سلام سلااااام بهمنی های عزیز
فردا همه ساعت ۱۰ دانشگاه باشین ... فردا واسه کلاس کارگاه اسم مینویسن و از این جور چیزا ...
البته یه حرفهایی هم درمورد درس از فیزیک ۱هم شنیده میشه !! باید رفت و دید ... پس : فردا دوشنبه ساعت ۱۰ خود ِ دانشگاه ...
حتما سعی کنین که به دوستاتون هم بگین ... مرسی ...
سفر قندهار رفته انگار نوروز ٍ sie !!
:)
آی پرپر خانـــِم !!!
نه !! کامپیوتر و اینترنت من رفته سفر نوروزی !!
البته مردمک سفر رفته بود مشهد ... سوغاتی هاتون یادتون نره !!!
ت ِ شرت یادت نره !!!
:دی !
سال ۱۳۹۰ بر همه ی شما بهمنیا مبارک باشه!!!
مرسی ... البته الان سال ۱۳۹۱ هست !!!
ای بابا عرق شرم از روی صورتم جاری شد !!
نیپون کوکو دستمال بده !!
پسته این سال ۱۳۹۰ اصلا سوتی نبودا !!!!!
آخه ما بهمنیا از همه یه سال جلوتریم!!!!!
پس با این حساب سال ۱۳۹۰ مبارکه!!!!!!!!!!!!!!
پسته نکنه یو از همه دو سال جلو تری که رسیدین به سال ۱۳۹۱؟؟؟؟!!!!!!
:دی
متوجه هستم که سوتی نبود !!
دیگه این همه هم سوتی نیستم !!
به نظر میرسه که آره !!! یه کوچولو !!! شادم !! از ناهید بپرسید !!
:دی
یک گل خوشگل پشت ویترین گل فروشی دیدم!!! خواستم برات بخرمش. به فروشنده گفتم :اون گل چند؟ گفت:اون گل نیس آینه ست !!!!!!
((میخوای باور کن، میخوای باور نکن، ولی واقعیت داره!)) :دی :دی :دی
نه نه ... مثل این که خود بزرگبینی خیلی زیاد شده (شوخلوخ بودا !!)
ما که خیلی باور نمیکنیم !! اما خب حالا که شما میگین چشم !!
:دی
:دی
:دی
:دی
تـــــو ٬
خوشبختی منی...
با تمام غصه ها
با تمام رنج های دوری ات ٬
همه چیز را
تحمـــل می کنم!
به خاطر رسیدن به تو
همه چیز را
تحمــــل می کنم!
به خاطر روزی که
همه ی اینها را
فراموش خواهــــم کرد...
وای واااای واااااااااااااااای
عجیبا غریبا !!
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای !!!
بلی ... تحمل کنین ... اگر چه تحمل کردنش سخته !!
اما اخرش شیرینیه من یادتون نره !! بقیه رو بی خیال !!!!
باشه باشه !! این نیپون کوکو منو برد رو ویبره (زمین لرزه ی ۵ ریشتریی !)
منو نیپون کوکو .... پرپر و سارا دیگه پر !!!!!!!!
اگر هم اکنون ، فرشته ای
ندایم دهد که :
خدایت ، یک سهم آرزو، عطایت کرده است ،
بی درنگ
ساعتی از دیدار ِ تو را
خواهم خواست و دیگر ، هیـچ ...
دلتنگت هستم ، بی شُمار
ای ماندنی ترین ماندگار !
اووه اوه اووه !!
این ... همش میگه جواب این یه شعره !!!!
شعرم تقلب نمیده نامرد !!!!
عادتم داده خیال تو که تنها نشوم !! (هیی هیی هیی !!!)
یه روز تو زندگیم بودی.......
همین جا روبروم بودی....
اما آرزوم نبودی..
فک میکردم از آسمون
باید بیاد یه روزی اون
تا آرزوم بشه تموم
یه اشتباهی کردمو
قلب تورو شکستمو
نمی بخشم خودمو
حالا پشیمون شدمو
میخوام تو باشی پیشمو
حق داری که نبخشی منو
شرمندتم....که ستاره داشتمو
دنبال اون میگشتمو
شاکی ازین بودم که من ستاره ای ندارم
ستاره بود تو مشتمو
تکیه میداد به پشتمو
احساسشو میکشتمو........
.
.
احساستو میکشتم
.
.
.
.
(حمید عسگری)
بلی ... این نیپون کوکو ی ما عاشق این آهنگه !!!!!!!
با تشکر ...
آهان آهان ... الان که با ریتم خوند یادم اومد ...
مرسی خیلی عالییه
:دی
:دی
که به فردا ×
که به فردا تر ×
که به فرداترین ! دل بسته... نبسته... چهارزانو ، کاسه به دست ، بست نشسته و
برای یک راه ، یک راه نرفته! تکدی گری می کند ، کسی که من است!!
ای بابا ... این پرپر خانِم هم خیلی خیلی مشکوک مینویسه ...
بابا تقلب تقلب ... همین جا الان کنار من نشستی ... یه دستی به ما برسون !!
تقلب ... تقلب ...
فهمیدم ... حالا شما هم اگه تونستین این پرپر و پیدا کنین واستون ۵ دقیقه توضیح بده !!!
جایزه پیش من محفوظ است !!!
هیی هاا هاا !!
آشپز پیر به ارامی گفت:
*ملوان افسرده است!
ملوان یعنی من......
او خندید و همه خندیدند*
من به انها گفتم:
* دوستان!بعد از اتمام خبر،
حالی اگر ماند منم می خندم!
وا ل ما را خورده است*
* و ندانسته به دیوار ستون فقراتش
میخ می کوبی
تا بیاویزیم بر ان لبخند ژکوند خود را
که نه می خندد و نه خواهد خندید!*
* تا مکرر گردد در لغت نامه عشق،
اخم یعنی لبخند................
چشم ها را گشودم
مرده بودند همه،
حتی من!!!*
نیپون کوکو :چه جالب !!!
پرپر خانِم :آره !!!
کرشمه : چی بگم ؟؟!!!
پسته : لبخنددددددددددددددددد !!!
:دی
خب کلا من ضعیفم !!!
خب ... سه تا ادیب ... تقلب نمیدین ؟؟!!! زل زدین یه مانیتور که چی ؟؟!!
....
......
........
..........
(مکالمه ی ما ... سانسوری بود !!!)
چه جلب !!
شعر من شاخه گلی است
شعر من حادثه دستم نیست
شعر من تکه ای از زندگی شعر من است
شعر هایم نقش بارانی یک لبخند است
روی یک کوزه ی لب خشکیده
شعر من
جای قدمهای سفر کرده به اندوه شقایقها نیست
حرفهای دل من راز گل سرخ نبود
شعر من
کلبه ی ویران شده ی پنجره نیست
شعر هایم اما
تکه ای از خاک خداست
بین امواج پریشان نفسهای زمین
خالی از هر عابر!
شعر من شاخه گلی است که من آنرا امروز
به تو خواهم بخشید
راستی شعر مرا می خوانی؟
؟
؟
؟
به جون عباس آقا اگه نخونیم !!
عین بنز !!
تازه نیپون کوکو با احساس واسم میخونه !!!
کرشمه : حتما !
نپون کوکو : کرشمه حتما !!!
کرشمه : راستی شعر مرا می خوانی ؟؟!
پرپر : من هیچی نمیگم ... همون ... ذوق زده ی سوغاتی ام !!
اما حالا جدی جدی ... واقعا خیلی قشنگه ... مرسی ...
شهری که سقوط می کند در هیهات
در کوچه های ممنوعش
کسی در به دوستی نمیگشاید
درتقسیم فضای سبز
من نیز سهمی دارم
و در این آلودگی اما
وجدان له شده ی برگها آزارم می دهد....
انصافا قشنگ بود ...
راستی ادیبان میپرسن از کیه ؟؟!!
واقعا عالی بودد ... عالی ...
خب آینس دیگه!!!کاریشم نمیشه کرد...من بی گناهم!!
مرسی شما لطف دارین.....
این (شهری که سقوط... وشعر من شاخه...) اینا همش واسه حسین پناهی ه....
(حسین پناهی=بازیگر سریالای آژانس دوستی و همسایه ها وو...)
خب اره راست میگین ... اینه اس دیگه !!!
اعتماد به نفسه دیگه !!!!! (هیی هیی هیی !!!)
با این حساب اگه من برم جلو اینه باید یه گلستون و بخرم !!!
اعتماد به نفسه دیگه !!!!! (هیی هیی هیی !!!)
خواهشت میشه !!!
والا حافظه ام یاری نمیکنه!! اما خب مرسی ...
:دی
در خیابانهای سرد شب جز خداحافظ...خداحافظ صدایی نیست!!!
مطمئنین صدایی نیست ؟؟!!
هستا !!
یه ذره دقیق تر گوش کنین !!!
**آغاز همیشه یکسان است ؛ پایان مشخص می کند راه را بیراه را ... !! *
به قول رکت انگولار : هَ هَ بــــَرَکالا !!
واقعا خیلی قشنگه ...
کم کم تکات داره می ره به سمت صب
چه خبرته بابا؟؟؟دوست داری یه کمی ام بخوابی؟؟
پسته خانوم با توام؟؟؟
منم فک می کنم واسه اذان صب به من تو اون تایم داغون میس می زنی
میس ام که نه....نیم ساعت نگه می داری تا حسابی بد خوابمون بکنی.
سعی کن دیگه زود بخوابی!!!باشه؟؟؟
سلام نیپون کوکو جونم .... هیی هیی هیی !!!
دیگه چی کار کنم دخترم گلم ؟؟؟!!!
شدم خفاش ِ شب !!!!!
منتها خواب دوستامو شکار میکنم !!
کلا روز و شبم با هم قاطی پاتی شده!!!!!
اره دیگه ... چشم ... سعی میکنم :دی
می توان بار دگر او را دید؟؟!!
باز با شبنم پاک
می توان شست غبار تن نیلوفر را
در میان سبد خاطره هامان تنها
معرفت/عشق/عطوفت را دید
باز با پای تمنا باید
رفت تا مقصد احساس خدا
باز باید به گل نور رسید
گل زیبای امیدی که به تاریکی شب می خندد
او که بر بام وجودم آرام /می خرامد هر شب /می خرامد بی تاب /می خرامد بی تب
او که هستی من است
شیشه ی عمر اهورایی من را
می فشارد در دست
کوله بارخود را می بندد
او به آرامش یک عاطفه می پیوندد
بایدم رفتن از این خاموشی
بانگ و فریاد بر آرم :کـــــــــــیستی آینه دار دل من!؟
اندکی صبر که من بیمارم
هستی ام عشق به توست
بذر امیدم باید افشاند
که در این تشنه کویر دل من
با یادت
هر گلی خواهد رست!!
برود لحظه لحظه
درد سوزان زتنم
باز ای کاش
اما تو!
ای تب زیستنم!
بمان...
با من باش...
باید ازاین خاموشی رفت...
چه کسی بامن می آید؟؟!
(حسین پناهی)
دیدن و مطمئن نیستم !!!
خاله من ... خاله من ... (نه نه ... اشتباه نکنین ...تیکه ی رکت انکولار بود پرید وسط !! ... هیی هیی هیی)
چه کسی با من می آید؟؟؟!!
والا من تنهام اینجا الان ... بیان ببینم نیستم نگران میشن :دی
رکت انگولار داوطلبه !!!
هیی هیی هیی !!
یه روز خوب میاد....
که ما همو نکشیم..
به هم نگاه بد نکنیم..
با هم دوس باشیمو دس بندازیم رو شونه های هم..
آهان...مث بچگیا تو دبستان..
هیچ کدوممونم نیستیم بیکار،در حال ساختو ساز ایران..
واسه اینکه خسته نشی این بار،من خشت میذارم تو سیمان..
بده این همه بارون خون
بالاخره پیداش میشه رنگین کمون
دیگه از سنگ،ابر نمیشه آسمون
به سرخیه لاله نمیشه آب جوب..
موذن اذان بگو...
خدا بزرگه،بلا به دور..
مامان.....امشب واسمون دعا بخون!!!!
!
!
!
تا جایی که یادمه،این خاک همیشه ندا میداد((یه روز خوب میاد))...
که هرجومرج نیستو تو شلوغیا
به جای فش،بهم شیرینی میدیمو زولبیا
بامیه...همه شنگولیمو همه چی عالیه..
فقط جای رفیقامون که نیستن خالیه..
خون میمونه تو رگو،آشنا نمیشه با آسمونو آسفالت
دیگه فواره نمیکنه،لخته نمیشه
هیچ مادری سر خاک بچه نمیره
خونه پناهگاه نیستو بیرون جنگ
وای از تو مث بم ویرونم یا مث هیروشیما بعد بمب نمیدونم دارم آتیش میگیرمو
اینو میخونم..
پیش خودت شاید فک کنی دیوونم
ولی یه روز خوب میاد،اینو میدونم
راستی وقتی یه روز خوب میاد
شاید از ماچیزی نمونه جز خوبیا
ناامنو خراب نیس،همه چی امنو امان
کرمام قلقلکمون میدنو میشیم شادروان!!!
آسمون!!!
به!چه قشنگه....
کنار قبر!!!
سبزه!چمنه...
هیچ مغزی نمیخواد در ره
فقط اگه صبر داشته باشی حله
دست اجنبی کوتاس از خاک
نگو اووووووووووو کو تا فردا
اگه نبودم میخوام قول بدی بهم
که هر سربازی دیدی گل بدی بهش
.
.
.
((یه روز خوب میاد))
.........................................(سروش هیچکس)
آهانده!!!
من خیلی حال کردم ...خیلی خیلی قشنگه
:دی
چیزی به نام شکست وجود ندارد...آنچه هست نوعی نتیجه هست!!
آره ... راست میگی ...
راستی شما ؟؟؟!!!
جز همونایی هستی که ماها خیلی وقته منتظرشونیم؟؟؟!!
از اول آشکار بود این ها سریال نگاه تو را سانسور می کنند!
دنباله ی این ستاره را بگیر و....................بیا
باهم در خانه ابرهایی پنهان شویم
که قیچی ِ هیچ ممیزی رابه خود راه نمی دهد
ببین نیپون کوکو بازم زدی تو اون خطا !!!
هیچ ندایی هم نمیدی اخه !!!
خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود ... رکت انگولار جونم همخیلی خوشش اومده ... :دی
پسته جون خیالت راحت شد؟؟؟
این هم...
اره والا توی گلوم مثل حناق گیر کرده بود ...
دستتدرد نکنه ...
الانه لینکت میکنم ...
راستی به من عکی مقروضیااا!!!
زودی بده دیگه !!!!
خیلی خسیس نباش دیگه :دی
:دی
حواسمان هست ؟؟
بهار سر زده..
کاش از پوست اندازی غافل نشویم!! خیلی وقت بود انگار اندیشه مان،نگاهمان،
تصمیم هامان ، بی قرار نو نواری(!) بود ..
چه فرصتی بهتر از بهار ؟!
نه پرپر خانوم حواسشون نیست !!!
گذشت عزیزم ... گذشت!!!
یه فاتحه بخون و بعدشم صلوات!!!
شاید آنروز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این جور نوشت:
هر گلی هم باشی
چه شقایق چه گل پیچک و یاس،
زندگی اجباریست.
سلام تیک تاک جونم ... خوبی؟؟!!
تو کی هستی؟؟!!
اره ... وای چه قدر خوشحال شدم ... خوش اومدی... خیلی خیلی...
"از دوست داشتنت دست نمی کشم
به رغم ِ این همه باد
به رغم ِ این همه باران! "
خوب میکنین ...
دست نکشین ...
دیگه اینجا حرفها آزاده چون فقط ۶ نفریم موندیم اینجا!!!
من خالی از عاطفه وو خشم
خالی از خویشیو غربت
گیجو مبهوت،بین بودنو نبودن
عشق.....عشق.....آخرین همسفر من،مثل تو منو رها کرد..
حالا دستام مونده وو تنهایی من
ای دریغ از من!!!
که بی خود مثل تو....
گم شدم.....
گم شدم تو ظلمت تب.....
ای دریغ از تو!!!
که مثل عکس عشق...
هنوزم داد میزنی تو آینه ی من....
.
.
.
آه.....
گریمون هیچ
خندمون هیچ
فاخته وو پرندمون هیچ
ای دریغ از من...................
.
.
.
ای دریغ از من...................
.
.
.
................................خالی((ابی)).آهنگساز:س.قمیشی
سوتی فقط سوتی پرپر خانـــــِم !!
ebi رو آبی خوند !!
هیی هیی هیی !!!!
هیی هیی هیی !!!!!!
هیی هیی هیی !!!!!!!!!!!
یعنی سوتی داد در حد تیم ملی ...
مرسی ... نشنیدم اما !!
نمی دونم چی باعث شد به این جا برسیم ما که زمانی گل سر سبد دانشگاه بودیم حالا شدیم یک مشت آدمهایی که فقط دورادور به هم سلام می کنیم البته از یه جهت خیلی خوب شد خیلی از آدمها چهره بدشون رو نشون دادن همون بهتره که خیلی زود از اونها جدا شدیم واز بهمنی بودن خارج کرده ایم ما ادمهای خوبی بودیم ترم اول شاید بهترین ترم دانشگاهمان بود ولی ..........
خیلی از همکلاسیهایمان گند از آب در آمدند
یکی از بچه حرف گشنگی می زنه می گه الان دیگه وقت این نیست که با یک گروه بیست سی نفری دوست باشی هرچه کمتر بهتر مهم اینکه اون خوبها را بشناسیم وفقط با اونها در ارتباط با شیم که من پیدا کردم
باور نمی کنم بعضی از ادمهایی که هر روز توکلاس با اونها بودیم کارهایی کردند که شرمم میشه بگم به هر حال تو یه سبد میوه ممکنه میوه گندیده هم با شه فقط بهتره اون میوه رو دور بندازی تو به خودمون اسیب نرسه
تنها واقعا تحلیل خیلی خوبی کردی ...
نافرم به دلم نشست ...
به نظرم حالا زمانشه که به خودمون بیایم !!
خداییش !!
زین همرهان سست عناصر دلمان! گرفت
شیر خدا و رستم دستانمان ! آرزو بود
آرزو بود...
آرزو بود...
یه روز خوب می یاد!!
ایضا :
زین همرهان سست عناصر دلمان! گرفت
شیر خدا و رستم دستانمان ! آرزو ست هنوز !!
ایضا:
یه روز خوب می یاد!!
پس آرزومند آرزو هایت!
...
:دی :دی :دی!!!
برای چی :دی :دی :دی؟؟؟؟؟؟
که اوضای خونمون داغونه...؟
سرتاسر خیال من
نقاشیای کاشیاش
سبز می شنو ناز می کنن....
بعضی شبا تو کوچه هاش
هوای آواز می کنن...
سراسر خیال من...
شده پر از هوای تو!
.
..
..
...
هوایت را ازم مگیر!
اینم به افتخار مجید خراطهای بهمنیا:
خواهشم اینه بمونو،کَنسلش کن رفتنو
یا اگه می خوای بری این بار نفرین کن منو
این قَدَر سرت رو پایین نگیر آتیشم نزن
این تو وو این تیغو شاهرگ،هرچقد می خوای بزن
تیغو بردار دستامو خط خطی کن،تلافیه
عمری من زدم به قلب تو،نگفتی کافیه
تو رو به خدا قسم این طور نگا نکن به من
لااقل چیزی بگو،فشی بده،حرفی بزن
عزیزم دستات نلرزه تیغ اولو بزن
واسه ی خیانتا وو بی محلی های من
تیغ دومو بزن بذار بریزه آبروم
من خیانت کردم اما تو نیاوردی به روم
سه وو چهارو پنجو شیش تیغارو پشت هم بزن
وقت جون دادنمم واستا تو چشمام زل بزن
شاید اون لحظه ببینی اشک چشمای منو
بیا با هم آشنا کن تیغو رگ های منو!!!
.
.
.
نکنه هنوز مهمم چرا گریه می کنی؟؟
الان وقتشه بیایو منو راحتم کنی
اگه باز منو ببخشی،دل بسوزونی برام
با چه رویی زنده باشم از خجالتت درام
.
.
بذا با دستای پر مهر تو رو به قبله شم
اون طوری شاید قیامت با تو روبرو بشم
توی این دنیا نشد از تو نگهداری کنم
شاید اون دنیا بتونم واسه تو کاری کنم
تیغو دستت دادم اما عزیزم یادت نره
درد این سکوت تو از درد تیغم بدتره
نکنه فهمیدی مثِ خون تو رگ های منی!؟
که نه می تونی بری نه تیغو راحت بزنی
نکنه می خوای ببخشی،نه تورو خدا بزن
اگه بخشیدی عزیزم هی نگا نکن به من
.
.
تٌو که از خونم گذشتی تو که بخشیدی منو
خواهشا پیشم بمونو کَنسلش کن رفتنو
.........................................(مجید خراط ها)
بهمنی ها مگه مجید خراط ها دارن؟؟؟
آلفرد زود شفاف سازی کن؟؟
ما مشتاق شنیدن صداشیم...
نه بی شوخی خراط ها کیه؟؟
مهم نیست من کیم...درسته بعضیاتونو میشناسم...ولی می خوام ناشناس بمونم...دلم پر از درده...خیلی از این زندگی خستم...از نارفیقی ها...از بد قضاوت کردن ها...
بعضیامونو؟
اگه گفتی من کی ام؟؟
باشه..چه خوب که یکی هم به جمع کوچکمون اضافه شد...اما چه بد که دلتون پر از درده...
رسم دنیا بی وفاییست!!!
نا رفیقی که منظورتون بهمنی ها نیستن؟خدا نکنه...
آدم- یخی کمی نگاه کن..!
روی این سپید سهمگین چه قدر رّد پا؟؟؟
آدم یخی منظورت بهمنی هان دیگه؟؟
رد پا هم همون جلد های sie دیگه؟؟
نه خدا نکنه...ایشالا آفتاب مهربونی دوباره میتابه به دنیایه بهمنیا!
درسته کوکو ؟؟
بله درسته!!
کنسرت تصویری همای رو پیدا کردم
خیلی باحاله مخصوصا چکامه ی پروردگار مست
چکامه ی پروردگار مست
پروردگار مست که مست ازشراب شد
کار ازهمان دقیقه ی اول خراب شد
آدم بیافریدکه آدم بماند دراین جهان
آدم نشدکه مایه ی رنج وعذاب شد
صدنقشه ها کشیدکه باعشق سر کند
اما تمام نقشه های قشنگش برآب شد
بر وی، خرد بداد که داند جهان را که آفرید
اول بلای خودش گشت خرد
سوال کرد خدارا که آفرید
تااین سوال و هزاران سوال بی جواب شد
راستی؟؟
مرسی!
اینجا بچه ها میگن ما خیلی دوس داریم ببینیم...حالا دیگه مونده به کَرم شما!!
یک نفر هست که از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرامی‌خواند
گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم می‌ماند
یک نفر هست که درپرده شب
طرح لبخند سپیدش پیداست
مثل لحظات خوش کودکی‌ام
پر ز عطر نفس شب‌بوهاست
یک نفر هست که چون چلچله‌ها
روز و شب شیفته پرواز است
توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می‌روید
آسمان، باد، کبوتر، باران
قصه‌اش را به زمین می‌گوید
هان ای عقاب عشق !
از اوج قله های مه آلود دوردست
پرواز کن به دشت عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد...!
پر کن پیاله را ..
فعل معلومی است:
"دوستت دارم"
که حرف ندارد،
حرف اضافه.
دوستت دارم!
و تو که نباشی،
مصدری می ماند و من
_ که فاعلی بی خاصیتم _
و حرف های اضافه دوروبرم را شلوغ می کنند.
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم ؟
بی تو برگی زردم دریایی از دردم
هیچ وقت آروم نمی شم دنبالت می گردم
ناز دو چشمات عزیزه،می دونی بی تو نمی تونم
اشک دو چشمات غریبه،میدونی بی تو نمی تونم
دیگه بی تو نمی خونم...
نباشی دلم سردو سنگه
تو دنیا نبودن قشنگه
دیگه زنده بودن نداره
میمیره همون دل که تنگه
پس از تو می دونم اگه غم بمونه می ترسم که اشکام تموم شه
نگو که همیشه اگه جاری باشه اون اشکات تو چشمات نمی شه
ناز دو چشمات،عزیزم بی تو نمی تونم...
پس از تو می دونم اگه غم بمونه می ترسم که اشکام تموم شه
نگو که همیشه اگه جاری باشه اون اشکات تو چشمات نمی شه
نیاز ((نیاک))
نیازه یا نیاک؟نکنه نیازه نیاک صداش می کنن؟یا که نیاکه نیاز صداش می کنن؟
هر چیه هم نیازه هم نیاک!
نا فرم عاشقانه است..!
چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست !؟!
چرا مردم نمی دانند؟؟
چرا پر پر؟؟!
چرا مردم نمی فهمند (!)
که لادن اتفاقی نیست ؟!
----
مهندس پسته ! ما منتظر بست و سومی هستیم ؛)
نمی فهمن با نمی دانند خیلی فرقداره!!
اما مردم این روز ها هم نمی فهمند و هم نمی دانند
خلاصه دلشان نمی خواهد دانستن و فهمیدن رو!
چشم حتما جلد۲۳ رو می زنم!
اگه...
سلام......سال نوتون (با تاخیر ۲۳ روزه!!!) مبارک!!!
امیدوارم حالتون خوب باشه!؟
این آخرین کامنت من با اسم ((شبنمه))
راستی من یه توضیحی راجبه این شبنم بدم که این شبنم وجود خارجی نداره هاااااااا!دقیقا این شبنم واسه من حکم عباس آقای شما رو داره !! :دی
بعد از اینم با اجازتون من با اسم((تارو)) میام میونتون! :دی
علیک سلام ...
مرسی ... هیی هیی هیی ... با یه ماه تاخیر !! البته تقریبا !!
قربان ِ شما ... شما خوبین ؟؟!!
آهانده !! گرفتم مطلب و !!!
مرسی ... ماهام خوشحال میشیم ... تشریف بیارین ...
مرسی
:دی
:دی
خدمتتون عارضم که من یه کامنتی در مورد موسیقی سنتی اینا گذاشته بودم که در موردش باید بگم من به خاطر شوخیی که با این همای(دوزخیان)داشتم اون کامنتو گذاشته بودم...خودم میدونم که کارم اشتباه بود..و از همه ی موسیقی دوستا معذرت میخوام ..روم سیاه!!
نه بابا ... خواهشت میشه ...
شوخیه دیگه !!
گاهی خوبه ... گاهی هم کارگری میشه !! من خودم فوق تخصص دارم تو این جور شوخیا !!!
بازم خواهش میکنم ...
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم
.
.
.
چشم ...
حتما بهش میگم که مدد کنه ...
اما اگه نکرد تقصیر من نیستااا !!!
آلفرد ازت ممنونم که همیشه به یاد منی...
این آهنگه(کنسلش کن رفتنو..)خیلی با حال بود...
من با این آهنگ خاطره ها داشتم..
خیلی مردی..
..........
سورنای عزیز،من هر وقت اینجا میومدم تورو میدیدم،الان دیگه چرا ازت خبری نیس؟
زمین خوردتیم به خدا!
بلی ...
میبینم که بازم نمیبینم !!
می بینم که واسه هم پپسی میترکونین !!!
آره والا ... البته الان اسمشون شده تک پر !! اگه نخوان این یه مورد رو تغییر بدن !! هیی هاا هاا !!(از اون شکلک خبیثااا !!)
تقدیم به سورنای عزیز:
حسرت دیدار چشمات گرچه رو دلم میمونه
اما افسوس درد من رو هیشکی جز تو نمیدونه
کی میخواد جاتو بگیره به تو عادت کرده بودم
تو هجوم بی کسی هام به تو تکیه کرده بودم
اما من پاهام نلرزید تا چشام به چشمش افتاد
اومد دستامو بگیره یاد تو تو سرم افتاد
گفتم حتی تار موهات به همه دنیا می ارزه
نه نمیذارم تو بشی طعمه ی هر نگاه هرزه
بلی ...
مستر تک ... بینید دیگه !!! چه دوستایی !!!
لذت ببرین از شعر !!
مخصوص شما !!
jusque pour toi !!!
JUST FOR YOU !!!
نه پسته اسم آهنگه نیازه،خوانندشم نیاکه!!!!!
چه قدر شبیه هم !!
مرسی ...
:دی
راستی اون :دی :دی :دی واسه اون ماجرای ابیو آبی بود....
خیلی باحال بود...
:دی :دی
هیی هیی هیی ...
خدایی سوتی اد در حد ِ جهانی !!
بزن جلد جدید رو نه به افتخار اونهایی که خوب از آب در نیامدن
بزن
به افتخار
یک دل ابری دو چشم بارانی
وبزن نترس همینی که هستیم (اگه منوهم حساب کنید )
برای بودن کافی هستیم
بزن به افتخار تمام اونهایی که هنوز هم نظر می دن
sie مثل یه زندگی می مونه زندگی ما که ممکنه توش رد پایاشتباهی هم با شه
پس بزن
بزن زنگو
عجب ...
خیلی باحال بود ...
چشم میزنم !!
به روی دیده !!
فقط یه چند روز وقت بدین تا این اینترنتم کامپیوترم رو درست کنم ... بعدش چشم حتما ...
بزن زنگو ...
ببینم خانوم دوست داری ارژنگ و ؟؟!
بین غدا ها چه طور دوست داری خرچنگ و ؟؟!!
(ببینیم ... همش تقصیر شماست که جو میدین !!)
وقتی گفتم بعضیاتون منظورم دوتا تون بود...
از نامردی روزگار دلم گرفته...
کاش اسمان حرف کویر را می فهمیدواشک خودرا نثارگونه های خشکیده ان می کرد....واژه حقیقت انقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردن ان به شهامت نیازی نبود...کاش بهار انقدر مهربان بود که زمین را به دست خزان نمی سپرد...کاش دلها انقدر خالص بود که دعا قبل از پایین امدن دستها مستجاب می شد...
سلام مدیریت عزیز
بیشتر تقصیر شماستا
بابا کامنتی که حس میکنید واسه خودتونه رو تایید نکنید تا اینجور نشه
در ضمن من اگه میخاستم بلاگ رو حذف کنم مدیریتش رو به شما نمیدادم، همون موقع حذف میکردم.
حذف نکردم جون نمیخاستم خاطراتمون پاک شه.
الانم پاک نمیکنم چون نمیخام خاطراتتون پاک شه، چون از یه قسمتی به بعد مادوتا خاطره کمتری داشتیم.
ناراحتم نیستم، اتفاقا خیلی هم خوشحالم جون الان بجای خاطره چیزایی دارم که با کل جهان عوضشون نمیکنم.
دیدن اسم "MA2TA" هم واسه بعضی ها زجرآوره، که اینم به من ربط نداره.
پسورد بلاگ هم به دلایلی که بعضی ها (همونهایی که در خط قبلی اشاره شد) میدونن تقریبا 6-7 ماه پیش عوض کردم و از بد روزگار یادم رفت.
ولی حالا شاید دلم خاست و یه زمانی افتادم دنبالش و از طریق ایمیلی چیزی پیداش کردم و دادم بهتون تا خیالتان راحت گردد. ولی فعلا نه وقتشو دارم نه حوصله شو.
خاستین باور کنین نخاستین هم نکنین.
اگه هم از کامنت هاتون کم و کسری آوردین دنبال مقصر نگردید یه کم بیشتر دقت کنید پیداش میکنین.
علیک سلام ...
مرسی ممنون ... شما بنده نوازی میفرمایین ... هم اینجا تقصیر منه هم تو خراب کردن جو !!! مرسی ...
من اصلا و ابدا کامنت آلفرد و تایید نکردم ... نمی خواستم که تاییید هم بشه ... اشتباهی هم تو کار نبوه چون نظر الفرد وسط کامنتها بود ... اول و آخر کامنت ها نبود که بگم که اشتباهی دستم خورد !!
خب خدا رو شکر چیزای دارین که با کل دنیا عوضشون نمیکنین !!!!!!!!!
شما کلی برای ما الان از این ور و اون ور حرف زدین مرسی ...
سما شما حداقل کاری که میتونستین واسه نشون دادن ِ حسن نیتتون بکنین همین پسورد ِ !!
من اتفاقا خیلی دقت میکنم ...
مرسی بابت تذکر دوستانتون ... اما خب امنیت نوی همه جا حرف اون و آخر رو میزنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش !
مردمک ... عجب جملاتی ...
عجیب بر قلبمان نزول کرد !!!!
همچینی تالاپ !!
جمله هات خیلی رو به خفنی پیش میره ها !!
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت میزند
دیروز که حسنک با کبری چت میکرد کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است
کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند
چون او با پتروس چت میکرد
پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد پتروس دید که سد سوراخ شده
اما انگشت او درد میکرد چون زیاد چت کرده بود
او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگرمی شکند پتروس در حال چت کردن غرق شد
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما
کوه روی ریل ریزش کرده بود
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت ریز علی سردش بود و دلش نمی خواست
لباسش را درآورد
ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله ی دردسر نداشت
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد
کبری و مسافران قطار مردند اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت خانه مثل همیشه سوت وکور بود
الان چند سالی است که کوکب همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد
او حوصله مهمان ندارد او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغ گو به او گوشت خر فروخت اما او از چوپان دروغ گو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغ گو دارد
به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان ما آن داستان قشنگ وجود ندارد
به به ... سلام هلن جون ...
نمیدونی ... دیدنت خیلی خوشحلم میکنه ...
کتاب ِ دبستان و ولش !! خودت خوبی ؟؟!
درسا خوبن ؟؟!!
ایشالا ماشالا یی دیگه ...
مرسی ...