the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست ...

 سلام 

 امروز عجب کلاس ریاضی داشتیم  چیز هایی رو دیدم که اصلا انتظارشو نداشتم .ادم اون لحظه اس که دلش می خواد کله ی طرف رو بکنه 

البته خوشبختانه مثل این که قراره کلاس هامون رو از هم جدا کنن 

(یه قول رکت انگولار کف رو برین تو کارش) 

اما خداییش باید سعی کنیم که یه کلاس عالی داشته باشیم و این که یه سری از بهمنی ها رو هم کنترل کنیم مثل همونی که امروز واسه استاد از اون پشت داد زد جون   والا من که از خجالت و ناراحتی مردم . و این که باید خوب بخونیم تا ترم بعد به سرنوشت اونا دچار نشیم و این که البته و ۱۰۰ البته به همون سردری که هممون ارزوشو داریم برسیم( همونی رو میگم که فراموش شده)  

به امید این که همه ی بهمنی ها موفق باشن

 

نظرات 179 + ارسال نظر
سورنا یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ق.ظ

۱.از من ای هستی من دور مشو که مرا بی تو تمنایی نیست
به خدا غیر تو ای راحت جان، در دلم بهر کسی جایی نیست
۲.قشنگ ترین لحظه هامو با سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدونی چقدر دوستت دارم
۳.
ای ناز تو بهترین سرآغاز
چشمی به نیاز ما بینداز...

ای ناز تو بهترین سرآغاز
چشمی به نیاز ما بینداز...

هیی هیی !! چه قدر بامزه بود !!! خیلی باحال بود !!

[ بدون نام ] یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ب.ظ

دل تنگ است ،می سوزد از باغی که می سوزد
آزاد باش ای ایران

ای بابا !! بیخیال دیگه !!

الان بوعلی سینا میاد میگه که من قولم رو زیر پا گذاشتم ...

دیگه ... !!

[ بدون نام ] یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ

رییس ستاد انتخابات میر حسین اعلام کرد تا بر روی کار امدن خودش یا اقای خاتمی دستبند های سبزتان را بر دستانتان حفظ کنید
(به امید ظهور آقا امام زمان) این یکی رو جون من تایید کن

اما اون چیزی که ماها تو سایت قلم دیدیم این بود که ارامش خودتون رو حفظ کنید و از هرگونه تحریک به خشونت بپرهیزید ...

آلفرد یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:49 ب.ظ

روز مادرو به همه ی مامانای عزیزو دوسداشتنی ،اللخصوص مامان جونه خودم تبریک میگم.........


مامانم شمع شدی، شعله شدی،سوختی تا منو به این سنو سال برسونی!!!!


خیلی دوست دارم..........
با سپاس فراوان از همه مامانای خوب که هوای نی نیاشونو شدیدا دارن!!!
(نی نی =فرزند)

بلی ... دست شما درد نکنه !!!

واقعا ... بازم درود ...

آلفرد یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:52 ب.ظ

مستم و دانم که هستم
با تو دارد گفتگو شوریده مستی
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟!





م.امید

وای وای وای وای !!!!! همینه اسم اینجا رو عوض کنم دیگه !!

(شوخلوخ از نوع کارگری!!)

همای یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ

از دستتون درد رفت ... هیی !!

همای یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:32 ب.ظ

بیا بنشین و بامردم مداراکن
گره از کار این افتادگان وا کن
بترس از شعله های زیر خاکستر
بیا اندیشه ی اندوه فرداکن

هزاران تاج سلطانی،دوصدتخت سلیمانی
فلک بستاند از دستت به آسانی

که این تحت بلند جاه نه بر شاهان سامانی
وفا کردو نه بر پرویز ساسانی

که این رسم فلک باشد
نه شاهنشاه بشناسد نه روحانی

مباد آن دم که چنگیزی بپا خیزد
کشاند آشیانت را به ویرانی

همای از خواندن این فتنه پرواکن
چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

که این تحت بلند جاه نه بر شاهان سامانی
وفا کردو نه بر پرویز ساسانی

اره بابا ... این چیزا به هیچ کس وفا نمیکنه !!!

همای یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ب.ظ

۱.چامه ای که برای شما نوشتم چامه ی مداراکن اثر بسیار زیبای همای
بود که این چامه را به رهبر و رئیس جمهور تقدیم میکنم.

۲.سلام کرشمه، چه کنسرتی؟اطلاعات دقیقتری بهم بده

اره والا ... چه کنسرتی ؟؟!!

با تشکر از کرشمه بابت جواب !

همای یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ب.ظ

کنسرت استاد شجریان در برج میلاد

«مجید درخشانی» آهنگساز و سرپرست گروه موسیقی «شهناز»
از اجرای تیرماه این گروه در برج میلاد خبر داد. درخشانی در گفت‌وگو
با خبرگزاری فارس گفته است: «قصد داریم کنسرت گروه شهناز را
تیرماه سال جاری در برج میلاد برگزار کنیم. بر این اساس هفته‌ی گذشته
برای تست سالن و چیدمان صحنه به برج میلاد رفتیم و بعد از بررسی،
این سالن را برای اجرا انتخاب کردیم.»

درخشانی درباره‌ی زمان دقیق برگزاری این اجرا گفت: «هنوز تاریخ
دقیق این کنسرت مشخص نشده؛ اما تعداد شب‌های برگزاری ۶ یا ۸
شب خواهد بود.»

چه جلب .... بابا اینا واسه از ما بهترونه !!

ما یه گلیم هم توی این دنیا نداریم اصلا !! چه برسه به ... هیی !!

بوعلی سینا یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:05 ب.ظ

سلام به بچه های گل و گلاب
باشه دیگه دست پیش می گیرین پس نیوفتین به قولی خودت کلاهت و قاضی کن اگه حرف بی جایی گفتم بزن تو دهنم ( عالی بود کنایه امیز و جالب )
تشکر از تبریکتون هی ( با کنایه )
عکس العمل تون جالب نبود




ولی امتحانات اشالله که همه ی بهمنی های گل از شر فزیک راحت بشید یه کم حوصله تون برگرده این همه ضد حال نزنید

و اما معادلات ایشالله که بازم شرش از سر همه ی بهمنی ها باز بشه البته با نمرات بالای ۱۸ و ایشالله شر یقیه درسها


از همه مهمتر داشت یادم می رفت
میلاد پر خیر و برکت بانوی دو عالم رو به همه ی بهمنی های متعصب تبریک و تهنیت عرض می کنم همگی قدر مادراتونو بدونید و دستشونو ببوسید
و ایشالله روح مادر احساس خانم هم شاد باشه

علیک سلام ...

والا ... من چه سالاتی رو اشتباه نوشتم ... به مرغ پخته بگی از خنده روده بر میشه !! احتمالا دوباره میمیره از خنده !!

ایشالا شر معادلات هم از سر شما کم میشه !!

مرسی ... چشم ... میدونیم از این به بعد !!

tanha41 دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ق.ظ

روز مادر مبارک


روز مادر واسه مامان های همه ی بهمنی ها مبارکه !!

MA2TA دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:43 ب.ظ




هاهاها...


و دیگر هیچ.







با آرزوی توفیق روز افزون برای جناب آفای دکتر محمود احمدی نژاد، ریاست جمهوری محبوب کشورمان، انتخاب شایسته ایشان از طرف ملت شهیدپرور و انقلابی ایران اسلامی را به فال نیک گرفته و خوشحالی خویش را ابراز میکنیم.


(در این قسمت از خودمان خوشحالی در وکنیم.)



در ضمن لازم میبینیم جهت جلوگیری از سوءبرداشت های تنی چند از بهمنیون، که این اواخر با بدبینی تمام درصدد سوتی گرفتن از کارها، رفتار، عکسها، لوگوها، گذشته، حال، آینده، گفتار، کردار، اخلاق، طریقه راه رفتن، نشستن، برخاستن، نگاه کردن، نگاه نکردن، کامنت نوشتن، ننوشتن، وبلاگ آمدن و نیامدن، و... ما2تا میباشند، پیشاپیش خدمت مدیریت محترم و بهمنیهای گل، اعلام میداریم لفظ "هاهاها"ی اخیر به هیچ وجه جنبه تمسخر یا گونه های دیگری از این موارد که ذهنمان از موشکافی آن عاجز است را نداشته و تنها جهت ابراز خوشحالی و شعف درونی مان از نتیجه انتخابات اخیر بوده است، امید است در صورت امکان، از گیردادن و جوسازی علیه ما2تا خودداری نمایند.

با تشکر از زحمات شما
والسلام علیکم والرحمه الله و البرکاته

هیی هیی هیی !!

چشم ... زنده باد مخالف من !!

و بعد سکوت ... و شاید این سکوت گوش همگان را کر کند !!

سورنا دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ب.ظ

۱.یادته بهت گفتم که خشت دیوار دلتم، تو هم منو شکستی
ولی اشکالی نداره، حالا خاک زیر پاتم !
۲.من غریبه ی دیروزم و آشنای امروز
و فراموش شده ی فردا
پس در آشنایی امروز می نگرم
تا در فراموشی فردا یادم کنی
۳.حس که پیدا شد عشق باریدن گرفت، هیچ میدانی رمز عاشق بودن هرکس فقط این است: ساده بودن، ساده دیدن، و ساده پذیرفتن...پس ساده میگویم، ساده...دوستت دارم

وای وای !!

ای وایه بر من ای.ایه بر من ~ یه اتفاق ... این سری سلام ندادی ...

ااوه بعد از مدت ها !

سورنا دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 ب.ظ

۱.دو نفر میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می‌کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی‌تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. اونا یک نگاهی به هم می‌کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می‌کنند!
۲.یکی تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! یکی از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ خودم میرم!
۳.- ببینم شما چند سال دارید؟
- ۹۷ سال.
- خب خانم چند سال دارند؟
- ۹۵ سال.
- و شما در این سن تقاضای طلاق کردید؟
- راستش قصد داشتیم خیلی زودتر از اینها این کار رو بکنیم اما خانم گفت بچه ها کوچکند بگذار بزرگتر بشوند بعدا"...!!!

در مورد سومیه دوزاریم نیوفتاد !! تعطیله ها !! شما نه مخ رو عرض میکنم !!

هیی هیی هیی !! یاد یه چیزی هم افتادم ... مکمل این دومیه !!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ق.ظ

الان اومدی ها ... سیستم خرزو خان !!

سورنا سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام سلام سلام سلام
عذر میخوام دفعه قبل فراموش کردم سلام بدم
دیروز خیلی عصبانی بودم دیروز یکی از بدترین روزهای زندگیه من بود
دیروز دیدم به اجتماعمون خیلی عوض شد دیروز....
دیروز .....
دیروز.....
.
.
.
.
.
.
امیدوارم این قصور منو ببخشید !

علیک عییک علیک سلام

نه بابا این چه حرفیه ... من چیکاره ی مملکتم اخع تا بخوام بگم اینکار و کردید یا نکردید اخه ؟؟؟

چرا هصبانی ... دیروز که همش لبخند میزدین !!

چرا ؟؟؟!! البته میشه به منم بگین که چه اتفاقی افتاد و چرا ؟؟؟!!

پسته سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ء راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه… راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه" راننده جواب داد: "واقعآ تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم…

آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم…!"

کرشمه سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:25 ب.ظ

به یاد تیشه ی فرهاد و موکب شیرین

گهی ز شور و گه ز شاهناز می گویی

سلام

کنسرت این هفته اجرا نمیشه ؛احتمالاً ۶ و۷ تیر برگزار بشه.
یه کنسرت پیش و پا افتادست؛یکی از آموزشگاهها برگزار میکنه که نوازندههاش
از بچه های خودشونه که به صورت گروههای چند نفری ساز میزنن.

علیک سلام ...

اهان ... واسه دانشور نیست از قضا اتفاقا ؟؟!! چون اونا خیلی از این کارا میکنن !!!

مرسی کرشمه ...

بو علی سینا سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:48 ب.ظ

سلام به برادران و خواهران گرامم
چیکار میکنید حالا که تب انتخابات پایین امده میشه بدون ترس از مدیر گرامی نظر داد ولی از همه ی اینها گذشته می خوام یه تشکر ویژه از مدیر وبلاگ خانم پسته بکنم که واقعا برای این وبلاگ زمان زیادی رو هزینه میکنند قدر ایشونو مخصوصا زمانی که کسالت داشتند و دو سه روز نظراتو تایید نکرده بودند فهمیدم سپاسگذارم

علیک سلام برادر ...

ترس ؟؟!! هیی !! جالب بود ... چه جذبه ای دارم و بیخبرم !!!

خاهشت میشه ... قابل شما رو نداره ... میشه یه بستنی جلوی دانشگاه !! هیی !! مرسی از قبل ... ممنون...

آلفرد سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:19 ب.ظ

رنگین کمونه...........................رنگین کمونه............
رنگین کمونه....................رنگین کمونه!!!!!!!!!!!!!!!!

رنگین کمون ؟؟؟!!

کدوم رنگین کمون؟؟!!

ربطی بود ؟؟!

آلفرد سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:23 ب.ظ

بس اینا کی میخوان اس ام اسرو فعال کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی از این مخابرات خیر دیدیم !!!!
خیلی سرویس دهیشون عالی بوده !!!!
حالا اینا با چه رویی این کارو کردن؟؟

لعنت به چراغ سرخ.............لعنت به چراغ زرد!!!!!!!!!!!!!!!!!

اس ام اس هارو فعال کنن ؟؟!!
هیی ... بابا خود ِ مخابرات گفت که فعلا نه !!

سرویس دهی !! هیی هیی هیی !! تو ایران ؟؟!! محاله !!

آلفرد سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:34 ب.ظ

با تشکر از زحمات مدیره ی محترمه...........

خواهش میشه ...

الفرد سرت که سنگینی نمیکنه ؟؟؟؟!

به نظر من گزینه ی دو در موردسوالت یعنی جی... درسته !!

در هرحال !!

سورنا سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام
دیروز ......
دیروز.....
دیروز......
خیلی تلاش کردم بگم ولی نمیشه!
همینقدر که من اول از کاری که انجام شد خیلی خودمو سرزنش کردم ولی
الان دارم به خودم افتخار میکنم!!!

اون روز کذایی ... اون روز کذایی !!

بابا بگو دیگه !!

سرزنش بابت چی ؟؟!! بابا ۰۰:۰۰ یا ابلیس من که دوزاریم نمیوفته اگه شما چیزی میفمین به منم بگین !!

ای بابا !!

۰۰:۰۰ سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ب.ظ

اینم از بستنیه بوعلی سینا
تولدش مبارک
دستش هم درد نکنه

ای بابا ۰۰:۰۰ توام ؟؟!!

خب بابا شما نایب من میشدی و عوض منم میخوردی !! دیدین که دست من کوتاهه !!

ای خداااااااااا !!
بستنی پر !!

بلی البته ! دستشون درد نکنه ایشالا ۱۰۰ ساله بشن ...

و این که نوش جون بهمنی ها ...

۰۰:۰۰ چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 ق.ظ

سورنا چی شده؟
کدوم جمع و می گی؟
بیخیال اتفاق تازه ای نیفتاده که؟
منتظرتم سریع توضیح بده ها
خدارو شکر تو این یه سال این غربال این قدر تکون خورده که الان بشه هم اندازه های خودتو دور و بر خودت ببینی و بقیه رو دورتر از خودت
منتظرمااااااااااااااااااا

والا من هم نفهمیدم !!!

راستی اره ها !! کدوم جمع ؟؟؟!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 ق.ظ

shayad azkhod ghozashtegiye bozorgi bashe, vali arzeshe ino dare ke betuni tu zendegit, afkaret, alayeghyet,... bozorgtarin harfe zendegito be moghadastarin mojudi ke har lahze az khoda arzuye movafaghiyat va khoshali va ... uno dari sabet koni. ba inke momkene kheili az zibatarin lahazate zendegito behesh bebakhshi. va kheili zibast ke betuni be jai beresi ke zibatarin lahzat, zibatarin lahzash bashe

اره wistful ... چه قدر قشنگ ... مخصوصا این جمله ی اخر :
و خیلی زیباست که بتونی به جایی برسی که زیباترین لحظه ات ؛ زیباترین لحظه اش باشه !!

wistful چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:47 ق.ظ

ghadima nemitunestam tajih konam ke vaghean mishe ba ye neghah ya hata ehsas kardane neghah ya khab ya ehsase huzure hamisheghi beshe ye ehsase vagheio hamisheghio ...ro arum kard?
vali kheili vaghte ke in nokte vasam mani peyda karde ya behtar begam bahash zendegi mikonam.va albate az khoda vaghean mamnunam ke in ehsase amigho behem dade.in vasam ye noghteye atfi tu zendegime.vali kheilia ghader be darkesh nistan.albate hagh daran.chon vagheiataye jamee khelafe ino bishtar sabet karde.vali khoshalam ke aghalan khodam yad gereftam ke ba vujude mesalhaye akse ziyad hamaro ba ye did nabayad neghah kard. omidvaram ke betunam tu zendegim be hadafam beresam ta betunam ye mesale naghz tu mozuhaye moshabeh tu jamee basham

اره ... خیلی از ماها باید سعی کنیم که که به قول تو بتونیم یه مثال نقض باشیم

شبیه یکی میحرفی حتی نوشتنت !!

wistful چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ق.ظ

kheilia eteghad daran ke entezar dar kheili az masael bihudas. doroste ke arzeshe yek omr entezar bedune dashtane etminan az vesal be hadaf kheili balast.vali ba dashtane hadafe khas ye juri khoda adamo komak mikone ke mishe kheili az lahazate moghadaso hata ba yad va khaterat va royaha va tu tasvire vesal hadaf tu zendegi ijad kard. in lahazatan ke ensano tu in rahe bozorg va dar khelafe jahate asliye rudkhane komak mikone.tu in rudkhanei ke vaghean peymudane in masir ba vujude ghodalha ,seylabha,jariyanhaye farei imane kheili ghavi mikhad va eteghad be hadafet bayad kheili ghavi bashe.ke in imano joz khoda kesi nemitune tu demunl hefz kone

نه ... ما فیلسوف هم تو کلاس داشتیم و بی خبر بودیم !!

راستی بابت دو تا نظر اول شرمنده !!

wistful چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ق.ظ

ashegho mashugh harkud 2 vazifeye khas daran.harkudum bayad ham ashegh bashan va ham mashugh.eshghe yektarafe darvaghe eshghe 2tarafeie ke 2taraf natunestan har 2vazifashuno be anjam beresunan.yani ashegh, vazifeye ashegh budano yad gerefte vali mashugh budano na.va dar avaz mashughesh, mashugh budano yad gerefte vali ashegh budano na.pas eshghe yektarafei vujud nadare.

anghadr shams mimanam ta molana budan ra biyamuzi.

yani man ashegh budano yad gereftam va to mashugh budano.man mikham say konam anghadr mashughet bemunam ke to ashegh budano yad begiri.nahayate eshgh ine ke ashegho mashugh har2 be in 2 jayghahe moghadas beresan

جالب بود .. خوبه که بتونه برسن !! نه این که یه موقعی جابزن !!

سورنا چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:59 ق.ظ

سلام
۱.عشق با روح شقایق زیباست عشق باحسرت عاشق زیباست عشق با نبض دقایق زیباست عشق با
زهر حقایق زیباست عشق با در حسرت دیدار تو بودن زیباست
۲.عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی
دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم
درد دل خواهم کرد بی هیچ کلامی...
در آغوشت قرار خواهم گرفت بی هیچ کلامی
در آغوشت خواهم ماند بی هیچ کلامی
شاید احساسم اینگونه نمیرد
۳.هیچ زمان دل به کسی نبند ...... چون این دنیا این قدر کوچک است که دو تا دل کنار هم جا نمیشه ..... ولی اگر دل بستی ... هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا این قدر بزرگه ... که دیگه پیداش نمیکنی

علیک سلام ...

احساس ؟؟؟!! تو ی این دنیای لعنتی مگه چیزی مثل احساس هم مونده ؟!!
نه ... اینا رو هم مثل بقیه س چیزا پیشی برد !!

ای وای ... این سومیه چه بامزه بود ...

سورنا چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ق.ظ

دوباره سلام
راستش جوک های بی نمک من تموم شدن
تصمیم گرفتم حرفای بزرگان رو بنویسم
تا وقتی که دوباره inbox گوشیم پر بشه
۱.در درون جسارت ، نبوغ و قدرت سحر آمیزی نهفته است.
(( گوته Goethe ))
۲.اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.
(( مارکز Marquez ))
۳.چه بیچاره اند مردمی که ، قهرمانشان بزدل باشد .
(( ارد Orod ))

دوباره علیک سلام ... هیی !!

جدا از گوشیتون اینا رو مینوشتین ؟؟!! چه قدر ظرفیت داره ... هیی هیی هیی ... منم یه حرفهایی میزنم خب معلومه که این جوریه ... مثل مال من نیست که داغون باشه و ظرفیتش ۶۷ تا باشه ... هیی هیی هییی !! اخی !! (واسه خودم !)

ای گفتی ... ای گفتی !! دمت گرم !!

آلفرد چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:16 ب.ظ

پسته دیدی همیشه در روی یه پاشنه نمی چرخه!!!!!!!!!!!!

یو به من بستنیه تولد ندادی ،الانم ابن سینا به یو بستنی نداد(البته منم از قافله عقب موندم ،منم بستنیه ابن سینا رو نخوردمااااااااااااااااااااااااااااا)


.............................................................

پسته چرا کامنت منو که یه سوال محترمانه از ........ بودو تایید نکردی؟؟

من کلی سعی کرده بدم که با نهایت ادبو بدون توهین به کسی باشه.
آخه چرا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

بلی ... ای بابا !! گهی زین به پشت و گهی پشت به زین !!!

البته و ۱۰۰ البته جالب اینه که هیچ کدوم از بستنی ها به شما نرسیده !! ای چرخ گردون !! ببین کار و دیگه !!

ای بابا !! اول از این که خودمونیم خیلی هم محترمانه نبودا !!!اخب !! نه دیگه من جواب دادم دیگه !! قبول کن !!

خودت و هم بپا ... ای بابا گول نخوری !!

آلفرد چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ب.ظ

مهمترین اخبار دیشب صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران:

- کشته شدن چند راس گوسفند در اثر صاعقه
- جشن گجه فرنگی در کلمبیا
- رکورد خوردن گزنه توسط یک نفر
- .
- .
- .

این در حالی است که در طهران و هیچ یک از شهرستان های دیگر اتفاق خاصی نیفتاده است!!!!!!

هیچ خبری!!!!!
- اعتراص خار و خاشاک
- راهپیمایی میلیونی خار و خاشاک
- کشته شدن خار و خاشاک
- حمله به کوی دانشگاه طهران
- استعفای رئیس دانشگاه صنعتی و 150 نفر از هیئت علمی
- اعتراض گسترده در اکثر کشورهای دنیا ( امارات و فرانسه و ...)
- به رسمیت نشناختن برخی کشور های کوچک( امریکا و فرانسه و ایتالیا و ...)
- .
- .
- .

پس برای تلویزون ایران گوسفندان مهمتر از این خار و خاشاک است؟؟؟؟؟؟؟؟

(پسته تایید کنیا،دمت گرم)

خب اینو تایید کردم ... با نظر قبلی هم موافقم ... اخه اصلا کله و سر نمونده واسه ما !!

خب من این نظر و تایید کردم ... بوعلی سینا شما هم میتونی یه نظر بدی (عدالت بر قرار شه دیگه )‌!!!

اما جالب بود !! الان هم ارازل و اوباش !!

mar2mak چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:45 ب.ظ


حل مسأله به دو روش آمریکایی و روسی :

"هنگامی که ناسا برنامه‌ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آن‌ها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی‌کنند. (جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی‌ریزد)

برای حل این مشکل آ‌ن‌ها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند. تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید. 12میلیون دلار صرف شد و در نهایت آن‌ها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه، زیر آب و روی هر سطحی حتی کریستال می‌نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتی‌گراد کار می‌کرد. روس‌ها اما راه‌حل ساده‌تری داشتند؛ آن‌ها از مداد استفاده کردند!

این داستان مصداقی برای مقایسه‌ی دو روش در حل مسأله است:

تمرکز روی مشکل یا تمرکز روی راه‌حل؟ "

ای وای ... چه جالب ... عجب راه حل بامزه ای !!! اره راست میگی ...

بعضی موقع ها راه حل جلو چشم هامون ِ ماها ایم که نمیتونیم ببینیم ... شاید هم چشممون رو بستیم .. بعضی هاش خیلی ساده ان اما ... !!!

mar2mak چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ب.ظ


من و
سقف دریده ی آسمان; من و داغی زوزه های چاه; من و شوری چرکین زخم ها;
من و انتظار کاروان های به راه; من و هزار و یازده برادر کنعانی;
ایستاده ایم به رهایی محبوس روزنه ها ،
در رطوبت خاکستری خیابان امروز ،در شکاف بی رحمانه ی ابرها
من و ...نقطه

من و نقطه !!

و دیگر هیچ ... گویا ... شیوا و بلیغ ...

سورنا چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:24 ب.ظ

سلام
بابا بیخیال
کلید نکنید دیگه!!!!
اگه مربوط به خودم بود شاید میگفتم تازه شاید میگفتم(نه نمیگفتم)!!!
ولی چند نفر دیگه هم در گیر بودن که فکر نمیکنم بخوان کسی بفهمه
اونیم که گفتم عصبانیم از دهنم(در واقع ازدستم)پرید
نمیدونستم اینقدر حساسیت نشون میدید
ببخشید دیگه واقعا نمیتونم!!!!

ای بابا !!

ماها بهمنی هستیم نمیشه که اینجوری !!
ماها قراره غمخوار همدیگه باشم !!
خب ایشالا که گول خورده باشین !!

بابا به ماها یه مدت میگفتن ادامس تازه اسم هامون عوض شده !!

نه بابامعذرت خواهی چیه... اما خب دیگه بگین دیگه ... من با تمام توان میخوام شما رو گول بزنم و شما با تمام قوا مقاوت میکنین ...

ای بابا ۰۰:۰۰ شما یه چیزی بگین دیگه !!!

خب مرسی از این که دیگه مقاومت نمیکنین ... خب حالا ...

بوعلی سینا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام به بهمنی های گل
و دیگر هیچ



خداحافظ

علیک سلام مستر بوعلی سینا

ای بابا ... چرا و دیگر هیچ ؟؟!!

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ

این جوریه ؟؟!!

خب منم الان میرم به مردمک میگم ...

به به ... به به !! بدوام برم دیگه !!

متوجه نشدم!
چیو می گین؟

هیی هیی هیی !!

ای بابا ... دیدم این سورنا اومده به شما ID شو داده و گفته که Add اشون کنین تا با هم چت کنین ... گفتم منم از این قافله عقب نمونم و کم نیارم و برم به مردمک بگم ...
برین نظرات مردمک رو بخونین خودتون میفهمین ...

هیی هیی هیی ...

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

این همه اشفته حالی این همه نازک خیالی

ای به دوش افکنده گیسو... از تو دارم از تو دارم

این غرور عشق و مستی خنده بر غوغای هستی

ای سیه چشم سیه موی از تو دارم از تودارم

این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را

این تو بودی کاشنا کردی به عشق این مبتلا را

من که این حاشا نکردم... از غمت پروا نکردم

دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته

سوز من سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته

من خود اتشی که مرا داده رنگ فنا می شناسم

من خود شیوه نگه چشم مست تو را می شناسم

دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان

البته اب ندیده وگرنه که شناگر ماهریه !!

ربطی بود ؟؟

نه ... فکر کنم زدم خارج !!

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

سورنا سلام
این یه مورد رو اساسی نداشتیم
امروز که نذاشتی فیزیک بخونم!!!
منتظرمااااااااااااااااا
تو اون چند دقیقه که تنهات گذاشتیم چی شد؟
دوستات چیزی گفتن
واااااااااای
بگو
زود
(دوستانه نبود تهدید بود)!!!!!!!!!!!!!

مرسی ... شما هم مثل من !! ول نکنینا !!

جون من اگه فهمیدین به منم بگین ... اجرتون با ... هیی هیی هیی !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ای بابا شماها چه قدر منحرفین ... منظورم این بود که اجرتون با خدا .. . اون هیی هیی هیی هم نکته انحرافی بود ...

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ

پسته باشه قبوله<همین که یو لطف کردی ج دادی حله!!

.............................

مرسی از این قبول کردی !!

خاهشت میشه قابل شما رو نداشت ... ۱تیر یه بستنی مهمون شما !! هیی !!

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:24 ق.ظ

از خدا پرسیدم ؛
چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد؛
گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران و ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز.
شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باور هایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است اگر فقط بدانید چطور زندگی کنید.
مهم این نیست که قشنگ باشید ، قشنگ این است که مهم باشید حتی برای یک نفر.
مهم نیست که شیر باشی یا آهو ، مهم این است که با تمام توان شروع به دویدن کنی.
کوچک باش و عاشق باش ... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را.
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی.
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن.
فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بی کران... زلال که باشی آسمان در توست.

چه قدر قشنگ بود ... چه قدر هم به من کمک کرد مخصوصا این جمله:

گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران و ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز.


به دردم خورد خیلی زیاد ... مرسی ...

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:25 ق.ظ

دوستی ، رفاقت ، عشق
" از هر آن چه که عظیم است، یا هیچ مگوی یا با عظمت سخن بگو. با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش و آلایش "
ما این بار از دوستی، رفاقت و عشق، صادقانه و به دور از هر آرایش و آلایش سخن می گوییم که به حق سزاوار این سه حس بزرگ است. آن چه که دوستی را از رفاقت و این دو را از عشق جدا می کند، احساس ها، دیدگاه ها و درک کردن هاست.
دوستی:
هر فردی به اندازه تمام برخورد هایی که دارد می تواند "دوست" داشته باشد و دوست باشد! یک دوست یک همراه است. در آنجا که تو باشی او نیز هست در دوستی و دوست داشتن تسخیر وجود ندارد کسی از آن کسی نیست یکی برای همه و همه برای یکی. می توان بسیار دوست شد و بسیار دوست داشت. دوست داشتن حسی متفاوت از عشق است. ما کسان بسیاری را دوست می داریم اما هرگز در فکر تسخیر و از آن خود کردن آنان نیستیم. می توان با جراُت گفت که دوستی بر روابط عاطفی و حتی اجتماعی قدم می نهد یک مادر را دوست و یک پدر را دوست می کند و حس مادری یا پدری یا هر حس پاک و بزرگ دیگر را نیز زیر چتر خود می برد و حتی یک غریبه را آشنای دیرینه می کند هر آشنایی یک دوستی تازه است. ما می توانیم بی نهایت ارتباط داشته باشیم، با هر کس به نوعی. ما در ارتباط هایمان آزادیم و مختار، می توانیم با هر کس از هر جنسی ارتباط بر قرار کنیم و دوست شویم . ما با هر یک از دوستانمان به نحوی دوست هستیم و هر کدام آنان نیز با ما چنین هستند و نحوه دوستی را ظرفیت، آگاهی، و بسیاری چیز های دیگر تعیین می کند .آن چه در دوستی مفهومی ندارد، جنسیت است. شما می توانید با هر آن که احساس دوستی می کنید دوست باشید؛ مرد، زن، کودک، پیرمرد، پیرزن و ... ، در فرهنگ دوستی معنا ندارد با این تـفاسیر از دوستی، در دوستی با یک نفر هرگز نیندیشیم که او از جنس من است یا نه و یا در حد من است یا نه به نظر ما دوست خوب یا بد وجود ندارد اصلا دسته بندی در دوستی معنا ندارد به اعتبار نام دوست، بدی و دروغ حذف می شود. تردید به دل راه ندارد. متاسفانه هنوز در گفتگو های روزانه ما عبارت "دوست نا باب" به صورت نا آگاهانه وجود دارد! اگر ما هر ارتباطی را، هر آشنایی را دوستی بدانیم، بسیارند کسانی که باز هم از این عبارت استفاده خواهند کرد. تمام گوش زدها از ترساندن دوست ناباب بس حرفی نا بجا و احساسش بس حماقتی بزرگ است. چگونه می شود هم دوست بود، هم ناباب!؟ هم دوست شد هم بد بود!؟
دوست فقط یک دوست است. چشم و گوش و زبان یک دوست برای دوست، جز صداقت نیست. دوست آینه دوست است به شما می گوید هر آنچه که هستی و شما خود را خواهی یافت، هر آن چه که باشید. دوست داشتن یک حس بزرگ است و دوستی به حق فرزند ارشد دوست داشتن است. دوستی یک ارتباط کاملآ دو طرفه است، هر عملی عکس العملی را در بر می گیرد. زندگی بدون دوست داشتن بس بی رنگ است و بی دوست بس ساکت و راکت و با دوست زندگی روان و جاری ست. دوست باشید و دوست بدارید.
رفاقت:
وقتی حرف از رفاقت به میان می آید ما به این می اندیشیم که رفیق بسیار کسان باشیم و می دانیم زمان نیز ما را یاری خواهد کرد. رفاقت از دیدگاه ما یعنی شدن، یک هم رزم، یک هم بزم، یک هم رنج و یک هم گنج. رفاقت یعنی یکی شدن زلال بودن و جریان داشتن. چشمه ای که تا بی نهایت است. باید نوشید و نوشاند. رفاقت عظمتی همچون آسمان دارد، آسمانی پر از ستاره. هر ستاره نوری می پراکند و نورانی می کند؛ بدون چشم داشتی دیگران از آن لذت می برند. برای رفیق از رفیق! یعنی کسی تو را می خواهد بدون این که بیندیشد به چیزی که چاسخ گوی خواهانش باشد. هر آن جا که اوست تو نیز با او هستی. آنچه در رفاقت معنا می دهد یک ارتباط آزاد و بی حصار، نه محدودیت دارد نه پایان، تا بی نهایت می توان رفیق بود. برای رفیق بودن ابتدا باید دوست شد دوستی را محکم کرد با صداقت و اعتماد و جانش بخشید با اعتقاد! سپس رفیق شد تا بی کران. می توان فکر کرد نزد یک رفیق اما با صدای بلند چون می تواند به معنای تمام و کمال درک کرد و درک شد. آنچه که تو را یارا می سازد که در راهت محکم تر و پربار تر بدرخشی هم رزمت است ای رفیق! و آنچه که به تو امید می دهد تا بیشتر تلاش کنی هم رنجت است ای رفیق و آن چه که به تو توان می دهد تا بجویی و بیابی، هم گنجت است، ای رفیق! و آن که با تو می خندد و با خنده اش تو را می سازد و می گریاندت از برای آن چه که باید بدان بیندیشی، هم بزمت است ای رفیق!
رفاقت به حق حسی است بس بزرگتر از دوستی و بسیار کارا تر از آن. رفیقت را رفیقانه می خواهی نه به خاطر هیچ و نه برای هیچ بلکه برای خودش برای حس بزرگی که در تو جریان دارد حس بزرگ رفاقت. با رفیق حتی رنج های زندگی رنگ می گیرد، تکاپویش بیشتر می شود. امیدواریم که هر کدام از ما رفیق دیگران و یکی از دیگران رفیق ما باشند.
عشق:
بس بسیار است واژه زیبای عشق، ما می بینیم می شنویم اما کمتر باور می کنیم؛ چرا ؟ عشق را! عاشق شدن را! باز هم می گوییم چرا!؟ ما می گوییم چون خودمان خواسته ایم که با چشم های آزمایشگر و شکاک به عشق نظاره کنیم اما عشق یک حس بزرگ است که آدمی را تا بی نهایت ها خواهد برد. شک، عشق را رد می کند.هرگز نمی توان هم شک کرد و هم عاشق بود. بسیارند کسانی که فکر می کنند که عشق منزوی می سازد، فرسوده می کند و آدمی را به تنهایی می کشاند ولی به جد در اشتباه اند عشق شوق می آفریند عشق بزرگ کردن یک چیز به اندازه یک دنیا و کوچک کردن یک دنیا به اندازه یک چیز است. عشق سفر است، مقصد نیست . عاشق شدن ساده است اما به سادگی نیست! می توان خیلی عاشق بود اما نمی شود عاشق خیلی ها شد. عشق انسان را از اسارت تن بیرون می آورد و رهایش می سازد در آن حال که متعلقش می کند به حس بسیار بزرگی که نه نتها به آزادیش بها می بخشد بلکه دیگری را نیز سهیم می کند. همه چیز بهترین می شود و بهترین ها را خواهد بخشید و برای این بهتر شدن تلاش خواهد کرد پس در راه عشق ایثار باید نه انجام وظیفه! تلاشی که می سازد، همچون ضربه های پیکر تراش است که از آن نقش طلوب بیرون خواهد آمد و انسان را از بی شکلی بیرون خواهد آورد دیگر هر احساس زودگذری که به دل پا می نهد را عشق نمی نامد . عشق، لحظه ای و مقطعی نیست همیشگی است و پایدار . عشق معنا می دهد ، جان را آذین می کند، فکر را حکاکی . عشق یک نیرو ست نیرویی که انسان را بار ور می کند. عشق بینا می سازد ، پنهان را آشکار می کند و با دو چشم باز دنیا را خواهد دید دو چشمی که عشق هدیه داده است. عاشق عشق همیشه جاوید است اما تشنه عشق روزی سیراب خواهد شد و روز سیراب شدنش چه زود و چه دیر فرا خواهد رسید و آن روز روز پایان عشق است . عاشق واقعی تشنه عشق نیست عاشق عشق است چون عشقش همیشگی و تداوم اش بی نظیر است و عشق....
حال شما بگویید، دوستت یا رفیقت کیست؟ و یا به که عشق می ورزی؟

حالا از نظر من والا که عشق دیگه توی این ور و زمونه نیست ...

توی این دور و زمونه میشه گفت که همه عشق رو به بازی میگیرن !!

طرف میگه من عاشقتم اما خب نمیتونم خیلی واست صبر منم ... خب تا اون وقتی که تو فکرهات رو میکنی من سرم و با یه دختر یا بر عکس یه پسر دیگه (بیشتر در مورد خانم هاست ) یه دوره ای رو بگذرونم و خوش باشم ... توام توی اب نمک واسه من میمونی دیگه !!

به جون خودم ... من هم در مورد پسرا و هم در مورد دخترا چنین چیزی رو دادیم ...

در هر حال ...

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 ق.ظ

Nazaninam, Che Doa Behtar Az In : Geryeh At Az Sare Shogh, Khandeh At Az Tahe Del, Nabovad Hich Ghoroubat Ghamnaak ...!

نه ... باید برم یه سر دکتر خودمو نشون بدم !!

تمام حس هام مختل شده مثل بینایی و البته من خوندن رو هم بهش اضافه میکنم !!

دعا کنین !!

بوعلی سینا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ب.ظ

سلام به خواهران و برادران گرامم
پسته خانم این حرفها چیه انتخابات دیگه برای ما تموم شده

توجه توجه
در مورد بازدید علمی از کارخانه ذوب اهن سپاهان چیزیی شنیدید قراره تابستان یک بازدید علمی داشته باشیم که انجمن صنایع ترتیب داده سعی کنید اطلاعات دقیقتری بدست بیارید و به ما هم بگید




ولی یه درخواست دیگه
خانم ها و اقایون بهمنی هیچ خبری از کلاسهای تابستانی نیست قبل از اینکه دانشگاه تعطیل بشه حداقل دو یا سه تا کلاس جور کنید مثلا همین برنامه نویسی یا استاتیک فکر کنم دو تا از خانم ها این برنامه سازی رو می خوان امتحان بدن اگه قبول کنن میان و از ما رفع اشکال می کنن

علیک سلام ...

بلی ... من اطلاعات دارم ... قراره ۷ - ۸ و ۹ تیر ببرن اما فقط از قرار معلوم قراره خانوم ها رو ببرن ... هیی هیی هیی !!

با این مورد اخر ۱۰۰ و نود و شصت درصد موافقم !!

ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از ان کز تونیاید هیچ کار ...

پسته پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ

الهی تو بمیری من نمیرم....سر قبرت بیام پارتی بگیرم

الهی سرخک و اریون بگیری.... تب مالت و بلای جون بگیری

الهی از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه

الهی حصبه و ام اس بگیری....سر راه بیمارستان بمیری

الهی کوربشی چشمات نبینه.... بمیری، گم بشی، حقت همینه

الهی آسم تایپ آ بگیری... هنوز که زنده ای پس کی میمیری؟

الهی شوهر ایدزی بگیری.... بفهمی که داری از ایدز میمیری

به در بردی از اینها جان به سالم.... الهی دردبی درمون بگیری


هیی هیی هیی !! چه فازی داد به من !!


آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:31 ب.ظ

وای پسته این شعرت چقد باحاله!!!!!!

من فهمیدم این شعرو واسه کی خوندیا!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به جون مامانم من بیگناهم ...

من اصلا از رو قصد ننوشتم !!

الفرد چرا قضیه رو جنایی میکنی اخه ؟؟!!!

توام یه پا کاراگاهی ها !!

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:42 ب.ظ

خواهش میکنم ،قابل یورو ندارهههههههههه!!!!!!!!!!۱

چی میخوای ۱تیر بستنی بدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بابا مرسی !!!

ای بابا !!

تو و سورنا همش تحریف میکنین حرف های منو !!!

نه خیر ... شیکمتون رو صابون نزنین ..هیی !

سورنا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام
من چقدر بدم ولم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
وای فیزیک۲ عجب افتضاحیه ۵۰ تا فرمول که به هم هیچ ربطی ندارن البته تا اینجا
که اگه بخوایم اونایی که ربط دارن رو هم اضافه کنیم میشه ۱۰۰ تا که همشون هم مهم اند و اگه بخایم غیر مهم ها رو حساب کنیم میشن ۱۵۰ تا وایییییییییی.......
خیلی زیادن
من مطمئنم میفتم
در واقع این امتحان آمادگیه برای ترم بعد
در مورد اون مساله هم
راستش اینکه....
ولش
راستی ۱۳ بدر کجا بودید؟خوش گذشت؟
از نظر شما هواپیما بوق داره؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا که اینهمه راه اومدین پایین بهتون میگم ولی اجازه بدید آبا از آسیاب بیفته بعد
در ضمن۰۰:۰۰ وارد جزئیات نشو فکر میکنی من از اون روز به بعد درس خوندم
بشین درستو بخون به موقعش میگم!

ای بابا ... نه بابا ... این حرف ها چیه !! من بیخود بکنم این جسارت و بکنم ... من فقط از اصل ادامس پیروی میکنم ... ( همون که باز جوید روزگار وصل خویشا !!)

والا ایشالا خدا به همتون صبر بده !!

هیی هیی هیی !! این هواپیما خیلی بامزه بود !!

در هر حال منم دیگه دور موندم از اصل خودم ...

اگه چه اون روز و چه بعدش تو اینجا رفتار نا به جایی داشتم ازتون معذرت میخوام ... ایشالا که ببخشید ...

سورنا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام رو تو قبلی داده بودم ولی
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
۱.عمری با غم عشقت نشستم
به تو پیوستم واز خود گسستم
ولیکن سرنوشتم این سه حرف بود
تو را دیدم. پرستیدم . شکستم
۲.خودم عهد بستم بار دیگرکه تورا دیدم،بگویم از تودلگیرم. ولی باز تو را دیدم و گفتم : بی تومیمیرم
۳.کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد
من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک، اما صادقانه باشد من راضی ام

بلی .... علیک سلام ...

کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد !!!

هیی بامزه بود ... ای بابا ای بابا ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد