در مدح و ذم کمباب شدن(نایاب شدن تدریجی)یکی از فعالین(غیرفعالین اخیر)گروه: حاجی ابلیس!،تو کجایی؟-روبلندی.چی میخوری؟ -نون قندی.مال بهمنیا کو؟-پیشی برده؟!اگه پیشیو ببینیم سر دمشو می چینیم!!!
خب؟؟؟!!!! هیی هییی هییی ... چه ذهن اکتیوی داری !!!!
شیررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره واقعا افرین ... نفهمیدم دقیقا کجان ایشون ؟؟!!! فقط اونئ روز توی چهاراه سعدی طرف پاساژگلها و اینا دیده شده بودن !!!! فقط همین !! بقیه ی اخبار هم متعاقبا اعلام میشه !!!
با تشکر ... نیم رخ !!!!!!
نیپون کوکو
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:45 ب.ظ
مرا چون نی در آوردی به ناله چو چنگم خوش بساز و با نوا کن
اگر چه می زنیم سیلیم چون دَف که آواز خوشی داری صدا کن
چو دف تسلیم کردم روی خود را بزن سیلی و رویم را قفا کن
همی زاید ز دََّف و کف یک آواز اگر یک نیست ازهم شان جدا کن
(مولانا)
میبینم که بازم نمیبینم !!!
به به ... بابا مولانا !! بابا عارف !! میبینم که کتاب هایی که خوندی و در دست خوندن هستن و خونده خواهند شد !! خیلی تاثیر عمیقی داشته !! (به جون ِ اسکولاری !!)
نیپون کوکو
دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:47 ب.ظ
نرگس چشم بتان ره می زند آب این نرگس ز نرگس دان کیست؟ (مولانا)
راستی ؟!
نرگس جونو که یادتون هست؟(هیی هیی هیی)
آخ چون آخ جون... امروز نظرم زود تایید میشه شیره پسته شیره رکت انگولار شیره گوبه شیره سربازای آمریکایی ببین منو! یه نانجک پرتاب کن جون من؟ اسمت رو تو بسیج نوشتی برا اعزام به منطقه ی جنگی کوزووو؟تو که همه ی توانایی های رزمی رو داری... پس فرمانده معطل نکن. (سوتی که ندادم؟کوزووو جنگه؟)
واقعا کیست ؟؟!! هیی ... مرسی بابت شعرت (از این شکلکها که دست میزنن و خوشحالن !!!)
باشه ... دیدمت هم نارنجک پرت میکنم هم ارپیجی میزنم ... هم تیر خلاص ها رو شلیک میکنم !! ببین چه قدر شد !! ببین من چه قدر باکمالاتم !! (از این شکلکا که ابروهاشونو میندازن بالا !!)
نه ... کوزوو یه قسمت از منطقه ی یوگوسلاویه سابق بوده ... جنگشم به بوسنی هرزِگوین مشهوره !!!
علی را وصف در باور نیاید زبان هرگز ز وصفش برنیاید علی سوز وگدازی عاشقانه علی راز و نیازی عارفانه علی با درد غربت آشنا بود علی تنهاترین مرد خدا بود دل تنهاییش دریای خئن بود ز خون باغ وبهارش لاله گون بود
به مناسبت درگذشت شاعر و نویسنده ی بزرگ و ارزشمند کشورمان: جلال آل احمد قناعت وار تکیده بود باریک و بلند چون پیامی دشوار در لغتی با چشمانی از سوال وعسل و رخساری برتافته از حقیقت و باد مردی با گردش آب مردی مختصر که خلاصه خود بود خر خاکی های در جنازه ات به سوءظن می نگرند بیش از آنکه خشم صاعقه خاکسترش کند تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود آزمون ایمان های کهن را بر قفل معجر های عقیق دندان فرسوده بود بر پرت افتاده ترین راه ها پوزار کشیده بود رهگذری نامنتظر که هر بیشه وپلی آوازش را می شناخت جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند که روز را پیشباز می رفتی هر چند سپیده تو را از آن پیشتر دمید که خروسان بانگ سحر کنند مرغی در بالهایش شکفت باغی درد رختش ما در عتاب تو می شکوفیم در شتابت ما در کتاب تو می شکوفیم در دفاع از لبخند تو که یقین است و باور است دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند.
این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سروده است.
چه قدر قشنگ ... وای .. جابناک بود !!!
همین الان واسش یه فاتحه میدم ...
شما هم بیکار نشینین یه فاتحه ای بدین ... هیی .. مرسی !!
مولاعلی(ع) علی ای اولین فرد مسلمان علی ای معنی آیات قرآن علی ای مظهر خلاق سبحان علی ای ذات تو چون ذات رحمان علی ای برده از الله فرمان علی ای بهترین مخلوق یزدان علی ای از تو جاوید دین وایمان علی ای گوهر پیدا وپنهان علی ای آفرینش تحت فرمان علی ای رهبر پاکیزه درمان علی ای از گنه دایم گریزان علی ای پاکتر از کل پاکان علی ای صورتت خورشید تابان علی ای سیرتت فردوس ورضوان علی ای حب تو محو گناهان علی ای بغض تو کبریت نیرا علی ای نطق تو چون تیر بران علی ای قهرمان ومرد میدان
3 تا صلوات برای تعجیل در فرج آقا یادتون نره.
چشم ... یادمون نمیره ... همین الان ...
۰۰:۰۰
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 ساعت 01:59 ب.ظ
سلام دو سه روزی هست که یه غم گنده افتاده تو دلم و .... . بگذریم. جای همه ی بهمنی ها خالی. دیشب افطاری دعوت بودیم خونه ی مامان بزرگ پیکتونیا. کلی خوش گذشت. خدا عمر با عزت به ایشون عطا کرده، ایشا... این عمر با عزت هر چه بیشتر طولانی باشه. تازه... فردا شب هم افطاری دانشگاهیم. خبر که دارین؟ ... التماس دعا از همه ی بهمنی ها
علیک سلام ...
چرا ؟؟؟!! چه غمی؟؟!! جون ِ اسکولاری بگین .. اخه من خیلی فضولم ... همون در ِ گوشی هم بگین هم خوبه ها !!! اِ آِ ... شما ها چرا گوش میکنین اخه ؟؟!! گوشاتون و بگیرین .. خب دیگه ... شهر در امن و امان است حالا بگین دیگه !!!!
خوش به حالتون ... دماها رو چرا دعوت نکردن اخه ؟؟!! ماشالا دختر های گل مثل ِ یه تیکه ماه !! هیی (پپسی رو حال اومدین ؟؟!!)
بلی ... باخبریم ... من که فردا شب قطارم به سمت خونه ی دوستم برای افطاری دعوت دارم ...
مرسی ... محتاجیم به دعا ...
SARHOŞ
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 ساعت 04:29 ب.ظ
ماه رمضان بر کسانی که روزه نمیگیرند هم مبارک.
اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل مننا انک انت السمیع و العلیم
خدایا همانا برای تو روزه گرفتیم وبا روزی تو افطار کردیم پس ازماقبول کن همانا تو شنو و آگاهی
التماس دعا از روزه داران و نداران
هیی هیی هیی ... از طرف اونایی که روزه نمیگیرن ...: مرسی ممنون !!!
الهی امین ... مرسی بابتش !!
مرسی ... ماها هم محتاجیم به دعا !!
پسته
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:55 ب.ظ
سلام مردمک میخواستم از همین جا بگم که خیلی عالی بود ... واقعا پستت خیلی قشنگ بود ... اما بازم مثل همیشه بخش نظراتت نیست ... تازه یه پست رو هم باز میکنه ... مرسی ... مرسی بابت توجهت !!
استاد یگانه آواز ایران، محمد رضا شجریان، ترانه ای حماسی و شکوهمند با شعری تاثیربرانگیز از زنده یاد فریدون مشیری را به مردم ایران تقدیم کرده است
دانلود این آهنگ در وبلاگ دوزخیان
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تواین دیو انسان کش برون آید. تو از آیین انسانی چه میدانی؟ اگر جان را خدا داده ست چرا باید تو بستانی؟ چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر رابه خاک و خون بغلطانی؟
بلی ... اری اینو گفتی یاد ربنا ی قبل از اذان افتادم ... خدایی خیلی داغون ِ !! یعنی اونی که خونده اصلا جالب نخونده !! اصلا حال نمیکنم باهاش ... واقعا ادم اینجاست که این شجریان یه چیز دیگه است !!!
مرسی مهندس ... ممنون ...
مردمک
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 ساعت 07:11 ب.ظ
" اَغفرلی تلکَ الذّنوب العظام فانّه لایغفِرها غیرُکَ یا رحمنُ یا علّام "
گناهان بزرگ مرا بیامرز که آن گناهان را جز تو کسی ، ای خدای بخشنده ی دانا ، نمی آمرزد "
مرسی ... الهی امین ...
دعای قشنگی بود ...
مردمک
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 ساعت 07:37 ب.ظ
خیلی خیلی ممنون پسته ی عزیز،خوشحالم که نوشته هام خواننده دارن این نظرات من چندوقت پیشم دوستای خوبمو اذیت کرده بود! یه سری به ویرایش قالبم می زنم اما راستش چـِـشَم آب نمی خوره!! mer30
چه شیرین است چه خوش درخاطرت مانده است زمستانی که برفش حرم آتش را تداعی میکرد زمستانی که تفسیرنگام و شعروحدت بود زمستانی که تنها واژۀ لبهایمان پیوند و جوشش بود زمستانی که آغازی برای شعر گفتن بود چه شهدا گین زمستانی ....
من آنجا درکنار کاج برف آلود که قندیل یخی آویزه مژگان سبزش بود نگاهت را که موجی از صداقت بود چنان کاوشگری کاوشگرانه گرم کاویدم من آنجا با گل بهمن شبادین گیسویت را با سپیدی آشتی دادم من آنجا جامه عشق را پوشیدم من آنجا با تو خندیدم با تو گریستم
چه شیرین است ...
نمیدونم والا ... شما جوری میگین مثل این که تجربه دارین ... لابد اگه شما میگین حتما شیرینه دیگه !!!
سلام بچه ها جاتون خالی. امشب افطاری مهمون کوئینز بودیم! can you believe?
به به ... سلاااااااااااااااااااااااام فرشته جون ...
خوش اومدی ... خوش میگذره اونجا ؟؟؟!!! هیی ... سحری چی ؟؟! این سری خوردی؟؟؟!!! افنر ... راستی برنامه ی خوابت میزون شد ؟؟؟!!!
جدی؟؟؟!! هیی هیی هیی ... فکر کنم به دلیل زیاد بودن ِ دانشجوهای ایرانی و اسلامی !! شاید !! every thing is possible !!! راستی دیدی خیلی هم عقب نیوفتادی !!!!
وقتی جهان از ریشه ی جهنم و آدم از عدم و سعی از ریشه های یأس می آید ، وقتی که یک تفاوت ساده در حرف ، کفتار را به کفتر تبدیل می کند ، باید به بی تفاوتی واژه ها و واژه های بی طرفی مثل نان دل بست نان را از هر طرف بخوانی نان است !
چه جالب ... تا حالا دقت نکرده بودم ... کفتار - ا = کفتر !!!!!
جالب بود !!!! چشم دل میبندیم !! شما امر کن !!
Helen
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 12:56 ق.ظ
کوله بارت بربند ! شاید این چند سحر فرصت آخر باشد ! که به مقصود رسیم بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم می شود آسان رفت می شود کاری کرد که رضا باشد او. ای سبکبال در این راه شگرف در دعای سحرت در مناجات خدایی شدنت : هرگز از یاد نبر من جا مانده بسی محتاجم
بچه ها التماس دعا
اتفاقا منم جز اون جا خمونده ها هستم ...
مرسی ... واقعا التماس دعا ...
راستی ... سلام هلن جونم ... خوبم ... هیی !!
فرشته
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:25 ق.ظ
سلام سلام سلااااااااام خب نه به خاطر کثرت دانشجوهای ایرانی!! چرا؟ نه منظورم این نیست که ایرانی کمه! منظور این که متاسفانه... خلاصه جالبه بدونید سنی ها 20دقیقه زودتر از ما افطار می کنند و من از اونجایی فهمیدم فقط خودم ایرانیم که همه غیر از من 20دقیقه زودتر افطار کردند...
آره پسته... سحری خوردم بالاخره! آره دیدم خیلی عقب نیستم... تازه با سرعت نور دارم به شماها می رسم... بیق بیق... میخام جلو بزنم! مهندس سورنا کجاست؟!
سلام سلام ۱۰۰ تا سلام ... اوهم .. . من فکر کردم مثل دانشگاه ِ کونکوردیاس ... برادرم میگفت از بین حدودا ۱۰۰یا ۱۲۰ تا دانشجوهای اونجا که تازه بورس شده بودن ۸۰ تا یا ۸۵ تاشون ایرانی بودن ...
میگفت اخر معرفی اونایی که ایرانی نبودن پا میشدن و خودشون و معرفی میکردن !!!!
نمیدونم والا ... میگن که رفته اعتکاف !! اونم بدون ِ خداحافظی !!
[ بدون نام ]
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ
صفحه هامونو ببینین ..اگه بدهی داشته باشیم امکان انتخاب واحد نیستا
مرسی از این که گفتی ... الان میریم میچکیمش !!!!!!! (کلمه ای بود واسه خودشااا !!)
۰۰:۰۰
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 01:55 ب.ظ
کجایین شما دو نفر خیلی خیلی .......(بیییب) بنده خدا پسته حق داره بگه: این اکیپ ۳ تفنگدار مشکوکن تر و خشک باهم می سوزن کجااااااااااااااااایین؟
والا منم خیلی کنجکاوم !!! این حاجی ابلیس که دیگه هیچ چی !! فکر کنم دیگه زیاد خوش نمیاد اینجاها بیاد !!! شاید !! احتمال داره !!!
دمت گرم ... مرسی از این که تایید میکنی !!!!
مرسی !! واقعا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کجایین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
کهکشان
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 04:34 ب.ظ
یک ساعت ویژه مردی دیر وقت خسته از کار به خانه برگشت.دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. سلام بابا ! یک سوال از شما بپرسم؟ بله حتمآ . چه سوالی؟ بابا! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟ مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سوالی می کنی؟ فقط می خواهم بدانم. اگر باید بدانی،بسیار خوب می گویم:20 دلار
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود آه کشید.بعد به مرد نگاه کرد و کفت:می شود10 دلار به من قرض دهید؟ مرد عصبانی شد وگفت:اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال ،فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباببازی مزخرف از من بگیری کاملآ در اشتباهی، سریع به اطاقت برگرد وبرو فکر کن که چرا این قدر خودخواه هستی ،من هر روز سخت کار میکنم وبرای چنین رفتار های کودکانه وقت ندارم. پسر کوچک ارام به اطاقش رفت ودر را بست. مرد نشست وباز هم عصبانی تر شد:چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند؟ بعد از حدود یک ساعت مرد ارامتر شد وفکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند وخشن رفتار کرده است. شاید واقعآ چیزی بوده که او برای خریدنش به 10 دلار نیاز داشته است . به خصوص اینکه خیلی کم پیش می امد پسرک از پدرش درخواست پول کند. مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد. خوابی پسرم؟ نه پدر بیدارم . من فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام.امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم .بیا این 10 دلاری که خواسته بودی. پسر کوچولو نشست،خندید و فریاد زد:متشکرم بابا!بعد دستش را زیر بالشش برد و از ان زیر چند اسکناس مچاله شده در اورد. وقتی مرد دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته،دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه خودت پول داشتی،چرا دوباره در خواست پول کردی؟ پسر کوچولو پاسخ داد:برای این که پولم کافی نبود،ولی من حالا 20 دلار دارم.ایا می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم...
واای ... اخی !!! نمیدونم اون جوری که منشورم اینه که حشم رو بهت بگخم ... مرسی ...
شاید منم امتحانش کردم !!
سورنا
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:33 ب.ظ
سلام اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست/ وفا آن است که پنهانی نامت زیر لب دارم
علیک سلام ...
به به ... افرین مهندس !!
اِ اِ ... سلام مهندس سورنا !! حال ِ شما ؟؟! احوال ِ شما ؟؟!! بیخبر رفتین ؟؟!! بابا ما که بخیل نیستیم ... یه التماس دعا بود دیگه !!!
سورنا
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 ساعت 05:35 ب.ظ
سلام یه سوالی اساسی: من اگه برم اعتکاف ٬اعتکاف کجا بره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ متاسفانه سرم تو این دو سه روز خیلی شلوغ بود کم سعادت شدم و قسمت (توجه کنید گفتم قسمت) نشد بیام سر بزنم ممنون از ایکه به یاد من بودید راستی این میم صاد ظا الف چند نفرن؟ (هیی هیی هیی)
به به ... دوباره سلام مهندس سورنا جان ... شما دوتا سوال بپرس !!! یعنی شما نرفته بودین اعتکاف ؟؟؟؟؟؟؟!!!
ای بابا ... ماها رو بگو چه قدر ناراحت شده بودیم !!!! ای بابا ... حلال کن مهندس جان ...
اینم یه آهنگ توپ از yanni. خیلی باحاله. ببینید چه جوری سنتور میزنه. داره از جا کنده میشه! http://www.youtube.com/watch?v=Ynv9pyPr0fg&feature=player_detailpage
مرسی !!! گاهی فکر میکنم که خیلی با همه فرق دارم !! مردم یانی گوش میدن واسه تمرکز و ارامش اما من گوش کردنی اونقدر استرس میگیرم که نگو نپرس !!!!!! این یه مورد و خودمم عاجزم !! الله و اعلم !!
سلام پیستشیو جان به قول این خارجکیا! ببین اینجا هم ایرانی زیاد هست. گفتم که منظورم این نیست که ایرانی کمه. منظورم این بود که روزه دار شیعه کمه. اتفاقا ما هم روزی که جشن شکوفه های(هیی!) دانشکده مون بود، بعد از اینکه عکس می گرفتیم یکی یه پرچم کوچولو بهمون می دادن که می زدیم توی نقشه مشخص می کرد اهل کجاییم. جالب اینجا بود که بیشترین تعداد پرچم ها نه در ایران بلکه در اصفهان زده شده بود!! دوازده پرچم در اصفهان بود! دیگه جا نبود پرچم بزنیم! خیلی جالب بود. همه اونجا با لهجه اصفهانی صحبت می کردند! دوازده اصفهانی ورودی جدید تحصیلات تکمیلی دانشکده برق کوئینز! جالبتر اینکه پنج نفر از این دوازده نفر از دانشگاه صنعتی اصفهان بودند! چندتا از استادا و خیلی از دانشجوهای سال بالاتر هم از صنعتی اصفهانن. اصلا ما اسم دانشکده برق کوئینز رو گذاشتیم: "یک شعبه از دانشگاه صنعتی اصفهان"!!!!!!!!!!!!! هیی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
علیک سلام ... بابا تو هنوزم واسه ما همون فرشته ای ...با همون خصوصیات !!! از قضا اتفاقا امروز (چهار شنبه )که با ۰۰:۰۰ میحرفیدم اونم میگفت که خیلی جالبه که فرشته اونجا هم از این اعتقاداتش دس ور نداشته و روزه هاشو اینا رو همه رو میگیره !!!
هیی هیی هییی ... چه بامزه .... خب خوش به حالتونه دیگه !! جمعتون جمع بوده !!! همه همشهری !!!
البته جای ناراحتی داره که این همه ادم نخبه و با این همه اطلاعات از اینجا میرن !! لامسب اینجا اون همه جای پیشرفت نداره دیگه !!!!!!!!!!!!!
julia
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 ساعت 12:21 ب.ظ
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد. براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود گفت
بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود.
بچهها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
هیی هیی هیی ...
واقعا راست میگه دیگه !!! هیی هیی هیی ... همینه که میگن که حرف راست و باید از بچه شنید !!!!
julia
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 ساعت 12:31 ب.ظ
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار ظیمالجثهاى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده
شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم.
به نامردی نامردان قسم نامرد نامردم اگر .........................
گاهی بعضی از بزرگترا تو بعضی شرایط بعضی تصمیماتیو میگیرن که باعث نابودیه بعضی از کوچیکترا میشه!!!!!!!!!
بزرگترایی که سنگ شب احیارو به سینه میزننو واسه کوچیکترا جانماز آب میکشن......بدونن که حضرت علی مرد بود، نه نامرد!!!!!!!!!!!!!!
تنها دل خوشیم اینه که بزرگترایی که اطراف خود منم حداقل یکم مردونگی دارن و عین بعضیا نامرد نیستن!!!!!
والا نمی دونم ...
این بزرگا یه کاریایی میکنن !!! اونم خیلی شیک !! به روشونم نمیارن !!!
البته این جانماز اب کشیدن از اخلاق های گند ِ ایرانیاس !!!!!
حالا ورای اینا ... یه چیز ِ بامزه ... شب احیا گفتی یادم افتاد !! اون روز داریم از شبکه ی ۳ مراسم احیا رو نگاه میکردیم ... دیگه جو گرفته بود و گریه مریهامون می اومد تا این که یه دفعه طرف مداحه گفت که : اره وقتی شمشیر فرق حضرت علی و شکافت امام حسن گفت که اره من خودم ناله ی جبرئیل و شنیدم !! دیگه اون لحظه گریه ام نمی اومد !! داشتم هم شاخ در میاوردم هم دم !! جفتشو باهم !!! اخه یکی نیست بگه نادون ... مردم که اسکل نیستن !! ماها میدونیم که جبرئیل اصلا فقط جبرئیل و پیامبرا می بینن !! هیی !! معلوم بود دینیه دبیرستانشو خوب نخونده بود !! هیی هیی هیی !!
آلفرد
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 ساعت 03:43 ب.ظ
سلامممممممممممممممممممممممممم
................................................. توی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن دوتا خسته،دوتا تنها،یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه سنگه سردو سخته خارا زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما
نمیتونیم که بجنبی،زیر سنگینیه دیوار همه ی عشق منو تو مثله عکسه روی دیوار.................. . . . . .
به به ... سلاااااااااااااااااااااااااااااااام مستر الفرد !! ای بابا ... مستر کم پیدایین !!!
نیستینا !! اصلا شما هم مثل ۳تفنگ دارین !! مشکوک میزنین !!!!
پایان تلخ یا تلخی بی پایان؟.. که این هردو نیارزد به از دست دادن شیرینی آغاز ... .. .
نمیدونم والا !!
اما قبول کن همیشه یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه !!!! اره ... نمی ارزه !!
ماگما
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 ساعت 11:24 ب.ظ
جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند/
همه دوست دارند به بهشت بروند,اما کسی دوست ندارد بمیرد . بهشت رفتن جرأت مردن میخواهد./
کورش کبیر :اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید./
تمدن جدید زن را کمی عاقلتر کرده است، اما به واسطه آزمندی مرد، بر رنج زن افزوده است. زن دیروز همسری خوشبخت بود اما زن امروز معشوقه ای بی نوا !/
Throw out nonessential numbers. This includes age, weight and height. Let the doctors worry about them.... That is why you pay them
ترجمه:اعداد بدرد نخور را به دور بریز. این شامل سن، وزن و قد میشه. اجازه بده پزشکان برای اونها نگران باشند، برای همین به اونها پول میدی دیگه.!/
این اولیه رو میشه گفت درسته اما ... گاهی کارساز نیست !!!!
اره .... میشه گفت اینم درسته !! مخصوصا توی این دور و زمونه و اقایونه الان !!!!! ( توهین نشه به بهمنی ها ها !! بهمنی ها یه چیز دیگن !!)
هیی هیی هییی ... خب خوبه که گفتی !!! یادم مونه !! اره بابا ... اعداد به درد نخور و بریز دور !!!
فرشته
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 ساعت 04:51 ق.ظ
مرسی پسته جان. شما و جناب 00:00 لطف دارید. خب مسلمونی فقط به نماز و روز ه نیست و لی من حداقل سعی می کنم این کارایی که از دستم برمیاد رو انجام بدم... هرچند آدمی که قلبش پاک باشه اگه حتی تو این چیزام سهل انگار باشه بهتر از کسیه که فقط ظاهرش این باشه... آرزوم اینه که قلبا مسلمون باشم... میگم من چرا نمیتونم صفرامو عین شماها بذارم؟؟!! مردم یانی رو واسه تمرکز و آرامش گوش می دن؟ خب من نمی دونستم! من تازه چند روزه یانی رو می شناسم که اونم از صدقه سری اینترنت پرسرعت اینجاست که وقتی با آدم تنبل (یعنی من) جمع میشه نتیجه اش اینه. هیییی!!!
مستر آلفرد و مستر سورنا می بینم که برگشتید و با دست پر! هیی !!
درسته ... اما به قول ِ یارو ادم از پوست ِ است که به داخل و هسته میرسه !!!!
هیی هیی هیی ... نمیدونم والا !! حالا یه ذره تمرین کن ... شاید صفر ها هم درست شد !! اما یادت باشه امروز تمرینه ها ... مسابقه فرداست !!! هیی هیی هیی !!!
والا ... تا اونجایی که من خبر دارم اره !!! اونم میگن به خاطر نحو ِ ی خاص موسیقیه یانیه !!!!
راستی یه نفر می گفت پرشین بلاگ فیلتر شده!! ولی من هنوز نظر دارم توی بلاگم! بنابراین احتمالا این شایعه است. نه؟
نه ... سری اول که دامنه ی پرشین بلاگ و حک کرده بودن (البته خیلی وقت پیش !!!) ... این سری هم اره یه یکی یا دو روزی فیلتر شده بوده اما تا ۲۴ ساعت بعدش رفع شد !!
سورنا
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 ساعت 06:42 ب.ظ
سلام میدونی فرق تو با عشق زندگی و گل چیه ؟ عشق یک کلمه هست ولی تو معنی ان هستی ، زندگی یک اجبار هست ولی تو دلیل آن هستی ، گل یک گیاه هست ولی تو عطر آن هستی ----------------------------------------------------------------------------------------------- من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!
علیک سلام ...
اوووه .. بختوَر َ !!!! چه گده فرق !!!! چشم مهندس جان ... شما خودتو ناراحت نکن ... چشم بهش میگم !!!!
سورنا
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 ساعت 06:43 ب.ظ
این برای...
بازار سیاه رفتم برای خریدن عشق ولی در ابتدای ورودم روی کاغذی خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قیمت نابودی پاک بازان...
برای ؟؟؟!!!!!!!!!!! نه نه ... مهندس جان ... عیبی نداره .... ما که لولو خورخوره نیستیم !!! راحت باش ... !!! ای بابا مهندس جان میگم راحت باش !!! بابا ماها هم خودییم !!!! خب حالا احساس راحتی میکنی ؟؟!! افرین ... افرین ... خب چرا همین طوری منو نگاه میکنی !!! ا ِ !! اِ !!! خب بگو کی دیگه !! هیی هیی هییی !! (گول بخور لطفا !!!)
وایی ... چه گده متنت ادم و تحت تاثیر قرار میده !!! نامردا !! خیلی پستن !! مگه نه !!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
آلفرد
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 ساعت 07:15 ب.ظ
پسته منو مشکوک زدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! محاله...
غیبت منم به معنیه عدم حضور نبودا، من همیشه وبلاگ میومدمو میام، فقط این یه مدتو تو بهترین.......پست نداشتم......... همین!!!
اصلا کلا الفرد شما خود ِ پدر مشکوکها هستین !! به سر ِ اسکولاری قسم !!!
اهم ... که این جور !!!! بلی ... اصلا کی میگه نبودین ۱!! اصلا بر منکرش صلوات !!
در مدح و ذم کمباب شدن(نایاب شدن تدریجی)یکی از
فعالین(غیرفعالین اخیر)گروه:
حاجی ابلیس!،تو کجایی؟-روبلندی.چی میخوری؟
-نون قندی.مال بهمنیا کو؟-پیشی برده؟!اگه پیشیو
ببینیم سر دمشو می چینیم!!!
خب؟؟؟!!!!
هیی هییی هییی ... چه ذهن اکتیوی داری !!!!
شیررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
واقعا افرین ... نفهمیدم دقیقا کجان ایشون ؟؟!!!
فقط اونئ روز توی چهاراه سعدی طرف پاساژگلها و اینا دیده شده بودن !!!!
فقط همین !! بقیه ی اخبار هم متعاقبا اعلام میشه !!!
با تشکر ... نیم رخ !!!!!!
مرا چون نی در آوردی به ناله چو چنگم خوش بساز و با نوا کن
اگر چه می زنیم سیلیم چون دَف که آواز خوشی داری صدا کن
چو دف تسلیم کردم روی خود را بزن سیلی و رویم را قفا کن
همی زاید ز دََّف و کف یک آواز اگر یک نیست ازهم شان جدا کن
(مولانا)
میبینم که بازم نمیبینم !!!
به به ... بابا مولانا !! بابا عارف !!
میبینم که کتاب هایی که خوندی و در دست خوندن هستن و خونده خواهند شد !! خیلی تاثیر عمیقی داشته !!
(به جون ِ اسکولاری !!)
نرگس چشم بتان ره می زند
آب این نرگس ز نرگس دان کیست؟
(مولانا)
راستی ؟!
نرگس جونو که یادتون هست؟(هیی هیی هیی)
آخ چون آخ جون...
امروز نظرم زود تایید میشه
شیره پسته
شیره رکت انگولار
شیره گوبه
شیره سربازای آمریکایی
ببین منو! یه نانجک پرتاب کن جون من؟
اسمت رو تو بسیج نوشتی برا اعزام به منطقه ی جنگی کوزووو؟تو که همه ی توانایی های رزمی رو داری...
پس فرمانده معطل نکن.
(سوتی که ندادم؟کوزووو جنگه؟)
واقعا کیست ؟؟!!
هیی ... مرسی بابت شعرت
(از این شکلکها که دست میزنن و خوشحالن !!!)
هیی هییی هییی ... میبینم که خوب یادت مونده ... !! بلی یادمونه !!!
هیی هیی هیی ...ایشالا !!!!!
مرسی ... اره بابا شیرهه .. ببرههههه ... پلنگهههههه !!!
باشه ... دیدمت هم نارنجک پرت میکنم هم ارپیجی میزنم ... هم تیر خلاص ها رو شلیک میکنم !! ببین چه قدر شد !! ببین من چه قدر باکمالاتم !!
(از این شکلکا که ابروهاشونو میندازن بالا !!)
نه ... کوزوو یه قسمت از منطقه ی یوگوسلاویه سابق بوده ... جنگشم به بوسنی هرزِگوین مشهوره !!!
باشه ... حتما .... هیی هیی هیی ... فردا میرم ثبت نام ...
باغبانی پیرم
که بغیر از گلها، از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است... آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند
عده ای کور و کرند
عده ای هم پکرند
دلم از این همه بد می گیرد
و چه خوب! آدمی می میرد
دقیقا !!
واقعا ماها همگی تاحت تاثیر قرار گرفتیم ...
البته باید بگم که دسته بندیه عالیی کردین .. همین سه تا !! مرسی ...
راستی ... میبینم که دوتایی رفتین دانشگاه !! هیی !
دوستان به جای ما !! خوش گذشت ؟؟!!!!
ایشالاماشالا شدین دیگه ؟؟
!
نومیدی در گاه تو بی سابقه باشد
هر کار زه تو آید این کار نیاید
دیدم همه جا بر در دیوار حریمت
یک جا ننوشته است گنهکار نیاید
سلام بر بهمنی های عزیز
آلفرد جون کجایی ؟
دلمون برات تنگ شده
علیک سلام ...
شما؟؟؟؟!!!!! هیی !!
بلی ... مخصوص مستر الفرد !!
آنچنان رسم وفا مرده که ترسم روزی لیلی گر زنده شود یادی زمجنون نکند
واقعا !! خیلی وقته که از بین رفته!!
احتمالا لیلی اگر زنده بشه مطمئنا این اتفاق میوفته !!
پس خوش به حال ِ مجنون !!
زود دیر میشود :
روز سوم بود که فهمید دنیا دو روزه..!
خیلی جالب بود ... در 6 روز آفریده شده ولی 2 روز دوام داره!
بازم خوبه که فهمیده !!
علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید
علی سوز وگدازی عاشقانه
علی راز و نیازی عارفانه
علی با درد غربت آشنا بود
علی تنهاترین مرد خدا بود
دل تنهاییش دریای خئن بود
ز خون باغ وبهارش لاله گون بود
ایام سوگواری مولای متقیان،امیر مومنان ،علی(ع)تسلیت باد
مرسی ...
منم شهادت حضرت علی رو به همه ی بهمنی های عزیز تسلیت میگم ...
به مناسبت درگذشت شاعر و نویسنده ی بزرگ و ارزشمند کشورمان:
جلال آل احمد
قناعت وار
تکیده بود
باریک و بلند
چون پیامی دشوار
در لغتی
با چشمانی از سوال وعسل
و رخساری برتافته از حقیقت و باد
مردی با گردش آب
مردی مختصر
که خلاصه خود بود
خر خاکی های در جنازه ات به سوءظن می نگرند
بیش از آنکه خشم صاعقه خاکسترش کند
تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود
آزمون ایمان های کهن را
بر قفل معجر های عقیق
دندان فرسوده بود
بر پرت افتاده ترین راه ها
پوزار کشیده بود
رهگذری نامنتظر
که هر بیشه وپلی آوازش را می شناخت
جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند
که روز را پیشباز می رفتی
هر چند سپیده تو را
از آن پیشتر دمید
که خروسان بانگ سحر کنند
مرغی در بالهایش شکفت
باغی درد رختش
ما در عتاب تو می شکوفیم
در شتابت
ما در کتاب تو می شکوفیم
در دفاع از لبخند تو
که یقین است و باور است
دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند.
این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سروده است.
چه قدر قشنگ ... وای .. جابناک بود !!!
همین الان واسش یه فاتحه میدم ...
شما هم بیکار نشینین یه فاتحه ای بدین ... هیی .. مرسی !!
مولاعلی(ع)
علی ای اولین فرد مسلمان علی ای معنی آیات قرآن
علی ای مظهر خلاق سبحان علی ای ذات تو چون ذات رحمان
علی ای برده از الله فرمان علی ای بهترین مخلوق یزدان
علی ای از تو جاوید دین وایمان علی ای گوهر پیدا وپنهان
علی ای آفرینش تحت فرمان علی ای رهبر پاکیزه درمان
علی ای از گنه دایم گریزان علی ای پاکتر از کل پاکان
علی ای صورتت خورشید تابان علی ای سیرتت فردوس ورضوان
علی ای حب تو محو گناهان علی ای بغض تو کبریت نیرا
علی ای نطق تو چون تیر بران علی ای قهرمان ومرد میدان
3 تا صلوات برای تعجیل در فرج آقا یادتون نره.
چشم ... یادمون نمیره ... همین الان ...
سلام
دو سه روزی هست که یه غم گنده افتاده تو دلم و .... . بگذریم.
جای همه ی بهمنی ها خالی. دیشب افطاری دعوت بودیم خونه ی مامان بزرگ پیکتونیا. کلی خوش گذشت.
خدا عمر با عزت به ایشون عطا کرده، ایشا... این عمر با عزت هر چه بیشتر طولانی باشه.
تازه... فردا شب هم افطاری دانشگاهیم.
خبر که دارین؟
...
التماس دعا از همه ی بهمنی ها
علیک سلام ...
چرا ؟؟؟!! چه غمی؟؟!!
جون ِ اسکولاری بگین .. اخه من خیلی فضولم ... همون در ِ گوشی هم بگین هم خوبه ها !!!
اِ آِ ... شما ها چرا گوش میکنین اخه ؟؟!!
گوشاتون و بگیرین .. خب دیگه ... شهر در امن و امان است حالا بگین دیگه !!!!
خوش به حالتون ... دماها رو چرا دعوت نکردن اخه ؟؟!!
ماشالا دختر های گل مثل ِ یه تیکه ماه !! هیی (پپسی رو حال اومدین ؟؟!!)
بلی ... باخبریم ...
من که فردا شب قطارم به سمت خونه ی دوستم برای افطاری دعوت دارم ...
مرسی ... محتاجیم به دعا ...
ماه رمضان بر کسانی که روزه نمیگیرند هم مبارک.
اللهم لک صمنا
و علی رزقک افطرنا
فتقبل مننا
انک انت السمیع و العلیم
خدایا همانا برای تو روزه گرفتیم
وبا روزی تو افطار کردیم
پس ازماقبول کن
همانا تو شنو و آگاهی
التماس دعا از روزه داران و نداران
هیی هیی هیی ... از طرف اونایی که روزه نمیگیرن ...: مرسی ممنون !!!
الهی امین ... مرسی بابتش !!
مرسی ... ماها هم محتاجیم به دعا !!
سلام مردمک میخواستم از همین جا بگم که خیلی عالی بود ... واقعا پستت خیلی قشنگ بود ...
اما بازم مثل همیشه بخش نظراتت نیست ... تازه یه پست رو هم باز میکنه ...
مرسی ...
مرسی بابت توجهت !!
استاد یگانه آواز ایران، محمد رضا شجریان، ترانه ای حماسی و شکوهمند
با شعری تاثیربرانگیز از زنده یاد فریدون مشیری را به مردم ایران تقدیم
کرده است
دانلود این آهنگ در وبلاگ دوزخیان
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تواین دیو انسان کش برون آید.
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا داده ست چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر رابه خاک و خون بغلطانی؟
بلی ... اری اینو گفتی یاد ربنا ی قبل از اذان افتادم ...
خدایی خیلی داغون ِ !! یعنی اونی که خونده اصلا جالب نخونده !! اصلا حال نمیکنم باهاش ...
واقعا ادم اینجاست که این شجریان یه چیز دیگه است !!!
مرسی مهندس ... ممنون ...
" اَغفرلی تلکَ الذّنوب العظام فانّه لایغفِرها غیرُکَ یا رحمنُ یا علّام "
گناهان بزرگ مرا بیامرز که آن گناهان را جز تو کسی ، ای خدای
بخشنده ی دانا ، نمی آمرزد "
مرسی ...
الهی امین ...
دعای قشنگی بود ...
خیلی خیلی ممنون پسته ی عزیز،خوشحالم که نوشته هام خواننده دارن
این نظرات من چندوقت پیشم دوستای خوبمو اذیت کرده بود!
یه سری به ویرایش قالبم می زنم اما راستش چـِـشَم آب نمی خوره!!
mer30
خواهش میکنم مردمک خانوم ِ خیلی عزیز ...
باشه یه چکی بکن ... ممنون میشم ...
دمت گرم ...
سلام
این آدرس قسمت نظرات پست جدید مردمک
پسته مخصوص تو که مث من مشکل داری با این قضیه!
http://mardomak.blogsky.com/Comments.bs?PostID=72
علیک سلام ...
مرسی ... دمت گرم ... ممنونم ...
چه شیرین است چه خوش درخاطرت مانده است
زمستانی که برفش حرم آتش را تداعی میکرد
زمستانی که تفسیرنگام و شعروحدت بود
زمستانی که تنها واژۀ لبهایمان پیوند و جوشش بود
زمستانی که آغازی برای شعر گفتن بود
چه شهدا گین زمستانی ....
من آنجا درکنار کاج برف آلود
که قندیل یخی آویزه مژگان سبزش بود
نگاهت را که موجی از صداقت بود
چنان کاوشگری کاوشگرانه گرم کاویدم
من آنجا با گل بهمن شبادین گیسویت
را با سپیدی آشتی دادم
من آنجا جامه عشق را پوشیدم
من آنجا با تو خندیدم با تو گریستم
چه شیرین است ...
نمیدونم والا ...
شما جوری میگین مثل این که تجربه دارین ...
لابد اگه شما میگین حتما شیرینه دیگه !!!
همینه که میگم مشکوک میزنین دیگه !!
مشکوکین ... خیلی !!!!!
خانوم مدیر ماهام می ریم یونی واسه افطاری،نمیای؟//////////
نه من نمیتونم بیام ... جایی دعوتم ... از خیلی وقت پیشم دعوتم کردن ... نمیتونم بیام ... شرمنده دیگه ...
ایشالا به همتون خوش بگذره ...
راستی یادتون نره جای منم خالی کنینا !!!
سلام
بچه ها جاتون خالی. امشب افطاری مهمون کوئینز بودیم!
can you believe?
به به ... سلاااااااااااااااااااااااام فرشته جون ...
خوش اومدی ... خوش میگذره اونجا ؟؟؟!!! هیی ... سحری چی ؟؟! این سری خوردی؟؟؟!!! افنر ...
راستی برنامه ی خوابت میزون شد ؟؟؟!!!
جدی؟؟؟!! هیی هیی هیی ... فکر کنم به دلیل زیاد بودن ِ دانشجوهای ایرانی و اسلامی !!
شاید !!
every thing is possible !!!
راستی دیدی خیلی هم عقب نیوفتادی !!!!
سلام مهندس...
نیستین؟
نکنه رفتین اعتکاف؟
راستشو بگین انگیزتون چی بود؟
جواهرات سلطنتــــــــــــی؟؟؟
مارو یادتون نره
التماس دعا مستر میم.صاد.ظا.الف
اِ !!!!!!!!!!
جدی ؟؟!
واقعا ؟؟!!
realy ؟؟!!!
vraiment ؟؟!!
راستی راستی مهندس سورنا رفته اعتکاف؟؟!! به ماها هم نگفته ؟؟!!
وای وای وای ... چه قدر خسیس ...
اون حاجی ابلیس حداقل بهمون گفت ... حداقل یه دعایی واسه بهمنی ها کرده !! حداقل رو کرد واسمون !!!!
ای بابا ... هـِی !! یالان دونیا د ِ !!!
داشتیم مستر ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
نفسم می گیرد
در هوایی که
نفس های تو نیست
..
ابه به ... میبینم که با اصل ِ مشورت پیش رفتین و یه شعر ی که سه تاتون هم پسندیدین زدین !!
به به ... ادم کیف میکنه ... افرین !!!
اتفاقا !! از قضا !! این نفس گرفتن ها خیلی هم خوب نیستا !!!
بعد که مشکل ایجاد کرد نگی نگفتی ها !!!!
اتفاقا منم اونقدر نفسم گرفته که دیگه دچار تنگی نفس شدم !!
وقتی جهان
از ریشه ی جهنم
و آدم
از عدم
و سعی
از ریشه های یأس می آید ،
وقتی که یک تفاوت ساده
در حرف ،
کفتار را
به کفتر
تبدیل می کند ،
باید به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان
دل بست
نان را
از هر طرف بخوانی
نان است !
(قیصر امین پور)
ا ِ !!!
دمت گرم ... سلیقت همینه که میگم عایع دیگه !! ۲۰ ِ ۲۰ ِ !!!
چه جالب ... تا حالا دقت نکرده بودم ... کفتار - ا = کفتر !!!!!
جالب بود !!!!
چشم دل میبندیم !! شما امر کن !!
کوله بارت بربند !
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد !
که به مقصود رسیم بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد که رضا باشد او.
ای سبکبال در این راه شگرف در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت :
هرگز از یاد نبر
من جا مانده بسی محتاجم
بچه ها التماس دعا
اتفاقا منم جز اون جا خمونده ها هستم ...
مرسی ... واقعا التماس دعا ...
راستی ... سلام هلن جونم ... خوبم ... هیی !!
سلام سلام سلااااااااام
خب نه به خاطر کثرت دانشجوهای ایرانی!! چرا؟ نه منظورم این نیست که ایرانی کمه! منظور این که متاسفانه...
خلاصه جالبه بدونید سنی ها 20دقیقه زودتر از ما افطار می کنند و من از اونجایی فهمیدم فقط خودم ایرانیم که همه غیر از من 20دقیقه زودتر افطار کردند...
آره پسته... سحری خوردم بالاخره!
آره دیدم خیلی عقب نیستم... تازه با سرعت نور دارم به شماها می رسم... بیق بیق... میخام جلو بزنم!
مهندس سورنا کجاست؟!
سلام سلام ۱۰۰ تا سلام ...
اوهم .. . من فکر کردم مثل دانشگاه ِ کونکوردیاس ... برادرم میگفت از بین حدودا ۱۰۰یا ۱۲۰ تا دانشجوهای اونجا که تازه بورس شده بودن ۸۰ تا یا ۸۵ تاشون ایرانی بودن ...
میگفت اخر معرفی اونایی که ایرانی نبودن پا میشدن و خودشون و معرفی میکردن !!!!
هیی ...
اره گفتم که میرسی ... !!
اِ اِ !! اینجا سبقت ممنوع ِ !!!!
نمیدونم والا ... میگن که رفته اعتکاف !! اونم بدون ِ خداحافظی !!
صفحه هامونو ببینین ..اگه بدهی داشته باشیم امکان انتخاب واحد نیستا
مرسی از این که گفتی ... الان میریم میچکیمش !!!!!!!
(کلمه ای بود واسه خودشااا !!)
کجایین شما دو نفر
خیلی خیلی .......(بیییب)
بنده خدا پسته حق داره بگه: این اکیپ ۳ تفنگدار مشکوکن
تر و خشک باهم می سوزن
کجااااااااااااااااایین؟
والا منم خیلی کنجکاوم !!!
این حاجی ابلیس که دیگه هیچ چی !!
فکر کنم دیگه زیاد خوش نمیاد اینجاها بیاد !!!
شاید !!
احتمال داره !!!
دمت گرم ... مرسی از این که تایید میکنی !!!!
مرسی !!
واقعا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کجایین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
یک ساعت ویژه
مردی دیر وقت خسته از کار به خانه برگشت.دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. سلام بابا ! یک سوال از شما بپرسم؟
بله حتمآ . چه سوالی؟
بابا! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد: این به تو ارتباطی ندارد. چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
اگر باید بدانی،بسیار خوب می گویم:20 دلار
پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود آه کشید.بعد به مرد نگاه کرد و کفت:می شود10 دلار به من قرض دهید؟
مرد عصبانی شد وگفت:اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال ،فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباببازی مزخرف از من بگیری کاملآ در اشتباهی، سریع به اطاقت برگرد وبرو فکر کن که چرا این قدر خودخواه هستی ،من هر روز سخت کار میکنم وبرای چنین رفتار های کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک ارام به اطاقش رفت ودر را بست.
مرد نشست وباز هم عصبانی تر شد:چطور به خودش اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از من چنین سوالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد ارامتر شد وفکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند وخشن رفتار کرده است. شاید واقعآ چیزی بوده که او برای خریدنش به 10 دلار نیاز داشته است . به خصوص اینکه خیلی کم پیش می امد پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
خوابی پسرم؟
نه پدر بیدارم .
من فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام.امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم .بیا این 10 دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو نشست،خندید و فریاد زد:متشکرم بابا!بعد دستش را زیر بالشش برد و از ان زیر چند اسکناس مچاله شده در اورد.
وقتی مرد دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته،دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه خودت پول داشتی،چرا دوباره در خواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد:برای این که پولم کافی نبود،ولی من حالا 20 دلار دارم.ایا می توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟من شام خوردن با شما را خیلی دوست دارم...
واای ...
اخی !!!
نمیدونم اون جوری که منشورم اینه که حشم رو بهت بگخم ...
مرسی ...
شاید منم امتحانش کردم !!
سلام
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست/ وفا آن است که پنهانی نامت زیر لب دارم
علیک سلام ...
به به ... افرین مهندس !!
اِ اِ ... سلام مهندس سورنا !!
حال ِ شما ؟؟! احوال ِ شما ؟؟!!
بیخبر رفتین ؟؟!!
بابا ما که بخیل نیستیم ... یه التماس دعا بود دیگه !!!
سلام
یه سوالی اساسی:
من اگه برم اعتکاف ٬اعتکاف کجا بره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه سرم تو این دو سه روز خیلی شلوغ بود
کم سعادت شدم و
قسمت (توجه کنید گفتم قسمت) نشد بیام سر بزنم
ممنون از ایکه به یاد من بودید
راستی این میم صاد ظا الف چند نفرن؟
(هیی هیی هیی)
به به ... دوباره سلام مهندس سورنا جان ...
شما دوتا سوال بپرس !!!
یعنی شما نرفته بودین اعتکاف ؟؟؟؟؟؟؟!!!
ای بابا ... ماها رو بگو چه قدر ناراحت شده بودیم !!!! ای بابا ... حلال کن مهندس جان ...
اصلا همش تقصیر ِ ... تقصیر ِ ... نیپون کوکو . کرشمه و مردمکه !!!هیی هیی هیی !!
اخبار ِ نادرست !! ای وایه بر من ... ای وایه بر من !!
بازم شرمنده دیگه !!
سلام
روزی یک مرد ثروتمند پسر بچه کوچکش را به یک روستایی برد تا به او نشان دهد
مردمی که انجا زندگی میکنند چقدر فقیرند انها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک
مرد طی کردند
در راه بازگشت و در پایان سفر مرد از پسر بچه اش پرسید : نظرت درباره سفرمان چه
بود
پسر پاسخ داد : عالی بود
پدر پرسید : ایا به زندگی انها توجه کردی
پسر گفت : فکر کنم
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی
پسر کمی اندیشید سپس به ارامی ادامه داد (فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و
انها چهار تا . ما در خانه یک فواره داریم و انها رودخانه ای که انتهایش معلوم نیست ما
در خانه چند فانوس تزیینی داریم و انها ستارگان پر نوری که به شمارش نمی ایند
خانه ما به دیوارهایش محدود می شود ولی باغ انها بی انتهاست )
در پایان حرف پسر زبان مرد بند امده بود و پسر ادامه داد : متشکرم پدر که به من
نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم
علیک سلام ...
ای وای ... چه باحال ...
خب خدا رو شکر بابام ماها رو اینجور جاها نمیبره تا نظرمون و بپرسه !!
من که اصلا دوست ندارم درک کنم !!
عیبی نداره بابا ... دوستان به جای ما !!!!
اینم یه آهنگ توپ از yanni. خیلی باحاله. ببینید چه جوری سنتور میزنه. داره از جا کنده میشه!
http://www.youtube.com/watch?v=Ynv9pyPr0fg&feature=player_detailpage
مرسی !!!
گاهی فکر میکنم که خیلی با همه فرق دارم !! مردم یانی گوش میدن واسه تمرکز و ارامش اما من گوش کردنی اونقدر استرس میگیرم که نگو نپرس !!!!!!
این یه مورد و خودمم عاجزم !! الله و اعلم !!
سلام پیستشیو جان به قول این خارجکیا!
ببین اینجا هم ایرانی زیاد هست. گفتم که منظورم این نیست که ایرانی کمه. منظورم این بود که روزه دار شیعه کمه.
اتفاقا ما هم روزی که جشن شکوفه های(هیی!) دانشکده مون بود، بعد از اینکه عکس می گرفتیم یکی یه پرچم کوچولو بهمون می دادن که می زدیم توی نقشه مشخص می کرد اهل کجاییم. جالب اینجا بود که بیشترین تعداد پرچم ها نه در ایران بلکه در اصفهان زده شده بود!! دوازده پرچم در اصفهان بود! دیگه جا نبود پرچم بزنیم! خیلی جالب بود. همه اونجا با لهجه اصفهانی صحبت می کردند! دوازده اصفهانی ورودی جدید تحصیلات تکمیلی دانشکده برق کوئینز! جالبتر اینکه پنج نفر از این دوازده نفر از دانشگاه صنعتی اصفهان بودند! چندتا از استادا و خیلی از دانشجوهای سال بالاتر هم از صنعتی اصفهانن. اصلا ما اسم دانشکده برق کوئینز رو گذاشتیم:
"یک شعبه از دانشگاه صنعتی اصفهان"!!!!!!!!!!!!!
هیی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
علیک سلام ...
بابا تو هنوزم واسه ما همون فرشته ای ...با همون خصوصیات !!!
از قضا اتفاقا امروز (چهار شنبه )که با ۰۰:۰۰ میحرفیدم اونم میگفت که خیلی جالبه که فرشته اونجا هم از این اعتقاداتش دس ور نداشته و روزه هاشو اینا رو همه رو میگیره !!!
هیی هیی هییی ... چه بامزه .... خب خوش به حالتونه دیگه !! جمعتون جمع بوده !!! همه همشهری !!!
البته جای ناراحتی داره که این همه ادم نخبه و با این همه اطلاعات از اینجا میرن !!
لامسب اینجا اون همه جای پیشرفت نداره دیگه !!!!!!!!!!!!!
معلم داشت جریان خون در بدن
را به بچهها درس مىداد. براى
این که موضوع
براى بچهها روشنتر شود
گفت
بچهها! اگر من روى سرم
بایستم، همان طور که مىدانید خون
در سرم جمع
مىشود و صورتم قرمز
مىشود.
بچهها گفتند:
بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان
که ایستادهام خون در پاهایم جمع
نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى
این که پاهاتون خالى
نیست.
هیی هیی هیی ...
واقعا راست میگه دیگه !!!
هیی هیی هیی ... همینه که میگن که حرف راست و باید از بچه شنید !!!!
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى
غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم
را ببلعد زیرا
با وجودى پستاندار
ظیمالجثهاى است امّا
حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور
حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده
شد؟
معلم که عصبانى شده بود
تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم
را ببلعد. این از
نظر فیزیکى غیرممکن
است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت
رفتم از حضرت یونس
مىپرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به
جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما
ازش بپرسید.
هیی هیی هیی ...
هیی هیی هییی ...
هیی هیی هیییی ...
راست میگه دیگه !!!
اتفاقا اگه گزینه ی اول اتفاق افتاد منم میتونم بپرسم واسش !!!!
هیی ... اگه گزینه ی ۲ هم اتفاق افتاد شماها بپرسد !!!
به نامردی نامردان قسم نامرد نامردم اگر .........................
گاهی بعضی از بزرگترا تو بعضی شرایط بعضی تصمیماتیو میگیرن که باعث نابودیه بعضی از کوچیکترا میشه!!!!!!!!!
بزرگترایی که سنگ شب احیارو به سینه میزننو واسه کوچیکترا جانماز آب میکشن......بدونن که حضرت علی مرد بود، نه نامرد!!!!!!!!!!!!!!
تنها دل خوشیم اینه که بزرگترایی که اطراف خود منم حداقل یکم مردونگی دارن و عین بعضیا نامرد نیستن!!!!!
والا نمی دونم ...
این بزرگا یه کاریایی میکنن !!! اونم خیلی شیک !! به روشونم نمیارن !!!
البته این جانماز اب کشیدن از اخلاق های گند ِ ایرانیاس !!!!!
حالا ورای اینا ... یه چیز ِ بامزه ... شب احیا گفتی یادم افتاد !!
اون روز داریم از شبکه ی ۳ مراسم احیا رو نگاه میکردیم ... دیگه جو گرفته بود و گریه مریهامون می اومد تا این که یه دفعه طرف مداحه گفت که : اره وقتی شمشیر فرق حضرت علی و شکافت امام حسن گفت که اره من خودم ناله ی جبرئیل و شنیدم !!
دیگه اون لحظه گریه ام نمی اومد !! داشتم هم شاخ در میاوردم هم دم !! جفتشو باهم !!!
اخه یکی نیست بگه نادون ... مردم که اسکل نیستن !! ماها میدونیم که جبرئیل اصلا فقط جبرئیل و پیامبرا می بینن !! هیی !! معلوم بود دینیه دبیرستانشو خوب نخونده بود !! هیی هیی هیی !!
سلامممممممممممممممممممممممممم
.................................................
توی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن
دوتا خسته،دوتا تنها،یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه
سنگه سردو سخته خارا
زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما
نمیتونیم که بجنبی،زیر سنگینیه دیوار
همه ی عشق منو تو مثله عکسه روی دیوار..................
.
.
.
.
.
به به ... سلاااااااااااااااااااااااااااااااام مستر الفرد !!
ای بابا ... مستر کم پیدایین !!!
نیستینا !! اصلا شما هم مثل ۳تفنگ دارین !! مشکوک میزنین !!!!
شیره !! کلا شما سلیقه ات مثل مهندس سورنا خوبه !!!
مـَشالا !!!
ابراز علاقه ی یارو به همسرش :
دوصت دارم با ص صابونی!!!!!!!!!!!!!!
تا همه بمونن تو کفش!!!!!!!!!!!!
هیی هیی هییی ... از قضا اتفاقا طرف ترک نبوده !!
هیی هیی هییی ...
یه کوچولو هم طرف ...!! بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله !!!!!!
آینده ساز باشیم............نه آینده نگر!!!!!!!!!!!!!
البته این دومیه ایهام داره !!!
اینده نگر بودن هم خوبه !!!!
اما نه این که فقط بشینی و دست رو دست بزاری !!!!
البته اگه یکی جفت اینارو با هم داشته باشه که دیگه فـَ بـِها !!!
پایان تلخ یا تلخی بی پایان؟..
که این هردو نیارزد
به از دست دادن شیرینی آغاز
...
..
.
نمیدونم والا !!
اما قبول کن همیشه یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه !!!!
اره ... نمی ارزه !!
جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند/
همه دوست دارند به بهشت بروند,اما کسی دوست ندارد بمیرد . بهشت رفتن جرأت مردن میخواهد./
کورش کبیر :اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید./
تمدن جدید زن را کمی عاقلتر کرده است، اما به واسطه آزمندی مرد، بر رنج زن افزوده است.
زن دیروز همسری خوشبخت بود اما زن امروز معشوقه ای بی نوا !/
Throw out nonessential numbers. This includes age, weight and height.
Let the doctors worry about them.... That is why you pay them
ترجمه:اعداد بدرد نخور را به دور بریز. این شامل سن، وزن و قد میشه. اجازه بده پزشکان برای اونها نگران باشند، برای همین به اونها پول میدی دیگه.!/
این اولیه رو میشه گفت درسته اما ... گاهی کارساز نیست !!!!
اره .... میشه گفت اینم درسته !! مخصوصا توی این دور و زمونه و اقایونه الان !!!!! ( توهین نشه به بهمنی ها ها !! بهمنی ها یه چیز دیگن !!)
هیی هیی هییی ... خب خوبه که گفتی !!! یادم مونه !! اره بابا ... اعداد به درد نخور و بریز دور !!!
مرسی پسته جان. شما و جناب 00:00 لطف دارید. خب مسلمونی فقط به نماز و روز ه نیست و لی من حداقل سعی می کنم این کارایی که از دستم برمیاد رو انجام بدم...
هرچند آدمی که قلبش پاک باشه اگه حتی تو این چیزام سهل انگار باشه بهتر از کسیه که فقط ظاهرش این باشه... آرزوم اینه که قلبا مسلمون باشم...
میگم من چرا نمیتونم صفرامو عین شماها بذارم؟؟!!
مردم یانی رو واسه تمرکز و آرامش گوش می دن؟ خب من نمی دونستم! من تازه چند روزه یانی رو می شناسم که اونم از صدقه سری اینترنت پرسرعت اینجاست که وقتی با آدم تنبل (یعنی من) جمع میشه نتیجه اش اینه. هیییی!!!
مستر آلفرد و مستر سورنا می بینم که برگشتید و با دست پر! هیی !!
درسته ... اما به قول ِ یارو ادم از پوست ِ است که به داخل و هسته میرسه !!!!
هیی هیی هیی ... نمیدونم والا !! حالا یه ذره تمرین کن ... شاید صفر ها هم درست شد !! اما یادت باشه امروز تمرینه ها ... مسابقه فرداست !!! هیی هیی هیی !!!
والا ... تا اونجایی که من خبر دارم اره !!! اونم میگن به خاطر نحو ِ ی خاص موسیقیه یانیه !!!!
راستی یه نفر می گفت پرشین بلاگ فیلتر شده!! ولی من هنوز نظر دارم توی بلاگم! بنابراین احتمالا این شایعه است. نه؟
نه ... سری اول که دامنه ی پرشین بلاگ و حک کرده بودن (البته خیلی وقت پیش !!!) ... این سری هم اره یه یکی یا دو روزی فیلتر شده بوده اما تا ۲۴ ساعت بعدش رفع شد !!
سلام
میدونی فرق تو با عشق زندگی و گل چیه ؟ عشق یک کلمه هست ولی تو معنی ان هستی ، زندگی یک اجبار هست ولی تو دلیل آن هستی ، گل یک گیاه هست ولی تو عطر آن هستی
-----------------------------------------------------------------------------------------------
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!
علیک سلام ...
اوووه .. بختوَر َ !!!! چه گده فرق !!!!
چشم مهندس جان ... شما خودتو ناراحت نکن ... چشم بهش میگم !!!!
این برای...
بازار سیاه رفتم برای خریدن عشق ولی در ابتدای ورودم روی کاغذی خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قیمت نابودی پاک بازان...
برای ؟؟؟!!!!!!!!!!!
نه نه ... مهندس جان ... عیبی نداره .... ما که لولو خورخوره نیستیم !!!
راحت باش ... !!!
ای بابا مهندس جان میگم راحت باش !!!
بابا ماها هم خودییم !!!!
خب حالا احساس راحتی میکنی ؟؟!!
افرین ...
افرین ...
خب چرا همین طوری منو نگاه میکنی !!!
ا ِ !!
اِ !!!
خب بگو کی دیگه !! هیی هیی هییی !! (گول بخور لطفا !!!)
وایی ... چه گده متنت ادم و تحت تاثیر قرار میده !!! نامردا !!
خیلی پستن !! مگه نه !!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
پسته منو مشکوک زدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
محاله...
غیبت منم به معنیه عدم حضور نبودا، من همیشه وبلاگ میومدمو میام، فقط این یه مدتو تو بهترین.......پست نداشتم.........
همین!!!
اصلا کلا الفرد شما خود ِ پدر مشکوکها هستین !! به سر ِ اسکولاری قسم !!!
اهم ... که این جور !!!! بلی ... اصلا کی میگه نبودین ۱!! اصلا بر منکرش صلوات !!
دردهایم را برایت گفته ام......................
...........................بشنو اکنون این سکوت تلخ را
.
.
.
.
.
.
هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
هیسسسسسسسسسسسسس !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ای بابا !! مگه نمیبینی میگه هیس !! خب ساکت دیگه !!
هییس !! هییس !!!!!!!!!!!!
نامه عشقووووووووووووووووووووووووولانه
http://xs121.xs.to/xs121/07464/parisaa.jpg
جدی ؟؟؟!!!
والا من رفتم تو این سایته اما بازش نکرد ... مطمئنین ادرسش درسته؟؟؟؟؟؟!!!
ملیحیییییییییییییییییییییه تورشونو جالادئن پیله یه؟؟؟؟؟
آخی سئنی کئم آلاجاخ؟!!!!!!
ای بابا..
ایبی ئوزی بیلر نمه ایلر
هیی هیی هییی ...
ایبی ؟؟!! همون ابی رو میگی دیگه ؟؟!! اتفاقا ماها هم تو خونه یکی از اونا رو داریم !!!!