the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

فریب !!!

فریب
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند.  

مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد.  

برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند.  

اما مرد شیاد نپذیرفت.  

بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد...
بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید ، شکل مار را روی خاک کشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.

شرح حکایت :
اگر می خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم یا آنها را با خود همراه کنیم بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خود آنها، با آنها سخن گفته و رفتار کنیم. همیشه نمی توانیم با اصول و چارچوب فکری خود دیگران را مدیریت کنیم. باید افکار و مقاصد خود را به زبان فرهنگ، نگرش، اعتقادات، آداب و رسوم و پیشینه آنان ترجمه کرد و به آنها داد.

شما را چگونه می شناسند؟

آلفرد نوبلAlbert Einstein از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! Glasses

 

زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. 

آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن تیتر صفحه اول، میخکوب شد: «آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آورترین سلاح بشری مرد!» 

آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: «آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟»

سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.  

امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ... می‌شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.  

یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!

دوران دبستان !!

سلام بهمنی های عزیز ...Hello 

  

 کلاس استاتیک روز های دوشنبه ساعت ۲ تا ۴ قراره تشکیل بشه !! (اما تایمش خیلی داغونه Whoop De Doo!!) 

مرسی مستر غفاری بابت اطلاع رسانیتون ... ممنونم...  

و این که لطفا توی جلد ۲۰ نظر بدین Fiesta... مرسی ... 

 

 امشب داشتم که وبگردی میکردم یه سری عکس از کتاب های بچگی هامون به چشمم خورد که واقعا اشکم رو در اورد ... (البته شاید اشک ِ شما رو در نیاره )... اما مطمئنا خیلی از خاطراتتون رو واستون زنده میکنه ...   

میدونم تعداد عکس ها زیادن اما خب هر کاری کردم نتونستم هیچ کدومشون رو خذف کنم چون هر کدومشون یه جورن قشنگن !!