the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست ...

 سلام 

 امروز عجب کلاس ریاضی داشتیم  چیز هایی رو دیدم که اصلا انتظارشو نداشتم .ادم اون لحظه اس که دلش می خواد کله ی طرف رو بکنه 

البته خوشبختانه مثل این که قراره کلاس هامون رو از هم جدا کنن 

(یه قول رکت انگولار کف رو برین تو کارش) 

اما خداییش باید سعی کنیم که یه کلاس عالی داشته باشیم و این که یه سری از بهمنی ها رو هم کنترل کنیم مثل همونی که امروز واسه استاد از اون پشت داد زد جون   والا من که از خجالت و ناراحتی مردم . و این که باید خوب بخونیم تا ترم بعد به سرنوشت اونا دچار نشیم و این که البته و ۱۰۰ البته به همون سردری که هممون ارزوشو داریم برسیم( همونی رو میگم که فراموش شده)  

به امید این که همه ی بهمنی ها موفق باشن

 

نظرات 179 + ارسال نظر
سورنا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:33 ب.ظ

۱.دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند .
(( مارکز Marquez ))
۲.وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است.
لارو شفوکو
۳.قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله .
(( رابینز Robbins ))

دوست ؟؟!! واژه ی غریبیه !۱ نمیشناسمش ... بعدی !!

ارامش و که ماها دیگه توی خواب باید ببینیم ... رفته تو قسمت خیال و رویا !!

سورنا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:51 ب.ظ

سلام پسته نظرات مردمک رو الان دیدم
یه خورده بهم برخورد ولی
باشه باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باشه
.
.
.
.
.
.
.
این شد دوتا طلبت
آمادگی انتقام سخت سورنا رو داشته باش(با حالت خشم)

علیک سلام مهندس جان ...

ای وای ... چرا برخورد ؟؟!! بابا میزاشتین از پیشتون رد شه دیگه !! نه این شوخلوخ ِ کار گری بود ...

خدا شاهد ِ که من فقط قصدم شوخی بود !!

ای بابا !! شمام چه قدر حساسین !!

حالا چرا ۲تا ؟؟؟!! قبلی چی بود ِ ؟؟!! (از این شکلک های معصوم !! میدونم خیلی بهم نمیاد اما خب دیگه !!)

راستی چرا Id سورنا رو بنویسم ؟؟!! خب من پسته ام اخه !!

آلفرد پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ب.ظ

سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمیزنم

اگه هیچکس برام نموند
واسه اینه،سبب منم

کاش بدونی ماتمه دنیا
بی تو فقط گریه میخوام

کی میدونه این حسرتا
چی کرده با روزو شبام

تو زندگیم یه دنیایی
یه کابوسم تو رویایی

یه پاییزم،تو بهاری
من یه مرداب،تو دریایی

از این گریه چی میدونی
نه دردمی نه درمونی

به چه امید میخوای باشی
که پیشه دردام بمونی

تو زندگیم یه دنیایی
یه کابوسم تو رویایی

یه پاییزم،تو بهاری
من یه مرداب،تو دریایی

سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمیزنم

اگه هیچکس برام نموند
واسه اینه،سبب منم

...........................
یه کاری کن که میتونی
یه خونه شو تو ویرونی

حالا چرا این اهنگ ؟؟؟؟!!!

اخی ... سوتی های این اهنگ یادم میاد !! امان از دست این دخترعمه ها !!

پسته پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ب.ظ

این دنیای بی رحم مثل دشنه زار ِ
ادم باید پشت سرش دونا چشم بزاره
همونایی که به خاطرت حتی رگم میزدن
ببین اخرش چه طوری بهت رکب میزنن
ببین چه طور زیرابتو در هر حال میزنن
اسم کمک میاد وسط یهو تبخال میزنن
خب ؛ حالا پشتت به کیا قرصه
رفیق ؟ بابا اونو خدا بیامرزه
ای همه دوییدی تو ولی هدف دوره
این همه عشق دادی ولی طرف کوره
میگی ادم واسه چی وقت رو تلف کنه
وقتی که وجود ِ تو پر ِ تنفر ِ
ولی این جوری؛ نمیشه نفس کشید
وقتشه دیگه منو تو عوض بشیم
یعنی ما میخوایم تو همین ویرانی بمونیم؟
چه طور میتونیم خودمون و ایرانی بدونیم؟
اینم میگم به اونایی که بامن بدن و
به تهمت های کثیفی هم دامن زدن
زمزمه ی من به ادم ها همین ورده
ببین ... کره ی زمین گرده
بهم میرسیم و میفهمی که خالی بستی
یا نه اصلا تو خوب و عالی هستی
تو خوبی بابا ... تو جلویی ؛ باشه ما پشتیم
ولی مسیری که میری گرگ هاشو ما کشتیم

عاشقتم برادر ...

(یه تیکه از اهنگ ِ یاس ِ )
چه قدر اهنگ های یاس عالی هستن !!

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ

قلب منه که پیش تو
سنگ صبور بی وفا

حیفه که قلبت از وفا
این همه دوره بی وفا
از صبح تا شب از شب تا صبح
هی انتظار هی انتظار
مردم دیگه مردم دیگه
من خسته و دل بیقرار
من میدونم که عاشقی
بی سر و سامونی داره
شادی و غم با هم میاد
سر به گریبونی داره
عاشق پریشونی داره

تو رو میخواد تو رو میخواد
هر چی که آزارش کنی
میخواد به زنجیر جنون
بازم گرفتارش کنی
نمیتونم راضی کنم
باز این دل دیوونه رو
نمیتونم بیرون کنم
این دشمن تو خونه رو
قلب منه که پیش تو
سنگ صبور بی وفا

یه سوال !!

تو چرا Ip یت واسه دانشگاهه ؟؟!!

یعنی شب ساعت ۱۱ تو یونی بودی؟؟!!

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ

تو مقدسی مثل عبادتم تو رو دوست دارم مثل سعادتم
به تو محتاجم و احتیاج من
به تو محتاجم و احتیاج من عادته نمیشه ترک عادتم
تو نمای کامل صداقتی واسه من همیشه در نهایتی
لذت طلاوت یه آیه ای دلنشینه از تو هر حکایتی
با تو همصدا شدن نیت من عشق تو تمام حیثیت من
سایه بلند تو روی سرم حافظ ثبات و امنیت من
مثل نوری نور خالی از غبار مثل خواستن خواستن دیوونه وار
مثل یک عتیقه پاک و بی نظیر اما در دست من بی اعتبار
با تو همصدا شدن نیت من عشق تو تمام حیثیت من
سایه بلند تو روی سرم حافظ ثبات و امنیت من
تو برای من عزیزترین کسی گل بی عیبی که دور از دسترسی
زندگی برای من خواستنیه با تو همصحبت عیسی نفسی
تو گرانبهاترین عتیقه ای از تو غافل نمیشم دقیقه ای
تو گرانبهاترین عتیقه ای از تو غافل نمیشم دقیقه ای
مثل نوری نور خالی از غبار مثل خواستن خواستن دیوونه وار
مثل یک عتیقه پاک و بی نظیر اما در دست من بی اعتبار
با تو همصدا شدن نیت من عشق تو تمام حیثیت من
سایه بلند تو روی سرم حافظ ثبات و امنیت من

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ب.ظ

خدایا خدایا چه تنها و درمانده ام
غریبی ز هر درگهی رانده ام
به سوی تو میایم امشب که از دل
کلام کلام تو در گوش جان خوانده ام
من جسمم تو روح من
من کشتی تو نوح من
من زخمم تو مرحمی
من ظلمت تو روشنی
من راهی تو موندنی
من تنها تو همدمی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
درگاهت سجده گاه من
بگذر از گناه من
من خلقم تو خالقی
سر تا پا شوق گفتنم
در حال شکفتنم
من عذرا تو وامقی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
هم غایب هم حاضر
هم شاهد هم ناظر
هم سکوت هم صدا
هم دردی هم درمان
هم پیدا هم پنهان
هم با من هم جدا
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم
دلیل قاطع هستی
صفای عالم مستی
چه ترس از درد بی درمان
که دارم چون تو درمانی
چه باک از کفر اهریمن
تو در من نور ایمانی
تو اولین و آخرین برای من که عاشقم
عزیزترین همسفری در همه دقایقم

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ

ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی تو کلام اخر من
ای تو پر از وسوسه عشق تو شدی تمامیه زندگیه من
اسم تو هر چی که میگم همه تکرار تو حرفهای دل من
چشم تو هرجا که میرم جاریه تو چشمای منتظر من
تو رو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم که اونو هیجا ندیدم
تو رو از نگات شناختم قصه ازعشق توساختم
تو رو از خودت گرفتم با تو یک خاطره ساختم

wistful پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ب.ظ

اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
سایه تو پیـــــدا شد
موج آتشی از غم
زان میانه برپــــا شد
اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
تو برفتی وفا نکرده
نگهی سوی ما نکرده
نکند ای امید جـــانم
که نیایی خدا نکرده
به یاری شکستگان چرا نیایی؟

به یاری شکستگان چرا نیایی؟

ای بابا ... از ماها که گذشت !!!

سورنا پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ب.ظ

سلام
منم شوخی کردم!!!
مهم نیست اینهمه که به من تیکه انداختن شما هم روش
Id رو هم به خاطر این گفتم که شما همه چی رو که کپی کرده بودید
Idمنم به جای Id خودتون میدادین دیگه
اولین بدهکاری هم اون صوتی بود که به جای 0 نقطه زده بودم
پس منتظر باشید(با حالت متفکرانه)

علیک سلام ...

هیس هیس .. بد ِ ... زشته !! ای وای نگینا !!!

هیی هیی هیی !! نه دیگه !! اون موقع دز ِ کپیش خیلی زیاد میشد !!

چشم ... به روی دیده ... منتظر میمونم !! اما خب هر چه از دوست رسد نکوست !! هیی !!

اما خودمونیما منم باید شما رو تو خونه معرفی کنم ... به من میگن شوخی کارگری زیاد دارم اما خب شما هم یه تریپ ... بله !!
(از این قیافه ها که همش دندونه ... لبخند ژکوند ا :d )

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ب.ظ

باشه
ما که این حرف هارو باهم نداشتیم
از فوضولی دارم میترکم
نذار بترکم!!!!
.
.
.
.
.
همچنان
.
.
.
.
منتظرمااااااااااااااااااا
!!!!

بابا پشت کار ... بابا فعال ... بابا اصلیت !! مرسییییییییییییی!!

شیرهههههههههههههههههههههههههههه ۰۰:۰۰

والاا نه ... مثل این که اثر نداره ... نم پس نمیده این مهندس سورنا !!

MA2TA جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:39 ب.ظ





MIG MIG
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سلام به بهمنی های گل گلاب

سرسبد دانشگاه

یکی یدونه های pnu

اولین و آخرین بهمنی های صنایع

بابا دانشجوها

بابا معدل ها

بابا مهندس ها

بابا وبلاگ گردون ها

کلاس تابستون تشکیل بده ها

نامه نگار ها

استاد عوض کن ها

انتخاب رشته گروهی کن ها

و اینجاست که:

ما بهمنیها میتوانیم.

و این هم هاهاهایی از فرط خوشحال انگیزناکی:

هاهاها
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
MIG MIG

علیک سلام شما دوتا !!

وای وای وای !! چه هندونه ای دادین زیر بغلمون !!

پپسی باز کردین واسمونا !!

سنجاق ته گرد دارین ؟؟!


بلب ما میتوانیم ... نظرتون رو راجه به کلاس امار نگفتینا !!

[ بدون نام ] جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ب.ظ

سراغ از من نمیگیری گل نازم؟
نمی شناسی صدای کهنه ی سازم؟
نمی دونی که اینجا من دلم تنگهههههه؟





نمی دونی؟
سابیلیکم پیستَ جان؟حال و احوال؟چه خطر؟


ببین منو؟
دلم برات تنگیده عجیب...!!!!!!

بلی ... شما خوبی !!

ای بابا ... من ِ سوتی اول فکر کردم boo کوچولو ِ !!

به !! ای بابا !! پس تویی ؟!! نیپون کوکو ی افسانه ای !!

ای بابا ... ماها که همین جاییم .. شما کتاب خونه ای و ستاره ی سهیل شدی !! زیر پاتو نگاه کن ... ما هم همون ورا میبینی بامرام ...

خطرا که دست شماست !!
الهی فدای دوست خوب بشم من ... منم همین طور !!

سورنا جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام
۱.من آفتاب اندیشه را به سرزمین عشق خواهم کشاند من ستاره امید را در دل پرمهرت خواهم نشاند و خواهم نوشت:....دوستت دارم
۲.بزرگترین آرزوم اینه کوچکترین آرزوت باشم
۳.تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
مگه میشه از تو دل برید و دل کند
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
از کسی نیس که نشونی تو نگیرم
به تو روزی میرسم من که بمیرم
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
تا قیامت توی دستای حقیرم
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
من که از اول قصه گفته بودم
غیر تو با سایه م نمی جوشم

علیک سلام ...

اخی ... چه باحالن ...

آلفرد جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ب.ظ

پسته شاید این wistful آقای جاوریه خودمون باشه که استتار کرده!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

هیی هیی هیی !! ار ه والا !!

شایدم این مستر برادری باشه !! الله و اعلم !!

والا دیگه !!

راستی یه سوال از خود ِ شما ! شما چرا همیشه IP هاتون با هم فرق میکنن ؟؟!!

از ADSL استفاده میکنن ؟؟!

پسته جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ

نه بابا ... این حرف ها چیه ! ناراحتی کدومه ... من به دوستای بهمنیم همیشه افتخار میکنم ... خوبیش اینه که بهمنی هایی مثل شما ها هیجان میدن ... هیی !!

منم اگه حرفی میزنم میخوام یه ذره دور همی ؛ همه با هم به لبخندی بزنیم ...

نه بابا ... فاز میده ... بریم ببینیم به کجا میرسیم ...

سورنا جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:36 ب.ظ

هلام(فارسی و انگلیسی قاطی شده همشم تقصیر فیزیکه)
ای وای فیزیک
مخصوصا فیزیک ۲
میگن آخرین فیزیکمونه(چشم آب نمیخوره)
من از اولشم استعداد فیزیک نداشتم
آخه به من چه که آهنربا جریان الکتریکی ایجاد میکنه؟؟؟
اصلا ایجاد میکنه به من چه که شدت جریانش چقدره؟؟؟
جناب آقای فارادی شما با اهنربا و سیم بازی میکنی من باید امتحانشو بدم آخه این عدالته؟؟؟؟
خدایااااااااااااااااااااااااااا
یعنی میشه پاس بشه
اون آماری که قبلا دادم اشتباه بود
بالغ بر 500 فرمول کشف شده
خدایا چرا من!!!!
حسابی هنگ کردم دیگه نمیتونم بخونم یکیRESTARTبکنه

اخی !! دلم کباب ِ !!!

اره والا ... یکی دیگه حالشو برده از کشفیاتش ؛ ماها باید تاوان پس بدیم !!

موافقم باهات ... واسه من که این جوری نیس !! (از این شکلک ها که میکوبه تو سر !!)

ای بابا ... حداقل خوبه استعداد داری !!!
واسه ماها که هیچی !! راستی استعداد چیه ؟؟؟!

ای بابا !! فرایند و ریاضی !! ای وایه بر من ... ای وایه بر من !!

سرباز وطن جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ

تقاضا از گوگل که برای یک روز لوگو خودرا برای حمایت از ملت ایران تغییر دهد.
لطفا به دوستان خود هم بفرستید.
http://whereistheirvote.x10hosting.com
حتما رای بدیدا

والا من رفتم اما این میاد :

Bandwidth Limit Exceeded

بلی ... همینو زده ... دیگه دیگه !!!

آلفرد شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:02 ق.ظ

نه پسته داری اشتباه میکنیا!!!!!!!!!
من به جز یه کامنتم که واسه روز دوشنبه ۱۸/۳/۸۸ ه ، بقیه ی کامنتام بلا استثنا همش از یه جای ساکنه (که اونم خونه ی بابامه).

به جون خودم جدی میگما.
آخه نیس که من خیلی مسائل سیاسیو حساسو مطرح میکنم واسه همینه که سیستم یو طوری تنظیم شده که هر سری یه آی پی واسم ثبت میشه!!!!!!!
(وای !! چقد خودمو تحویل گرفتم)

مغزم هنگ کرده ... باید از یه خبره سوال کنم !!

ای بابا !! اسکل شدما !!! جالب ِ !! اتفاقا همین IP ها منو گول میزد ... هیی هیی هیی !!

هیی هیی هیی ... شاید ... از این ذهن هیچ چیزی بعید نیست !!

آلفرد شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ق.ظ

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است...

با ریشه چه می کنید ؟

گیرم که در سر این باغ بنشسته در کمین پرنده ای

پرواز را علامت ممنوع میزنید...

با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید ؟



گیرم که می کشید

گیرم که می زنید

گیرم که می برید

با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید ؟...

هیچ کار !!

مگه میشه کاری کرد ؟؟!!!

نه نمیشه ...

میشه ؟؟!!

نه نمیشه ...

آلفرد شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ق.ظ

فیزیک ۲!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سورنا!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امتحان!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابا بیخیال، خدا کریمه!!!!!!!!!!!

ایشالا همه پاس میشن(من و یو ام جز اون همهه ایم)

ای بابا ... شما هم با این فیزیک دست و پنجه نرم میکنی ؟؟؟!!

بلی ... البته که خدا بزرگه ... اما خب به قول شاعر: از تو حرکت ؛ از من برکت !!!

ایشالا !! به امید حق تعالی !!!

پسته شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:30 ق.ظ

شکست خورده ای در عشق را پرسیدند: عشق را به چه تشبیه می کنی؟
گفت: عشق مانند ستاره ای می ماند که هر چقدر دورتر باشد بیشتر به تو چشمک می زند و پر نور تر است و تا به آن رسیدی نه از چشمک خبری باشد و نه از نور!

پسته شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:40 ق.ظ

سلام بهمنی ها
امتحان فیزیک چه طور بود ؟؟!!

عبدالله شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:58 ق.ظ

من به شدت فضولیم درد می کنه نرگس جون قضیه مهندس سورنا و غیره چیه بگو ما هم روشن شیم

ببخشید ؟؟؟!! چه قضیه ای؟؟!!

همچین گفتی یکی ندونه فکر میکنه چه خبر ِ ... یا این که سر و سری در کاره ... هیی هیی هیی !!

کاراگاه جون قضیه که کامل پلیسی شد ... خب به منم بگو تا منم روشن شم !!

اما اسمت باحاله ها !! خیلی خوشم اومد !!
باید ببینمت تا بگم که عبداللهی برازنده ات هست یا نه !

پسته شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ

به جون ِ مامانم تقصیر من نبود اصلا ... خب Ip شما با مال ِ دانشگاه یکیه !!

به خدا عین همن !! الان دوباره چک کردم !!

(فضول نباش خودش مفهمه که کیه !!)

سورنا شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 ب.ظ

سلام
۱.اگه مثل اشک تو چشمام بودی برای نگه داشتنت تا آخر عمر گریه نمیکردم
۲.dele to az sang ham ke bashe vase man hich moshkeli nist !!! akhe man hanoozam ke hanooze
bot parastam
۳.To mesle setareha mimoni. Mesle ona dast nayaftani, mesle ona ghashangi, ama yek fargh ba setareha dari. Ona kheyli ziyadand
vali to ;ye dooneyi

علیک سلام !!

هیی هیی هیی !! نه بابا .. این چه حرفیه !!

روی خودتون عیب نزارین بابا !! فردا آلان نمیشه مامانتون ناراحت میشه !!

بوعلی سینا شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:25 ب.ظ

سلام

چو عضوی به درد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

واقعا از ته دل راضی بودم این اتفاق برای من بیفته ولی به هیچ کدوم از خانم های بهمنی نیفته چون خانم ها واقعا حساس هستند پسته خانم اگه کاری از دست ما بر می یاد بگید ایشالله که خیلی زود جبران می کنند

مرسی .. شما لطف دارین ...

نه فکر نکنم بتونیم کاری کنیم ... فقط باید دعا کنیم ... فقط ...

سورنا شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 ب.ظ

۱.اگر کاری که می‌کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند...
۲.هیچ میراثی گرانبها تر از راستی و درستی نیست. (شکسپیر)
۳.آنکه پی به نیروی سترگ درون خود برد ، راه آزاد سازی آن را نیز خواهد یافت .
(( ارد Orod ))

روزی روزگاری بر خانه نشسته بودیم ... که رکت انگولار زنگ زد و د میان کلامش یه حرف پر معنا زد که اونم این اولیه بود ... همان موقع کلی خوشمان امد و الان هم همین حس را داریم ...

حالا این Orod بزرگ واسه اونایی که ذهنشون کار نمیکنه یه پیامی چیزی ندادن ؟؟!!

پسته شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ

صفحه ی اول و یه نگاهی بهش بنداز ین !! از این به بعد تو جلد ۱۵ نظر بدین !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد