیتهای جدید (آوردن کیفیتی بجای کیفیت دیگر) مورد انتظار ولی پنهان از سوی مشتریان را ، به خدمت گیرد .
9- زمانهای کوتاهتر در تحویل کالا و خدمات را به اشکال مختلف گوناگون سازد .
10- توانایی به خدمت گرفتن فناوریهای جدید روباتیک ، طراحی و تولید توسط کامپیوتر ، شناسایی خودکار ، انبارداری و هدایت خودکار امکانات و تجهیزات را داشته باشد.
ادامه دارد ....