به به سلااااااااااااااااااااااااام
امروزم که رفتیم دانشگاه و ۲-۳ ساعتی هم مچل شدیم و چشممون به جمال دوستان و اشنایان روشن شد .
مشورت مشورت مشورت مشورت مشورت مشورت
(میگن که مشورتم چیز خوبیه )
والا ما که امروز فقط فهمیدیم که انتخاب واحد ۳۱ شهریوره و از بقیه چیز ها هثل انجمن علمی و نوشتن نامه و بردنش و از این جور حرفا نه به ما گفتن نه ما سر در اوردیم. بلاخره ما ها حداقل ۱۵ نفریم که به نظرم همه و همه می تونن در مورد کارایی که به هممون ربط داشته باشه نظر بدن پس لطفا همه رو بیارین داخل ادما ممنون میشیم .
از طرف: یه سری از بهمنی ها
عنوان شخص: فیلیپ کاتلر (Philip Kotler )
لقب : پدر بازاریابی
فیلیپ کاتلر ( Philip Kotler)
فیلیپ کاتلر استاد برجسته بازاریابی بینالمللی از دانشگاه نورت وسترن و فارغالتحصیل از مدرسه مدیریت در شیکاگو است. او توسط مرکز مدیریت اروپا به عنوان سرشناسترین متخصص حوزه استراتژیک بازاریابی نامیده شد. وی مولف کتابی است که معتبرترین رساله به رسمیت شناخته شده بازاریابی به حساب میآید: «مدیریت بازاریابی» که در حال حاضر ویرایش دوازدهم آن به بازار آمده است. او همچنین مولف (یا همکار در تالیف) تعدادی کتابهای مهم دیگر همچون کاتلر در بازاریابی، بازاریابی جانبی، بازاریابی استراتژیک برای سازمانهای غیر انتفاعی، بازاریابی برای سازمانهای بهداشتی، خدمات حرفهای بازاریابی، بازاریابی از A تا Z، ده خطای مهلک بازاریابی، حرکتهای بازاریابی، مکانهای بازاریابی، بازاریابی ملتها و بازاریابی عمومی است.
بعلاوه او بیش از یکصد مقاله در مجلات و روزنامههای برجستهای همچون Harvard Business Review ،Solan Management Review ،Business Horizons ،California Management Review و The Journal of Marketing چاپ کرده است. فیلیپ کاتلر همچنین تعداد زیادی جوایز بزرگ مانند «جایزه مربی برجسته بازاریابی سال انجمن بازاریابی آمریکا» و «بازاریاب سال» توسط هیات بینالمللی فروش و بازاریابی (SMEI) را بدست آورده است.
فیلیپ کاتلر مشاور تعداد زیادی از شرکتهای بزرگ آمریکایی و خارجی مانند IBM , Michelin , Motorola , Bank America , General Electric , Merk , Honeywell است. در زمینه برنامه ریزی و استراتژی بازاریابی، تشکیلات بازاریابی و بازاریابی بینالمللی او سمینارهای متعددی را در زمینه مفاهیم بازاریابی عمده و پیشرفت و توسعه سازمانها و شرکتها در آمریکا، اروپا و آسیا و شرکت در پروژههای KMG ارائه میدهد.
بحران یک فرصت درخشان تغییر شکل یافته است، اگر با یک دید خلاق به آن نگاه شود.»
فیلیپ کاتلر (PHILIP KOTLER) در سال 1931 در شیکاگو متولد شد. لیسانس را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو، دکتری را در همان رشته از MIT و فوق دکتری ریاضی را از هاروارد و فوق دکتریعلم و فناوری را از دانشگاه شیکاگو اخذ کرد. او از سال 1969 استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه از اولین مراکزی بود که در آن بازاریابی تدریس می شد. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است.
<<او را بی هیچ تردید پدر بازاریابی می خوانند>>
از دهه 1970 که اندیشه بازاریابی پس از دو دهه دوران شکوفایی اقتصادی در غرب و همزمان با رکود ناشی ازشوک نفتی و مسائل اقتصادی مطرح و به رسمیت شناخته شد، نام او بیش از دیگران در این زمینه به گوش خورده است. کارنامه پررنگ و پربار او در زمینه بازاریابی منحصر به فرد است
تألیف 34 کتاب و بیش از 100 مقاله که در مجلات معتبری نظیر مجله هاروارد بیزینس ریویو منتشر شده گواه مطلب است. کتـــــاب اصول بازاریابی او کتاب مرجع بی بدیل همه دانش پژوهان و پژوهشگران در این زمینه است. کتابهای او به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است. کاتلر به راستی بنیانگذار مدیریت نوین بازاریابی است و بیش از هر نویسنده یا متفکر دیگر درگسترش اهمیت بازاریابی و تغییر نگرش به آن از یک فعالت جنبی به فعالیت مهم و اصلی نقش ایفا کرده است. او مـــدرس، نویسنده و سخنران برجسته ای است که مسافرتهای بسیار به اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی برای سخنرانی و مشاوره داشته و از دانشگاههای معتبر دنیا دکترای افتخاری دریافت داشته است. کاتلر سالهای متمادی مشاور شرکتهای بزرگی همچون AT&T, IBM ،جنرال الکتریک، فورد، موتورولا، مرک، بــانک آمریکا و... بوده و دانسته های خود را در زمینه برنامه ریزی و سازماندهی بین المللی بازاریابی به این شرکتها منتقل کرده است. او عضو هیئت مشورتی بنیاد دراکر، رئیس هیئت مدیره دانشکده بازاریابی موسسه علوم مدیریت و مدیرعامل انجمن بازاریابی آمریکا (IMR) است
انجمن مدیریت آمریکا (AMA) او را تاثیرگذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کاتلر نه تنها در بازاریابی کلاسیک شهره است بلکه یک پیشرو در تئوری و عمل ارتباط کسب و کار الکترونیک و بازاریابی سازمان محسوب می شود. هیچ پژوهشگری در عرصه بازاریابی نمی تواند خود را بی نیاز از آثار عمیق و دقیق او بداند. تحقیقات و نوشته های او بر مقوله هایی همچون گسترش و کاربرد اصول بازاریابی، تجزیه وتحلیل بازار، توسعه محصول جدید، راهبرد رقابتی، برنامه ریزی راهبردی و سیستم های اطلاعاتی متمرکز است. نگرش فیلسوفانه او به مفاهیم بازاریابی، جایگاه این حوزه خطیر مدیریتی را دگرگون ساخته است. او مقوله بازاریابی اجتماعی را طرح کرد و با تاکید بر اینکه بازاریابی بر مبنای ارتباطی است ناشی از نیازها، خواسته ها، پیشنهادها، قیمت و... که تمامی آنها زیربنای ارزشی دارند، اهمیت بازاریابی را از حوزه قیمت و فروش و فعالیتهای توزیع به نیاز مشتری و ارزش آفرینی سوق داد. او سازمانها را واداشت که با مدل مشتری مداری فکر کنند و نیازهای مشتری را محور قرار دهند، وفاداری مشتری را به دست آورند و با نوآوری، خواسته های در حال تغییر مشتری همگام شوند
کاتلر بازاریابی را بخشی از فلسفه مدیریت همه مدیران می داند که براساس آن باید نیازها و خواسته های مشتری را بشناسند و شرایط را در جهت رضایت مندی آنان فراهم سازند. رضایتمندی مشتری در نگاه او هنگامی محقق می شود که ارزش واقعی فراورده یا خدمت برابر یا بیشتر از ارزش مورد انتظار مشتری باشد. کاتلر بر این باور است که گرچه بازاریابی مفهومی ساده دارد اما اجرای آن بسیار پیچیده است و برای استادشدن در آن یک عمر وقت لازم استگرچه هیچ متفکری درجهان به اندازه او در گسترش پیام بازاریابی سهم نداشته است اما در هزاره جدید، او همه را به تفکر مجدد در این مقوله فرامی خواند و ندا در می دهد که راهبرد پیروزمند سال پیش ممکن است امسال ناکارآمد از آب درآید
اینا هم یه سری تعریفه که اگه بخونین بد نیست , چون درس مدیریت هم واستون یاداوری میشه:
§ . استراتژیهای بازاریابی (Marketing Strategies)
تعریف : استراتژیی که تعیین میکند یک سازمان چگونه به اهداف بازاریابی خود میرسد، مثلاً بر کدام بازارها و محصولات متمرکز شود و چه مقدار برای فعالیتهای بازاریابی هزینه کند
§ 2. بازاریابی (Marketing) : تحلیل نیازهای مشتریان، طراحی محصولات و فرایندهایی که به آن نیازها پاسخ دهد و مشتریان را از وجود آن محصولات و فرایندها آگاه ساختن .
§ 3. مدیریت بازاریابی (Marketing Management) : واژه عمومی برای مدیریت وظیفه بازاریابی، و برای مدیرانی که در واحدهای بازاریابی سازمانها کار میکنند و مسئولیت چنین مدیریتی را بر عهده دارند.
خب اینم اخرین قسمت مطالب قورباغه را قورت بده ایشالا که به دردتون خورده باشه
به قانون تشخیص ضرورت عمل کنید
تمرکز در معنای اصلی و درست کلمه تواناییِ دقت و توجه ذهن روی یک موضوع واحد است.
کُمار
قانون تشخیص ضرورت میگوید: ‹‹ هیچوقت برای انجام همهی کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهمترین کارها وقت کافی هست. ››
به بیان دیگر، شما هرگز نمیتوانید تمام قورباغهها و بچهقورباغههای داخل برکه را بخورید، اما همیشه میتوانید بزرگترین و زشتترین آنها را بخورید و همین کار حداقل در حال حاضر کفایت میکند.
هنگامی که وقت رو به اتمام است و انجام ندادن یک کار یا پروژهی مهم عواقب بسیار بدی خواهد داشت، معمولاً همیشه وقت کافی برای انجام دادن آن کار را پیدا میکنید، آن هم اغلب درست در دقایق آخر ( به یاد داشته باشید که در فوتبال باید تا دقیقهی 90 بجنگید تا پیروز شوید ). مثلاً زودتر سر کار میروید، دیر از سر کار برمیگردید و خودتان را مجبور میکنید که به جای روبرو شدن با عواقب بدی که در اثر انجام ندادن کار در مدت زمان معین گریبانگیر شما خواهد شد کار را به اتمام برسانید.
قانون: هرگز برای انجام تمام کارهای لازم وقت کافی وجود ندارد
این یک واقعیت است که امروزه هر فرد به طور متوسط از 110 تا 130 درصد وقت توانایی خود کار برای انجام دادن دارد و حجم کارها و وظایف مرتباً در حال افزایش است. همهی ما مطالب زیادی داریم که باید بخوانیم یکی از تحقیقات اخیر نشان میدهد که مدیران برای مطالب و پروژههایی که مطالعهی آنها در خانه یا محل کار به تعویق افتاده است بهطور متوسط به 300 تا 400 ساعت وقت نیاز دارند.
این بدان معناست که شما هرگز نمیتوانید عقبافتادگیها را جبران کنید و باید این فکر را از ذهن خود بیرون کنید. تنها چیزی که میتوانید به آن امیدوار باشید این است که به کارهای اصلی برسید و سایر کارها باید فعلاً در لیست انتظار بمانند.
خیلی از مردم میگویند که وقتی مجبور هستند کاری را تا مدت زمان معینی به اتمام برسانند همیشه کارایی بیشتری پیدا میکنند. متأسفانه سالها تحقیق نشان میدهد که این هم به ندرت کارساز است.
افرادی که به دلیل تنبلی و تأخیر در انجام کار برای اتمام کارهایشان مهلت تعیین میکنند اغلب دچار استرس بیشتر میشوند، بیشتر مرتکب اشتباه میشوند و مجبور به دوبارهکاری بیشتری میشوند. در اغلب موارد هنگامی که افراد سعی میکنند کاری را در مهلت سفت و سختی که خودشان مشخص کردهاند به اتمام برسانند باعث خوب انجام ندادن کار و بالا رفتن هزینهها میشود که در مدت طولانی این مسئله منجر به زیانهای شدید مالی خواهد شد. گاهی اوقات هنگامی که افراد سعی میکنند کاری را در دقایق آخر به اتمام برسانند به دلیل عجله در کار مجبور به دوباره کاری میشوند و در نتیجه کار در مدت زمانی بسیار طولانیتر به اتمام میرسد.
برای آنکه بتوانید روی مهمترین کارهایتان تمرکز کنید و آنها را طبق برنامه به اتمام برسانید سه سؤال وجود دارد که میتوانید مرتباً از خود بپرسید. سؤال اول این است: ‹‹ مهمترین و باارزشترین کارهای من کدامند؟ ››
به بیان دیگر، بزرگترین قورباغههایی که باید بخورید تا مهمترین نقش را در پیشبرد اهداف سازمانتان داشته باشید کدامند؟ این یکی از مهمترین پرسشهایی است که باید از خود بپرسید و به آن پاسخ بدهید. مهمترین و باارزشترین کارهایی که باید بکنید کدامند؟ این سؤال را ابتدا از خودتان بپرسید. سپس از رئیستان، همکارانتان و زیردستانتان نیز همین سؤال را بپرسید. قبل از شروع به کار باید توجهتان را روی فعالیتهای کاریتان متمرکز کنید و از پشت ذرهبین ذهنتان مهمترین فعالیتهای کاری خود را بهطور شفاف و روشن ببینید.
دومین سؤالی که باید مرتب از خود بپرسید این است: ‹‹ چه کاری است که اگر من و فقط من خوب انجام بدهم تفاوت چشمگیری در زندگی و شغلم خواهد داشت؟ ››
ین پرسش متعلق به پیتر دِراکِر استاد بزرگ مدیریت است. این یکی از بهترین سؤالها برای دستیابی به کارایی فردی است. چه کاری است که شما و فقط شما میتوانید آن را انجام دهید و اگر خوب انجام دهید تفاوت چشمگیر یا تحول اساسی در زندکی یا کارتان ایجاد میشود.
این کاری است که فقط شما میتوانید انجام دهید. اگر شما انجام ندهید هیچکس دیگری آن را انجام نخواهد داد، اما اگر شما آن را انجام بدهید، و خوب انجام بدهید در زندگی و کارتان تحول اساسی ایجاد میکند. این چه کاری است؟ چه قورباغهای است که شما باید آنرا بخورید!؟
هر ساعت از روز میتوانید این سؤال را از خودتان بپرسید و مطمئن باشید که برای آن پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. وظیفهی شما این است که این پاسخ روشن و صریح را پیدا کنید و سپس قبل از اقدام به هر کار دیگری این کار را شروع کنید.
سومین سؤالی که میتوانید از خودتان بپرسید این است: ‹‹ بهترین استفادهای که میتوانم در حال حاضر از وقتم بکنم چیست؟ ››
به بیان دیگر، ‹‹ بزرگترین قورباغهی من در حال حاضر کدام است؟ ››
این پرسش، کلید اصلی مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و سازنده است. در هر ساعتی از روز که این سؤال را از خود بپرسید و همیشه مشغول به کاری شوید که در پاسخ به این سؤال معلوم میشود، حال این کار هر چه میخواهد باشد.
کاهای مهم را اول انجام دهید و کارهایی را که در اولویت نیستند اصلاً انجام ندهید. همانطور که گوته میگوید: ‹‹ کارهایی که از همه مهمتر هستند نباید قربانی کارهای غیرضروری شوند. ›› هرچه پاسخهای شما به این پرسشها دقیقتر و روشنتر باشد، آسانتر خواهید توانست کارهایتان را اولویتبندی کنید، بر تنبلی پیروز شوید و کاری را که انجام آن بهترین استفاده از وقت است آغاز کنید.
قورباغه را قورت بده!!!!
قویترین ابزار ذهنی شما برای رسیدن به موفقیت توانایی شما در اولویتبندیِ درستِ کارهایتان است. هر روز چند دقیقهای در جایی که کسی مزاحمتان نشود راحت بنشینید و بدون استرس و نگرانی فقط به کارهایی که باید انجام بدهید فکر کنید.
تقریباً هر بار در سکوت و تنهایی به ایدههای جالبی میرسید که وقتی این ایدهها را به کار بگیرید به میزان زیادی در کار خود صرفهجویی خواهید کرد. با این کار، اغلب پیشرفتها و موفقیتهایی را تجربه خواهید کرد که مسیر زندگی و شغل شما را به کلی دگرگون میکند.