the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

بسمه تعالی

سلام 

لطفا بچه هایی که به وبلاگ سر میزنن و از ما ها نیستن خودشون رو صاحب نظر ندونن تا بیان اینجا و به هر کسی که میخوان توهین کنن 

واستون دعوت نامه نفرستادیم که بیاین و ابراز وجود کنین  

همین  این وبلاگ مال ماهاست و به شما هم هیچ ربطی نداره که تو رابطه ی ما دخالت می کنین

نظرات 146 + ارسال نظر
ایضآ ۰۰:۰۰ جمعه 13 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:22 ب.ظ

جمعه ساکت
جمعه متروک
جمعه چون کوچه های کهنه، غم انگیز
جمعه خمیازه های موذی کشدار
جمعه بی انتظار

خانه خالی
خانه ی دلگیر
خانه ی در بسته بر هجوم جوانی
خانه ی تاریکی و تصور خورشید

آه چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت ...

چه قدر زیبا !!!

m....k یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:51 ب.ظ

طولانیه ولی حیفه نخونیدش:
و بدان!کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده و تو را فرموده از او خواهی تا به تو دهد و از او طلبی تا تو را بیامرزد. و میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد و از کسی ناگزیرت نکرده که نزد او برایت میانجی گری آرد و اگر گناه کردی از توبه ات منع ننموده و در کیفرت شتاب نفرموده و

((چون بدو بازگردی سرزنشت نکند و آنجا که رسوا شدنت سزاست پرده ات را ندرد . ))

در پذیرفتن تو بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده و از بخشایش نومیدت نگردانیده بلکه بازگشتت را از کناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی گرفته و هر کار نیکویت را ده به حساب آورده در بازگشت را برایت باز گذارده و چون بخوانیش آوایت را شنود و چون راز خود را با او در میان نهی آن را داند پس حاجت خود بدو نمایی و آنچه در دل داری پیش او بگشایی و از اندوه خویش بدو شکایت کنی و خواهی تا غم تو را گشاید و در کارها یاریت نماید و از گنجینه های رحمت او آن را خواهی که بخشیدنش از جز او نیاید.از افزودن مدت زندگانی و تندرستی ها و در روزی ها فراوانی...

۰۰:۰۰ دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:03 ب.ظ

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست
تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت.

آب میگوید حسین مهتاب میگوید حسین منبر و سجاده و محراب میگوید حسین
داد می گوید حسین فریاد می گوید حسین هر گلی از تشنگی جان داد می گوید حسین
هوش می گوید حسین مدهوش می گوید حسین ذوالفقار مرتضی در جنگ می گوید حسین
یار می گوید حسین دلدار میگوید حسین فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین

راستی امروز در میان آنهمه سوگ و عزاداری اتفاقی شیرین برایم رخ داد که چه ساده می توانست نیفتد ولی افتاد... شاید هم توهم بود... نمی دانم.... شاید

در این شبها بیش از پیش محتاجم به دعا....

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ

عاقبت آب هم شرمنده عباس شد
سالروز عاشورای حسین بر همه عاشقان حسین تسلیت باد

صنوبر پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:38 ب.ظ


نازم آن آموزگاری را که در یک نیمروز دانش آموزان اعلم را چنین دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد در جهان، بعد از آن با خون هفتادو دو تن امضا کند

tanha41 جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ق.ظ

رد پای اشکهایم را بگیر تا بدانی خانه معشوق کجاست

tanha41 جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ق.ظ

کاش امتداد لحظه ها تکرار دوباره با تو بودن بود


بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

رفتنت موج غریبی است که دل می شکند

بی تو چه کنم

۰۰:۰۰ جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:25 ب.ظ

به نام خدا
تولدت مبارک...... تولد کی؟......... ادامه مطلب رو بخونید ...
سال پیش در چنین روزی بود که به دنیا اومد. امروز تولد یکسالگیش . ولی از شانس بدش همه طوری مشغول امتحانها شدن که فراموشش کردن. تو این یه سال چه کارها که نکرد شیطنت ها، دو به هم زنی ها، حتی گاهی اوقات چند نفرو به جون هم انداخت ولی باور کنید تقصیر خودش نبود. ماها باهاش بد بودیم. تو این یه سال دوتا سرپرست بیشتر نداشته که براش واقعا زحمت کشیدن و زحمت می کشن. منم از جفتشون تشکر ویژه دارن. اولین سرپرستش که تو اون روزهای اول که کسی دوسش نداشت یا شاید بهتر بگم، کسی نمی شناختش خیلی براش زحمت کشید ولی به خاطر یه اتفاق ناخاسته مجبورشد ولش کنه. تو روزهای بی سرپرستی هیچکی حاضر نبود سرپرستش بشه ولی یهو سرپرست دوم ظاهر شد و اونو از نابودی نجات داد. من یکی که نمی دونم از این دو نفر چه طور تشکر کنم.
SIE تولدت مبارک
21 دی تولد وبلاگمون، بهترین دفتر خاطراتی که تا حالا داشتم رو به همه بهمنی ها تبریک می گم.

وای !!!!! چه تاثیر گذار ... تولد sie مبارک
متنت واقعا عالی بود !!!!
sie جونم تولدت مبارک ... مبارک ... تولدت مبارک!!!!

مینو شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ق.ظ

کاش به زمانی بر میگشتم که تمام غمم شکستن نوک مدادم بود
دکتر شریعتی

کاش...

... شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ب.ظ

دوباره پلک دلم میپرد!

دلم لک زده بود واسه یه جشن پرشور و حال!یه کیک پر شور(شیرینش بهتره)و حال تر!
کیک تولد!کیک تولد یک سالگی sie !
به نیت sie تفالی به حافظ زدم:

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت

گذشتن اون روزایی که sie یه اتاق کوچیک و کم رونق بود.حالا این خونه ی مجازی 7 تا
اتاق دنج داره،زنگ درش مدام به صدا درمیاد،خیلی کم وقت سرخاروندن پیدا میکنه.
تو مهمون نوازی هم که رودست نداره.ایشالا تولد صد!!!سالگیش.

(( جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت ))

بابا چه روزیه امروز!
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعارو فوت کن(با آهنگش بخونید)
.
.
حالا ۱ ۲ ۳ ۴
دست ...دست...دست ... دست

ALL MY CLASSMATES HAPPY BIRTHDAY TO YOU
CLAP..CLAP..CLAP

پسته سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ

حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود ... اما افسوس که ... به جای افکارش ... زخمهای تنش را نشانمان دادند ... و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند

؛ مثل همیشه دکتر علی شریعتی ؛

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام من نمیدونستم تولد sie کیه تولدش مبارک
تازه تولد بچه هایی که دی دنیا اومدن هم مبارک
حالا به افتخار بر بچ خودمون یه صلوات چون محرمه
ولی فیزیکو چی کنم

صلوات!!!!!!!!!!!!!
والله در این مورد نظری ندارم!!!

... پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:42 ب.ظ

1-خواستن توانستن است:
همیشه که همه چی به خواست دل ما نیست ...اصلا کی گفته خواستن توانستن است ؟ بعضی وقتا..نه..بیشتر وقتا،بعضی آدما..نه..بیشتر آدما،عمیقا چیزیو میخوان
ولی کم..نه..خیلی کم اتفاق میفته که بهش دست پیدا کنن.
امثال این جمله ها کم نیست اما...نمیدونم شاید یه روزی درست بودن..نمیدونم..
چیزی که مسلمه اینه که این روزگار خیلی از ضرب المثلا و کلمات قصارو تحت الشعاع قرار داده،پس دیگه همه چیز دست خود آدم نیست،عوامل زیادی دستشون تو یه کاسست!
این از این.حالا برید در مورد صحت یا عدم صحت ((ماهیو هر وقت از آب بگیری تازست)) فکر بفوکولونید( با دخل و تصرف) تا ببینیم تکلیف این یکی چی میشه.

خیلی اشنایی واسه من!!!!! اگه همونی که من فکر میکنم باشی خوش اومدی d:D:D:

هشدار جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ب.ظ

لطف کنید بدون اجازه نمره های دیگران رو نگاه نکنید!

با کلی تاخیر فاز ... کدوم نمره ها ؟؟؟؟!!!!!!
قابل توجه اونی که واسش نوشته شده!!!!

[ بدون نام ] شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:21 ب.ظ



امتحانا حسابی بهم ریخته من یکیو....
کاش چیزی شبیه معجزه اتفاق بیفته....
اینم از جوجه ی آخر پاییز من...کاش آروم جیک بزنه کسی نبیندش...
...دیگه اینکه کاش این حادثه های دلخراش تکرار نشن...وگرنه کم کم باید به فکر راه اندازی مرغداری باشم...!!!

واقعا ... منم خیلی وقته که چشم انظار یه معجزه هستم اما واسه من که هنوز اتفاق نیافتاده ... مال شما چه طور؟؟؟؟!!!!
اما من مرغداریم رو راه انداختم اگه خواستی جوجه هاتو بیار ...

چیچک شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ب.ظ

سلام پیشاپیش تولد دوتا از دوستای عزیزمو که اصالتا بهمنی هستنو تبریک میگم
بچه ها تولدتون مبارک
تولد sie هم مبارکه
واینکه مرسی از تبریکت گلم

منم بهتون تبریک میگم ....
تولد
تولد
تولدت مبارک ... مبارک مبارک تولدت مبارک
حالا همه با هم
۱
۲
۳
۴
دست دست دست دست ... دستا شل ها!!!!

happy birthday دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ق.ظ

آغاز همواره هنگامیست که از نو می اندیشیمو نفس تازه می کنیم .
لحظه ها یی که از شکوه عشق سرشار می شویمو به بیکران هستی می پیوندیم.
آغازت ۱۰۰۰باره باد.
بهمنی های گل تولدتون مبارک.

مرسی

[ بدون نام ] دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:25 ب.ظ

سلام عزیزم پیشاپیش تولدت مبارک..............
تا چند ساعت بعد روز تولدته خواستم بدونی برامون خیلی مهمی
تولد تولد تولدت مبارک...................................

اگه همونی که من فکر میکنم ۱ بهمن تولدشه ... باید بگم ... تولد تولد تولدت مبارک
چه قدر تولد داشتیم توی این مدت!!!!!

opera دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:44 ب.ظ

زنبقی از ته گلخانه صدا زد برگرد
من در اینجا نفسم می گیرد
دل من می میرد
دل من مثل دل ایینه نازک شده است
با صدای نفس پنجره ها می شکند
بی صدا می شکند.................







بی صدا می شکند

.
.
.
بی صدا می شکند!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ب.ظ

کم تحقیق بخونین.........
وقت کردین یه سری ام به sieبزنین

بابا گل گفتی از صبح منتظر یه نظر بودم که خب خدا رو شکر اون هم رسید!!!!

پاشا چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:58 ب.ظ

زندگی مثل بازی شطرنج می مونه ؛اگه بازی بلد نباشی همه می خوان یادت بدن؛ولی اگه خوب بازی کنی همه می خوان شکستت بدن

سلام بهمنی ها راستی با امتحانا چه جوری کنار میاین؟
حال و روز من که تعریفی نداره خدا کنه لااقلش معدلم بالای ۱۲ بیاد تا بتونم...
هر کی هم ازم میپرسه امتحانو چه جوری دادی میگم بد نبود یا خوب بود البته دروغ هم نمیگم نسبت به اونچه که طی سال تحصیلی خوندم (یعنی هیچی) خوبم بودهولی واقعا هرچی که می خونم رو همون صندلی که امتحان دادم جا میذارم و میام بیرون امیدوارم شما اینجوری نباشین
مخصوصا تو فیزیک و اقتصاد به قول یکی از بچه ها یا نمره ام خیلی خوب میشه یا خیلی بد یعنی واسه ترم بعد(عجب قافیه ای)ولی چون همیشه سعی میکنم نیمه پر لیوانو رو ببینم میگم ایشاا... خوب میشه(خدا از زبونم بشنوه)
امیدوارم شما مثل من نباشین چون من این ترمو به تمام معنا و به قول معروف:.....(تو جای خالی هرچی می خواین بنویسین البته طوری که هم رضای خدا باشه هم بنده اش-یه جور امتحان تکمیلیه)
امیدوارم تحقیقو خوب بخونین من که هنوز استارتشو نردم امیدوارم تو این ایام سرد زود و با همون دو سه تا نیش استارت روشن شه...

والا واسه من که دیگه هیچ چی !!!!!!
تعریفی نداره که هیچ چی تازه واسه من یه نفر گریه هم داره به قول رکت انگولار: بوی مشروطیت جاریست!!!!!
فقط خداست که میتونه کمکمون کنه!!!!

پاشا چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:01 ب.ظ

کسی که دارای عزمی راسخ است جهان را مطابق میل خویش عوض می کند.(گوته)

۱/۱/۸۷ چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:07 ب.ظ

ممنونم!!!

۱۳۸۷/۱۱/۱ چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:20 ب.ظ

1-ما چه داریم فدای قدم دوست کنیم؟
جان متاعیست که هر بی سرو پایی دارد!
2-خدارو صدهزار بار..نه.. یکبار به حرمت یکتاییش شکر میکنم که خوب هایی مثل شما دارم.
3-همین دلخوشی های کوچکند که به ادامه ی راه،به نفس کشیدن ترغیبم میکنند،همین خنده ها،همین وقت گذرانی ها،همین پرسه ها
.
.
.
و همین آبنبات(ملس خوش طعم بچگی هایم)
4-دلشاد بمانیم.

واقعا راست میگی ادم فقط و فقط به خاطر همین دلخوشی های الکیه که زندس!!!!

minoo پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ق.ظ

زمستون بهونه است اسمون از برف خسته شده...........
وبلاگ بهونه است دلم براتون تنگ شده.......

دل ماها هم واست تنگیده شده !!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ق.ظ

نمی دونی
نه نمی دونید چه هوای خوبی نه؟
خیلی وقته منتظر بودم برفی به این قشنگی بباره.اخه من عاشق برفم
از دستش ندین

الان که هوایخ بندونه با این باد هایی(ساعت ۱۰ صبح) هم که میاد
اما اره برف قشنگه اونم فقط و فقط به خاطر ادم برفیش!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:03 ب.ظ


برف............
پیاده روی......
برف...........
سکوت.........
برف............
آرامش.........
برف............برف

اما اینا واسه من تو این زمان ارامش نمیاره ... شایدم میاره و بروز نمیکنه!!!!!!

هشدار واقعی پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ب.ظ

یه چندتا سوال!
اگه هشدار منم پس اون کیه؟
اگه هشدار اونه پس من کیم؟
اگه هیچ کدوم هشدار نیستیم پس هشدار کیه؟
اگه هر دو هشدار هستیم پس کی به کیه؟
یه راه حل برای هشدار جعلی!
رمزتو عوض کن!

واقعا !!!!! سوالاتت خیلی بامزه و باحال و البته بجا بود!!!!!

پسته جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:43 ق.ظ

امتحان این دنیا که به این سختی،
وای بحال امتحان آخرت

مهندس کپک(kapak) جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ

همراه اول !!!!

با نگاهی به یکی از تبلیغات تلویزیونی

-از خریدتون متشکرم خانوم پولش رو نقد پرداخت میکنین؟
-نه با همراهم پرداخت میکنم

پیرمردی وارد کادر می شود : ببخشید دخترم یعنی چی که با همراهت پرداخت میکنی؟
-یعنی الان که نامزدم هراهم اومده ؛ میاد پرداخت میکنه !
بانک پسران همراه اول شما!

کلی خندیدم ... باحال بود!!!

همای مستان شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:27 ب.ظ

" ملاقات با دوزخیان "

آنگه که مرا می زده بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذار ید
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
بر خاک من از شاخه انگور بکارید

آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده صافی
بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی

جز ساغر پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه میخانه و شادیست اساسم
گر همچو همای از عطش عشق بسوزم
از آتش دوزخ نهراسم نهراسم

گر همچو همای از عطش عشق بسوزم
از آتش دوزخ نهراسم نهراسم ...!!!!!

نونی بستنی یکشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ

شاید این جمعه بیاید.شاید
.
.
.
.
.
.
دعای دختران دم بخت.

بله!!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:57 ب.ظ

اگه پسرا نبودن؟؟؟

کی مامانارو دق می داد؟

اگه پسرا نبودن

کی خونه رو می کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن

دخترا به چی می خندیدند؟

اگه پسرا نبودن

تو دانشگاه و میون جو دخترای درس نخون استاد دلش به چی خوش بود؟

اگه پسرا نبودن

کی تا ته جزوه هارو خر خونی می کرد؟

اگه پسرا نبودن

کی تو کلاس می رفت گچ می اوورد؟

اگه پسرا نبودن

کی حال دخترا رو می گرفت؟

(البته این مورد آخرو گفتم که دل پسرا شاد شه )

به نظرم این اخری رو گفتی که یه کم مذاح کرده باشی ... حتما خواستی بگی که چه قدر بذله گو و شوخ طبعی!!!!

مردمک دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:07 ب.ظ

...
من هیچگاه و هیچگاه به ژاله اعتراض نکردم،هرگز شیرین را برای حادثه ی ناخواسته ای که برایش افتاده بود به تمسخر نگرفتم،وهمیشه (همه جا به نوبت)آویزه ی گوشم بوده است.من به کوکب خانم در چیدن سفره اش از هیچ کمکی دریغ نکردم و آبگوشت را همیشه با تمام اشتیاق تیلیت(؟)کردم.
تشدید بنا را هرگز فراموش نکردم که مبادا سنگی جلوی پایش باشم و از نان خوردن بیفتد.من چهره ی چوپان درغگو را زشت تصور نکردم چرا که حتما حرف هایی برای گفتن داشت،حرف هایی که هیچکس نخواست بشنود،من تمام مشق هایم را خط کشی شده صدآفرین گرفتم ........
حالا هم ،کتابی توی حیاط جا نگذاشته ام ولی مجبورم غرامت باران بی موقع را بپردازم، حالا من باید به اندازه ی تمام 20 های دبستان ،جریمه بنویسم ،منی که......
...

وااااااااااای چه قدر عالی بود و ۱۰۰۰ البته تاثیر گذار!!!

ارغنون دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:08 ب.ظ

کلاهمون رو اگه باد نبرده یا که خوده دلامونو نخورده
یااگه غم که خنده هاش چرنده نمی تونه به ریشمون بخنده
اگه هنوز ریشه ی ما تو خاکه یادستامون تواسمون پاکه
اگه درختیم وسفید بختیم اگه تناوریم وسبز وسختیم
عوض نشو ورنگ نباز ونشکن حتی با دیدن شکستن من
دلم می خواد مثل همیشه باشی برای من ساقه وریشه باشی


تقدیم به مردمک عزیزم

ارغنون دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:18 ب.ظ

دلم کز کرده مثل یاکریمی
که روی برفها تنها نشسته
میان چشم او عکس حیاطی
پر از برف ویخ وسرما نشسته
دلش یخ بسته مانند دل حوض
گمانم یخ زده پروازهایش
به دست سرد سرما بار دیگر
شکسته شیشه ی پروازهایش
نگاهش رفته تاان سوی خانه
لب یک ظرف خالی پای دیوار
میان برفها پیچیده امروز
صدای تلخ هق هق های دیوار

۰۰:۰۰ دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ب.ظ

تموم شد...
یعنی امشب یه خواب راحت....
خوابیدن با فکرهای قشنگ و دوست داشتنی اندیشه هایی زیباتر از انتگرال و سیمپلکس و اعداد ارقام جور واجور ...
صبح خوابیدن تا ..... تا ..... لنگ ظهر
یعنی اومدن تو بلاگ و دیدن و خوندن و نوشتن و لذت بردن
یعنی مسیج بازی با دوستان با موضوعاتی غیر از جواب نمونه سوال ها
یعنی .....
واااای این امتحان ها چقدر زندگی رو جدی کرده بودند
چقدر زندگی جدی به معنای مطلق سخت و عذاب آوره
چقدر کارهای به ظاهر بی ارزش با ارزشند
امشب چقدر زیباست

هیی هیی هیی!!!
خیلی بامزه و باحال بود
پس بالاخره قراره که سرمون رو راحت رو بالش بزاریم!!!

VALENTINE سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ

توجه توجه!!!!!!!!


دخترا ،پسرا



تنها کمتر از دو هفته فرصت دارید تا عاشق شوید؟؟؟

ولنتاین خان به نظرم بهتره که ما ها به خاطر ایرانی بودنمون اسفندگان رو جشن بگیریم ...
تازه الان اونایی که عاشق یکی هستن نباید عشقشون رو بروز بدن تا فصل این کادو خریدن ها تموم شه بعد ببینن که صلاحشون تو چیه!!!

همای مستان سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ

ملاقات با مشروطیت


وای به حالت همای،وای به حالت

دوباره مشروط شدی،وای به حالت

به قول رکت انگولار جونم :
و همچنان بوی مشروطیت جاریست!!!
البته این دوباره جای تامل داشت!!!!!!!!

همای مستان چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:26 ب.ظ


ما را که به جزدرس نخواندن هنری نیست
با استاد بی مایه نشستن ثمری نیست
برخیز جز این چاره نداری که در اینجا
جزاقتادن ومشروط شدن،خبری نیست

جزافتادن ومشروط شدن،خبری نیست
.
.
.

افرین ... ماشالا !!!!!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ

جلد هشتو بزن دیگه

رو جفت چشمام!!! شما امر کن!!!

00:00 چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:45 ب.ظ

حرف های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود.
ای! دریغ و حسرت همیشگی
نا گهان چقدر زود دیر می شود...

سلام. تو این روزها که دستمون کمی خالیه و می تونیم کارهایی رو انجام بدیم که دلمون ازمون می خواد به عنوان یه دوست پیشنهاد می کنم که کتاب شازده کوچولو رو حتما بخونید من که برای سومین باره دارم این کتاب و می خونم و بیشتر از بار اول ازش لذت می برم. فایل pdf اش رو می تونید از
/captain.khoshdel.googlepages.com/shazdekuchulu-.pdf
دانلود کنید ولی ورق زدن این کتاب بقدری لذت بخشه که پیشنهاد می کنم سر کیسه ها رو کمی شل کنید و کتابش رو بخرید
راستی هر کی کتاب جالبی خونده معرفی کنه منم بخونم
ممنون

من که خوندم و واقعا عالیه
دو تا کتاب هست که واقعا عالی بودن اما تو اینترنت نیست یعنی باید از جیب مایه بزارین:
استخوان خوک و دست های جذامی : از مصطفی مستور
روی ماه خداوند را ببوس : از مصطفی مستور

سورنا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:52 ب.ظ

وای که چقدر آزادی خوبه!آخه من امروز ازاد شدم
امروز آخرین امتحانم (زبان)رو دادم
امیدوارم همه شما امتحاناتونو خوب داده باشید!
فقط یه سوال کسی میدونه انتخاب واحد کیه؟

خب خدا رو شکر به یکی دیگه از ازاده ها هم اضافه شد!!!!
والا منم نمیدونم اگه شما فهمیدید به ما هم بگید!!!!

پاشا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

به مناسبت اسفندگان:

شعر لره واسه دوست دخترش:

صبح که در پنجره اتون وا میشه
ظهر که در پنجره اتون وا میشه
شب که در پنجره اتون وا میشه

وای که چقدر پنجره اتون وا میشه

هیی هیی هیی خیلی بامزه بود:d

پاشا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ب.ظ

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود
شرط میبندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکی کل مناطق میشود

PASHA چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ

آدم ها نگاهشان را پشت دیوار های بی پنجره زندانی می کنند؛آدم ها دیوار می کشند بین دل ها؛دیوار می کشند دور خودشان؛آنها پشت دیوارهای دست ساخته ی خودشان با تنهایی خود می گریند؛آدم ها پشت دیوار ها میمیرند بی آنکه چاره ای بیاندیشند؛این دیوار ها از کوتاه فکری آدمها هر روز بلند تر میشود و آدم ها هر روز تنهاتر.
اما من نمی توانم بیکار بنشینم از برای این تیشه برداشته بر دیوار میکوبم جای کوه.

با یه کم دستکاری که رو متن اصلیش کردم فکر کنم باحال ترِِۀ

جدا که عالی بود ... به نظرم منم باید یه فکری واسه خودم وزیتم!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد