the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

زمان کلاس و هزینه اینترنت

زمان کلاس و هزینه اینترنت

بابا دمتون گرم دیشب تو بخش نظرات کولاک کرده بودین دارم کم کم امیدوار میشم که بلاگ داره به یه دردی میخوره ( البته نظر مراجع هم ممکنه تاثیر گذار بوده باشه )


این مطلب رو هم ممکنه تو بخش نظرات خونده باشین ولی بهتر دیدم که اینجا هم بنویسمش از قول خ.کلانتری :


سلام
من امروز(یعنی 5شنبه) از حراست و امور دانشجویی پرسیدم گفتن کلاس میدن حتی اگه بخوایم از بیرون هم استاد بیاریم میشه(گفتن که اسم استاد و میدیم اگه ادم درست و حسابی بود و تایید شد کلاس میدن) اما باید یه نامه به ریاست بنویسیم تا اگه موافقت کردن کلاس بدن و این که از 7 تیر به بعد می تونیم شروع کنیم چون تا اون وقت امتحان هست و این که 1 تا 15 مرداد دانشگاه تعطیله البته + روز های جمعه .


واما در مورد آمار بلاگ که کم کم داره زیاد میشه و اینکه نمیخام هزینه زیای برای سر زدن به بلاگ صرف کنین دارم یه پست در مورد اینکه : چگونه میتوان در هزینه اینترنت صرفه جویی کرد؟ مینویسم که مباحثش در مورد اینترنت آفلاین و کپی پیست و .. میباشد که وقتی تکمیل شد آپش میکنم. فعلا اینو بگم که برای خوندن مطالب لازم نیست حتما کانکت باشین و میشه بعد اینکه مطلب مورد نظرتون دانلود شد دیسکانکت بشین و بعد مطلب رو بخونین که با این کار میشه یه مطلب چند صفحه ای رو تو 30-40 ثانیه آورد و بعد از قطع ارتباط شروع به خوندنش کرد تا بیخودی هزینه نلفن و اینترنت ندهیم و با یه کارت 2 ساعته بتونیم 4-5 هفته سر کنیم البته بعد از خوندن دوباره کانکت شین و نظرتون رو هم بدین( تو بخش نظرات)و... که بعدا میگم! اوکی؟

اگه مطلبی هم دارین همکاری کنین ( البته سعی کنین حدالامکان مطالب تازه باشن و از سایت های دیگه کپی نشده باشن!)

نمونه سوالای ادبیات رو هم حتما بزنین چون حتما ۶-۷ تا (یا حتی بیشتر) سوال تکراری میدن و اگه نمونه سوالی که بچه ها ندارن رو دارین ندا بدین تا یه جوری ازشون واسه همه کپی بگیریم. نمونه سوالایی که اکثر بچه ها (و من) دستشونه اینا هستن:

۱.نیسال اول ۸۴-۸۵

۲.نیمسال دوم ۸۴-۸۵

۳.نیمسال اول ۸۵-۸۶

۴.نیمسال دوم ۸۵-۸۶

۵.تابستان ۸۶

نظرات 7 + ارسال نظر
کلانتری نرگس جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:34 ب.ظ

من با دخترها حرف زدم راستش 3-4 تا از بچه ها صبح نمی تونن بیان . میگم میشه کلاس عصر ها باشه؟ ساعت 4 تا8 خیلی خوبه و همه(اونایی که من باهاشون حرف زدم حدود 12نفرمیشین البته +خودم) موافقن روزاشم واسه یه سری از بچه ها قطعی نیست که تا چند روز دیگه کاملا معلوم میشه حالا شما یه پرسو جویی بکنین ببین نظر پسر ها در مورد عصرتو این ساعت ها چیه؟
فقط لطفا نتیجه ی مذاکرتون رو به ما بگین
مرسی ممنون
اها راستی تو همون روز من نامه به ریاست رو هم مینویسم میارم تا همه امضاش کنیم تا ببینیم بعدا چی میشه.

تو پست امروز کاملا تو ضیح دادم

sun shine جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:38 ب.ظ

حالا جدا این همه نمونه سوال بود؟؟؟؟؟!!!!!!!!
اما به من گفتن فقط یه دونس
حالانمیشه شما سوال ها رو تو این جا بزارین تا ماها هم استفاده کنیم؟
اگه میشه اینکار رو بکنین لطفا
من و دوستام هم کلی ازتون ممنون میشیم
در هر حال مرسی ممنون:D

سوالا که زیادن و میشه کپی گرفت ولی تایپشون خیلی وقت میبره و متاسفانه مقدور نمیباشد. اگه هم بخوام اسکنشو آپ کنم بازم خیلی با کیفیت در نمیاد و سرعت بالا اومدن وبلاگ هم میاد پایین ولی سعی میکنم روز قبل امتحان اون سوالایی که تو چند تا از برگه ها تکرار شدن و مهم هستن رو بزارم رو وبلاگ تا همه بتونن استفاده کنن.

... جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:46 ب.ظ

خیلی سرد بود دیشب
بخاری اتاق را روشن کردم و پنجره را چفت.
لباس های گرم زمستان پارسال را از انباری بیرون کشیدم
و جوراب های کلفت مادر بزرگ را پا کردم بعد یک لیوان چای
داغ قند پهلو ریختم و خوردم(نوشیدم).
نوک انگشتانم به معیت نوک بینی یخ کرده بودند. همین طور
علامت تعجب بود که فضای منجمد اتاقم را پر می کرد.
چه خبر بود دیشب.......؟
تازه فهمیدم .بخش نظرات sie کولاک کرده بود........دیشب.

خدایا تو چقدر مهربونی
چقدر علیم و کبیر و رحیم و با تدبیری
خدایا واقعا جهان رو چه دقیق و منظم و رو حساب کتاب آفریدی
واقعا خدا بودن فقط شایسته توست
و هیچ خدایی جز تو نیست
چرا که: گر ز حکمت ببندی دری ز رحمت گشایی در دیگری
چه خوبه که با وجود اینکه اینجا کولاک به پا کردی و این بنده حقیرت (منظور خودمم) را دچار سرما زدگی کردی
ولی در گوشه دیگری از این گیتی پهناور
به کسانی بخاری دادی که روشنش کنند
درهایی دادی که چفت دارند و محکم اند
انباری دادی که لباس های گرم پارسال را در آن بگذارند
و مادربزرگی که جورابهایی پشمی دارد
و ...
آه ... خدایا چه چیزهایی که به بعضی ها میدهی و از کسان دیگر دریغ میداری
ولی با همه اینها
خدایا دوستت دارم
به خاطر همه چیز هایی که دارم و ندارم
( البته شما هم مثل خ.ش ناراحت نشین. از این صحبت ها منظوری نداشتم. فقط داشتم با خدا درد دل میکردم)

[ بدون نام ] جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:31 ب.ظ

سلام نیمسال اول ۸۶ ۸۷ هم هست میتونید از کپی جلو دانشگاه اون دومیه بگیرین

خیلی ممنون. دستتون درد نکنه که خبر دادین

کلانتری رگس شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام
ما نمونه سوال های نیمسال 86-87 رو داریم با تابستون اما بقیه رو نداریم حالا میشه روز 4شنبه صبح شما هم بیاین دانشگاه ما(یهنی یه سری از بچه ها) هم بیایم تا سوال ها رو بگیریم و این که من جزوه ی تحقیق در عملیات رو هم میارم تا شما هم یه کپی ازش بگیرین این جوری نه سیخ میسوزه و نه کباب (یعنی شما هم الکی وقتتون هدر نمیره)
حالا یه تفکری بکنین...
مرسی ممنون

چهارشنبه صبح ساعت 10 تو دانشگاه (همون مهدغولک پیشرفته)
جزوه تحقیق هم زیاد مهم نیست. کل وقت ما که بیخودی هدر میره حالا این یکی در راه علم باشه چه بهتر

[ بدون نام ] شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام
خیلی وقته که می خوام یه چیزایی رو بگم، راستش وقتی به سال پیش فکر می کنم حالا می فهمم که وقتی می گن حتما یه حکمتی تو کاره یعنی چی.سال پیش سال سختی برای من بود چون هیچ چیز اونطوری که می خواستم پیش نرفت وقتی از دبیرستان خداحافظی کردم خیلی ها همه ی امیدشون من بودم تا بتونم با درخشش خودم تو کنکور رو سفیدشون کنم ولی وقتی وارد پیش دانشگاهی همه چیز تغییر کرد نمی دونم شاید همه چیز دست تو دست هم داده بودند تا من نتونم به خواستم برسم مشکلات خانوادم از طرفی ،عملی که روی پدرم کردیم ،مریضی مادرم وبعدشم مریضی خودم وعملم که مجبور شدیم به مهر ماه امسال منتقلش کنیم،از طرفی فشار دبیرانی که از وضع واوضاع روحیم خبر نداشتن واز من انتظارات بی جاداشتن وخیلی فشار می آوردن و... .خلاصه این اتفاقات اینقدر توی روحیم تاثیر بد گذاشت که حتی وقتهایی روکه داشتمم دست ودلم به درس خوندن نمی رفت ،شده بودم بچه تنبل ته کلاسی دیگه خودم رو قانع کردم که می خوام سال بعد توی کنکور شرکت کنم وامسال اصلا نمی رم کارت ورود به جلسه رو بگیرم ولی با سماجت برادرم که می گفت اگه در نیایی یه تجربه می شه واسه سال بعد سر جلسه حاضر شدم و امتحان کنکور رو دادم وقتی رتبم رو شنیدم خیلی ناراحت شدم با این رتبه ای که بدست آورده بودم نمی تونستم مهندسی روزانه بخونم شهردیگه رو هم اجازه ندادن وبه خاطر اینکه برادرم دانشگاه آزاد می خوند وشهریه اش به اندازه ی کافی سرسام آور بود به همین خاطر شبانه اصلا نزدم برگه ی انتخاب رشتم رو خیلی مفید و مختصر پر کردم (مهندسی برق ،مهندسی مکانیک واز اونجایی که شنیده بودم صنایع تقریبا شبیه برقه زدم ولی قرار بود اگه درم اومدم نیام وبمونم برا سال بعد) تو راه مشهد بودم که شنیدم صنایع دراومدم ونیمه ی دوم قبول شدم اصلا خوشحال نبودم و در مدت این چند ماهه ی قبل اومدنم به اینجا خیلی کلنجار رفتم وبلاخره تسلیم شدم وقرار شد بیام بخونم اگه سراسری قبول شدم می رم واگر نه که این رو ادامه بدم ،این ترم رو به همین خاطر سرسری گرفتم اصلا به فکردرسام نبودم ولی حالا با دیدن این همه اتحاد بین بچه های کلاس و انگیزه برای درس وخوب بودن رشتمون باید اعتراف کنم که به حکمت خدا پی بردم منم می خوام با شما باشم تا آخرش، امیدوارم هر روز مثل حالا متحد باشیم به قول شما اسمامون رو روی سر در دانشگاه ببریم تا جبران گذشته باشه . این رو نوشتم تا از همه ی بچه ها وبه خصوص شماکه با طراحی این وبلاگ وبرنامه ی خوبتون وگداشتن کلاس های حل تمرین کمک بزرگی بودید تشکر کنم وبگم که از اینکه در بین شما با شما هستم از صمیم قلبم خوشحالم امیدوارم من هم بتونم در اتحادتون شریک بشم . بیایین تا آخرش با هم باشیم وتا وقتی که از چیزی مطمین نباشیم باور نکنیم و باعث بوجود آمدن سوء تفاهم نشیم وتا آخرش هوای همدیگه رو داشته باشیم.

خیلی هم از خدا ممنونم که تو جمعی هستم که همدیگه رو درک میکنن
مطلبت خیلی تاثیر گذار بود و از خدا میخواهم که به هر جایی که میخوایی برسی و از این به بعد همین طور خوشی باشه که میاد سراغت
ممنون که وبلاگ حقیر ما رو قابل دونستین و حرفاتونو گفتین
ولی اینو بدونین که خدا چیزی رو نمیخاد که واسه بنده هاش بد باشه و همیشه اینو تو ذهن داشته باشیم و اول کارامون تو ذهنمون مرورش کنیم که : لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
معلومه که خیلی تو چند سال قبل کنکور سختی کشیدین ولی اینو بهتون بگم که اگه من بخوام سرگذشت قبل کنکورم رو اینجا بگم خودتون خدا رو شکر میکنین که جای من نیستین و میفهمین که انسان هر قدر سختی کشیده باشه بازم دست بالای دست بسیار است و فکر کردن به همین موضوع باعث تحمل آسانتر مشکلات میشه
فقط همینو بگم که خیلی سخته واقعا خیلی خیلی سخته که به کسایی اعتماد کنی و بعد اینکه کار از کار گذشت و داری با خوشحالی به اهدافت به ایده آل هات به روزای خوش آینده و.. فکر میکنی یه دفعه به دلیل بی عرضه گی و نالایقی همونایی که خودشونو از همه بهتر میدونن و خودشونو با خدا هم عوض نمیکنن همونایی که .... اصلا ولش کن اگه همشو بگم ممکنه بنابه دلایل سیاسی وبلاگ فیلتر شه. ولی نامردی اونم تو حق ... ولش بابا
ولی خدا رو شکر کنیم به خاطر همه کارایی که واسمون کرده و خواهد کرد.
خدایا : افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ( کارم را به تو واگذار میکنم که همانا خدا به تمام بندگانش بیناست)

[ بدون نام ] شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:36 ب.ظ

اگه بدونیم هردفه وصل شدن به اینترنت چه قد آب میخوره واینکه هر دقیقه گشت و گذار تو این دنیای مجازی چه قد هزینه داره بی شک خیلی مفید واقع خواهد شد.

خوب این خیلی هم سخت نیست
تو کافی نت ها یه کامپیوتر و هزینه تلفن و هزینه کانکت شدن میشه 700-800 تومن
حالا تو خونه که حتما بیشتر از این نمیشه. میشه؟
و اینکه 1 ساعت کانکت شدن تو اینترنت برابر با 1 ساعت مکالمه داخل شهری از تلفن ثابت به تلفن ثابت خرج داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد