the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

به نام خداوند ِ ... خودتون کامل کنید !!

با سلام خدمت همکلاسی های عزیز لطفا اگه کسی از برنامه نویسی HTML سر رشته ای داره (و تمایل به همکاری در جهت بهتر شدن وبلاگ کلاسیمون داره ) راهنماییم کنه (چند تا سوال فنی ازش دارم)
با تشکر

چی صدا کنم تو رو؟

چی صدا کنم تو رو؟  

در گل کوچک با ناصر الدین شاه                                             

امروز می خوام ماجرای خواب دیروزم رو براتون بنویسم خوندنش خالی از لطف نیست.شاید بگید چه ربطی به مهندسی صنایع داره خودمم نمی دونم ولی توصیه می کنم وقت بذارین بخونیین والا از دست می دین ها.البته اگه مشق ها تون رو نوشتین.خواب می دیدم که توی وسط یه شهرشلوغم که معلوم نیست کی به کیه.خوابم از آن خواب های عجیب ولی واقعی بو د.یه دفعه یکی رو آن ور خیابان میبینم تر گل ورگل یکدست تیپ قرمز زده با خودم می گویم عجیب است کسی به این گیرنمیدهد.به راهم ادامه میدهم نمی دانم اصلا کجا می روم .در راه یک دفعه خوابم کمدی می شود یکی می پرسد این خونه ی فسقلی چنده ؟ جواب میدهم مفت ارزون .عدالت. همش 200میلیون همه هم شادند! دارم میروم که یک دفعه در خوابم خواب میبینم که داریم با ناصر الدین شاه کل کوچک بازی می کنیم .دروازبان تیم حریف مهران مدیری است. یک دوستی پاس میدهد .ناصر الدین شاه به تاسی از نیکبخت واحدی یک قیچی بر گردان می زند توی گل و می گوید حساب اهالی طنز را گذاشتیم کف دستشان ! توی دروازه ی آن یکی تیم غلامحسین الهام ایستاده یک آن تیم حریف ضد حمله می کند وتوپ میرود توی گل برمیگردیم می بینیم الهام نیست .گویا دروازه را ول کرده تا به یکی از شغل هایش(سخنگوی دولت- وزیر دادگستری - رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالاو ارز - که با این مشاغل دولتی عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز هست ) برسد وبرگردد.ناصر الدین شاه که شورت وجوراب با طرح بته جقه به تن دارد قصد میکند در تیمش امیرکبیر را تعویض کند میگوید با نظرات ما همسو نیست.با خودم می گویم خواب امشبم عجب شلم شوربایی است که یک دفعه چششم می افتد به علی دایی. آمده آنجا بازی تدارکاتی برای تیم ملی جور کند اما منصرف می شود . می گوید چون توی این تیم مهران مدیری بازی میکند. ومدیری 11 سال پیش با کسانی که پنالتی می زنند در یک آیتم شوخی کرده ما حاضر به بازی نیستیم ومیرود.یک نیمه بازی تمام شده . ناصر الدین شاه میگوید دیگر نای بازی در نیمه دوم راندارم .می پرسم شما هنوز آن حرمسرا را دارید ؟ جواب میدهد بله بسطش هم داده ایم برای اندرونی سونا وجکوزی تدارک دیده ایم.بحث بر سر این است که گویا مارادونا تمایل کرده به ایران بیایید.اما مشکلش اینجاست که بال تنه اش لخت است چون پیراهنش را تقدیم آقای احمدی نزاد کرده .من مگویم خودم به جای ناصر الدین شاه بازی می کنم. می گویند نمی شود صلاحیت نداری.می گویم مشکل تیم حل می شود ها .می گویند مشکل تیم به دوران خاتمی مربوط است ودیگر هیچ. هیلاری کلینتون واوباما هم دارند بازی را تماشا می کنند.داد می زنم خوبی اوبی! اوباما برایم دست تکان میدهد.چون آدم خانواده دوستی هستم محل سگ هم به هیلاری نمی دهم. مسول اسکوربورد نتیجه ی بازی را 22 به نیم ثبت کرده میگویم این چیست ؟ میگوید من به بازی کاری ندارم نرخ تورم را اینجا نوشتم ! بازی دارد تمام میشود در حالی که تماشاگران داد میزنند چی صدا کنم تو رو ؟نمی دانم منظورشان به کیست.          

لطفا نظر بدهید.

با تشکر