روی اهداف اصلی تمرکز کنید
وقتی همه نیروهای جسمی وذهنی متمرکزشوندتوانایی فردبرای حل مشکلات به طور حیرت انگیزی چندبرابر میشود.
نرمن وینسنت پیل
«چرا به من حقوق میدهند؟ ›› این یکی از مهمترین پرسشهایی است که باید در تمام مدتی که به کاری مشغول هستید مرتباً از خودتان بپرسید.
واقعیت این است که بیشتر مردم کاملاً مطمئن نیستند که چرا به آنها حقوقمیدهند،اما اگر برای شما کاملاً روشن نباشد که چرا به شما حقوق میدهند و برای دستیابی به چه نتایجی شما را استخدام کردهاند به سختی خواهید توانست کار خود را به بهترین نحوانجام دهید، حقوق خود را بالا ببرید و سریعتر ارتقاء پیدا کنید.
سادهترین پاسخ به این پرسش این است که شما را برای رسیدن به اهداف بهخصوصی استخدام کردهاند. دستمزد یا حقوق عبارت است از مبلغی که برای کمیت و کیفیتی معین از کاری پرداخت میشود که در ترکیب با کارهای دیگران محصول یا خدمتی را به وجودمیآورد که مشتریها حاضرند به خاطر آن پول بدهند.
در هر کاری اهداف اصلی مورد نظر را بهندرت میتوان در بیش از پنج تا هفت زمینه دستهبندی کرد.این اهداف همانهایی هستند که شما باید برای انجام مسئولیتهای خود وداشتن حداکثر مشارکت با سازمان خود به آنها دست پیدا کنید.
اهداف اصلی مورد نظر شبیه به کارکردهای حیاتی بدن هستند مانند کارکردهایی که به وسیله میزان فشار خون، سرعت ضربان قلب، آهنگ تنفس و میزان فعالیت امواج مغزی نشان داده میشود.فقدان هر یک از این فعالیتهای حیاتی منجر به مرگ ارگانیسم خواهد شدبه همین طریق، عدم موفقیت ما در دستیابی به هریک از اهداف اصلی مورد نظر نیز منجربه این خواهد شد که شغلتان را از دست بدهید.
به عنوان مثال، اهداف اصلی در مدیریت عبارتند از:برنامه ریزی، سازماندهی، گرفتنپرسنل، تفویض اختیار، نظارت، ارزیابی و گزارش گیری.اینها زمینههایی هستند که یک مدیر باید در آنها به نتایجی دست یابد تا بتواند در کار خود به موفقیت برسد.
باید برای کاری که انجام میدهید دانش و مهارتهای اساسی را داشته باشید. این ضروریات مرتباً در حال تغییر هستند.در وهله نخست باید تواناییها و مهارت -های اساسی که این امکان را فراهم میکند تا کارتان را انجام بدهید بهدست آورید. اما اهداف اصلی مورد نظر همواره در کار شما نقش بنیادی را ایفا میکند وتعیین کنندهی موفقیت یا شکست شما در کارتان هستند
اگر میخواهید در کارتان موفق باشید باید در حوزهی اهداف اصلی کار توانا باشید،حوزهای که مسئولیت کامل آن با شماست.اگر شما در این حوزه فعال نباشید،هیچ کس دیگری در آن فعالیت نخواهد کرد.حوزه اهداف اصلی حوزه فعالیتهایی است که شما آن را تحت کنترل دارید، حوزهای که از یک طرف برون دادِ کار شماست و از طرف دیگر درون دادِ کار دیگران است و موجب همکاری بین شما و دیگران میشود.
نقطه شروع داشتن عملکرد بالا برای شما این است که ابتدا اهداف اصلی کارتان رامشخص کنید.با رئیستان در این مورد صحبت کنید و فهرستی ازبروندادهای حوزه کاریتان تهیه کنید و مطمئن شوید که افرادی که از نظر شغلی مافوق شما، همتراز شما،و نیز پایینتر از شما هستند بااین فهرست موافقند.
به عنوان مثال، برای یک فروشنده پیدا کردن مشتری جدید از اهداف اصلی محسوب میشود.موفقیت در این کار بخش اساسی تمامی فرآیند فروش است .تمام کردن یک فروش هماز هدفهای اصلی این شغل محسوب میشود. به انجام رسیدن یک فروش موجب میشود تازحمات بسیاری افراد دیگر که در تولید و ارائهی محصول یا خدماتِ عرضه شده سهیم بودهاند به نتیجه برسد
برای صاحب یک شرکت یا مدیرعامل آن موفق شدن در گرفتن وام بانکی از اهداف اصلی محسوب میشود.استخدام کردن افراد شایسته و محول کردن درست کارها به آنان نیز ازاهداف اصلی این کار است. برای یک منشی یا مسئول پذیرش، تایپ کردن یک نامه و یا پاسخ دادن به تلفنها و وصل کردن سریع و درست آنها به شخص موردنظر از اهداف اصلی این شغل به شمار میآید. توانایی افراد در انجام سریع و بسیار خوب این وظایف اصلی تعیین کنندهی میزان حقوق و امکان پیشرفت آنها در کارشان است.
پس از آنکه اهداف اصلی کارتان را مشخص کردید، قدم بعدی نمره دادن، از یک تا ده،به نحوه ی فعالیت های خود در رسیدن به هر کدام از این اهداف است. در کدام زمینه قوی تر و در کدام زمینه ضعیف تر هستید؟ در مورد کدام یک از اهداف نتایج عالی بدست آوردهاید و در مورد کدام یک عملکرد ضعیفی داشتهاید؟
در این مورد قانونی وجود دارد:هدفی که در آن ضعیفترین عملکرد را داشته -ایدهمان جایی است که شما باید سایر توانائیها و مهارتهای خود را بهکار گیرید.
منظور این است که حتی اگر برای مثال در رسیدن به شش هدف از هفت هدف اصلی کارتان بتوانید عملکرد عالی داشته باشید، عدم توانایی و یا نداشتن مهارت کافی جهت دستیابی به هفتمین هدف، شما را از موفقیت باز میدارد و میزان موفقیت شما را در استفاده ازتواناییها و مهارتها در سایر زمینهها و اهداف اصلیتان محدود میکند.ضعف شما دریک زمینه میتواند مانع کارایی و اثربخشی شما و عامل اصلی برخوردها، اختلافنظرها ونهایتاً شکست شما در کار بشود.
برای مثال یکی از اهداف اصلی یک مدیر تفویض اختیار است. توانایی انجام این کاربرای یک مدیر بسیار مهم است زیرا این کار او را قادر میکند تا مدیریت کند و بتوانداز طریق بهکار گرفتن تواناییهای دیگران به اهداف سازمان برسد.مدیری که نتواند بهخوبی کارها را به دیگران بسپارد، قادر نخواهد بود از سایر مهارتها وتواناییهای خود حداکثر استفاده را بکند. عدم توانایی در محول کردن درست کارها به افرادِ ذیصلاح به تنهایی میتواند باعث شکست یک مدیر در کارش باشد.
یکی از علتهای اصلی تنبلی و تأخیر در انجام کار این است که مردم از انجام کارهاو فعالیتهایی که در گذشته در آن حوزهها عملکرد ضعیف داشتهاند خودداری میکننداکثر مردم به جای تعیین هدف و برنامهریزی برای بهبود و پیشرفت در زمینهای که درآن ضعف دارند آن زمینه را بهطور کلی کنار میگذارند. این کار فقط وضع را بدتر میکند.
بهعکس، هر چه توانایی شما در زمینهای که در آن ضعف دارید بیشتر شود، انگیزهی شمابرای انجام آن کار بیشتر میشود، کمتر تنبلی به سراغ شما میآید و بیشترمصمم میشوید تا آن کار را تمام کنید و یا در آن زمینه به مهارت بالاتری دست پیدا کنید.
حقیقت این است که هر کسی نقاط قوت و ضعف دارد.از توجیه کردن و دفاع از نقاط ضعفتان دست بردارید.به جای این کار آنها را دقیقاً مشخص کنید.هدف خود را تعیین کنید و برای آنکه در هر یک از زمینههایی که در آن ضعیف هستید بهترین باشید برنامهریزی کنید.فکر کنید! شاید برای آنکه در کارتان بهترین باشید فقط به یک مهارت دیگر نیاز داشته باشید.
یکی از مهمترین پرسشهایی که همیشه باید از خودتان بپرسید و به آن جواب بدهید این است: ‹‹ چه مهارتی است که اگر من در آن عالی باشم بیشترین تأثیر مثبت را روی کار یا شغل من میگذارد؟ ››از این به بعد برای پیشرفت در کارتان از این پرسش استفاده کنید و پاسخاش را از خودتان بخواهید.احتمالاً جوابش را از قبل میدانید.
از رئیستان، همکارانتان، دوستانتان و اعضای خانوادهتان نیز این سؤال را بپرسید .پاسخ پرسش را پیدا کنید و سپس برای پیدا کردن مهارت و عملکرد عالی در آن زمینه دست به کار شوید.
چیزی که مایهی خوشحالی است این است که تمامی مهارتهای کاری قابل یادگیری است وقتی فرد دیگری در یکی از مهارتهای اصلی عملکردِ عالی دارد معنیاش این است که شما هم اگر بخواهید میتوانید در آن زمینه عالی باشید
یکی از سریعترین و بهترین راهها برای از بین بردن تنبلی و انجام سریعتر کاراین است که در حوزههای اصلی کارتان عملکرد عالی داشته باشید.این مهمترین کاری است که میتوانید در زندگی حرفهای خود انجام دهید
قورباغه را قورت بده!!!!!!!
اهداف اصلی کارتان را مشخص کنید. هدفهایی که رسیدن به آنها نشاندهندهی آن است که کارتان را به بهترین نحو انجام میدهید مشخص کرده و آنها را روی کاغذ بیاورید. سپس به هر کدام از آنها با توجه به نحوة عملکرد خود در آن زمینه از یک تا ده نمره بدهید، و آنگاه توانایی یا مهارتی را که اگر به خوبی از پس آن برآیید بیشترین تأثیر را روی کارتان دارد تعیین کنید.
فهرست اهداف اصلی را به رئیس خود نشان بدهید و نظر او را بخواهید. ازاظهارنظرهای صادقانه استقبال کنید.شما فقط در صورتی در کارتان عملکرد بهتری خواهیدداشت که بتوانید از نظرات سازنده دیگران استفاده کنید.در مورد فهرستی که تهیه کردهاید با کارکنان و همکاران خود مشورت کنید.
عادت کنید که از این به بعد مرتباً اهداف اصلی کارتان را تجزیه و تحلیل کنیدهرگز از بهبود کار دست برندارید. همین تصمیم بهتنهایی میتواند زندگیتان را متحول کند.